🔴 #فضیلت_سوره_مریم
🌷امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی که همواره سوره مریم را بخواند، نمی میرد تا نسبت به #جان و #مال و #فرزند خود بی نیاز شود، و در آخرت از اصحاب و هم نشینان عیسی بن مریم(علیهما السلام) خواهد بود، و پاداشی مانند ملک سلیمان به او داده خواهد شد(1).تفسیر نورالثقلین ج 3/ 319 ح 1)
👈و نیز فرمود: کسی که سوره ی مریم را بنویسد، و در ظرف شیشه دهانه تنگی قرار بدهد، و در منزل خود گذارد، در خواب خیر فراوان می بیند، کما این که در منزل خود خیر فراوان می بیند، و اگر آن را بنویسد و در دیوار خانه خود قرار بدهد، از #دزد جلوگیری می کند و متاع خانه او بر دزد و سارق حرام می شود، و اگر آب آن را انسان خائف و ترسایی بنوشد، به اذن خداوند ایمن خواهد شد(2).تفسیر اطیب البیان، ج 8/ 414)🌸✨🌸
📚خواص سور و آيات قرآن كريم/سيد محمد (سيد قاسم ) حسيني بهارانچي ص: 26
💠 @RoozieHalal 💠
🦋🦋از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده
✨در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى
در بازار زينبيه دكانى داشت كه
مهر و تسبيح مىساخت و مىفروخت
معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد
و مثقالى یک اشرفى میفروشد
روزى در حرم امام حسين عليه السلام
حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش را برد
زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد
و گريه كنان میگفت: يا اباعبدالله
در حرم شما پولم را بردند
در پناه شما هزينه زندگیام را بردند
به كجا شكايت ببرم؟
حاج حسن مزبور متأثر شد
و با همين حال تأثر به خانه رفت
و در دل به امام حسين علیهالسلام گريه میکرد
شب در خواب ديد كه در حضور سالار
شهيدان به سر میبرد به آقا گفت:
از حال زائرت كه خبر دارى؟
دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند
امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم؟
اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم
بايد اول تو را معرفى كنم
حاجى گفت: مگر من چه دزدى كردم؟
حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاک
مرا به عنوان #تربت میفروشی و پول میگیرى
اگر مال من است چرا در برابرش پول میگیرى
و اگر مال توست چرا به نام من میدهی؟
عرض كرد: آقا جان از اين كار توبه كردم
و به جبران میپردازم
امام حسين علیهالسلام فرمود:
پس من هم #دزد را به تو نشان میدهم
دزد پول زائر #گدايى است كه برهنه میشود
و نزدیک سقاخانه مینشيند
و با اين وضعيت گدايى میکند
پول را دزديد و زير پايش دفن كرد
و هنوز هم به مصرف نرسانده
حاجى از خواب بيدار میشود و سحرگاه
به صحن مطهر #امام_حسين علیهالسلام
وارد میشود، دزد را در همان محلى كه
آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود
حاجى فرياد زد: مردم بيائید
تا دزد پول را به شما نشان دهم
گداى دزد هر چه فرياد میزد مرا رها كنيد
اين مرد دروغ میگوید كسى حرفش را
گوش نداد مردم جمع شدند
و حاجى خواب خود را تعريف كرد
و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را
بیرون آورد بعد به مردم گفت:
بیائید دزد ديگرى را نشان شما دهم
آنان را به بازار برد
و درب دكان خويش را بالا زد و گفت:
اين مالها از من نيست حلال شما
بعد تربت فروشى را ترک کرد
و با دست فروشى امرار معاش میکرد
↲حكاياتى از عنايات حسينى، صفحه۳۴
💠 @RoozieHalal 💠