eitaa logo
روزی حلال
37.1هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.6هزار ویدیو
55 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vB1e.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
⏪مهمان، هدیه خداوند به میزبان در فرهنگ و سبک زندگی اسلامی، مهمان از آنچنان اهمیت و ارزشی برخوردار است، که مایه برکت و توسعه رزق و روزی معرفی شده است. در آموزه های اسلامی مهمان حبیب و دوست خدا معرفی شده است. مهمان در فرهنگ اسلامی کرامتی ویژه و خاص دارد؛ کما اینکه در قرآن کریم حضرت لوط این چنین مهمان خود را محترم می شمارد و قوم خود را از بی احترامی به آن باز می دارد: «وَ جاءَ أَهْلُ الْمَدینَةِ یَسْتَبْشِرُونَ، قالَ إِنَّ هؤُلاءِ ضَیْفی فَلا تَفْضَحُونِ؛[حجر، آیات 68و67] و اهل آن شهر شادى كنان بیامدند، گفت: اینها مهمانان من اند، مرا رسوا مكنید». در اهمیت و جایگاه مهمان همین بس که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) او را یکیار مصادیق هدیه الهی معرفی می فرماید: « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَیْراً أَهْدَى لَهُمْ هَدِیَّةً قَالُوا وَ مَا تِلْكَ الْهَدِیَّةُ قَالَ الضَّیْفُ یَنْزِلُ بِرِزْقِهِ وَ یَرْتَحِلُ بِذُنُوبِ أَهْلِ الْبَیْت ؛[1] هرگاه خداوند بخواهد خیر و خوبی به جمعی برساند، هدیه ای به سوی آنان می فرستد. سؤال شد منظور از هدیه چیست؟ فرمودند: مهمان است، که با روزی خود وارد می شود و هنگام رفتن گناهان آن خانواده را به همراه می برد». ♦️از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) نقل شده است:« پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) می فرماید: هر كس اطعامى كند كه در آن، خودنمایى و شهرت طلبى باشد، خداوند در روز قیامت، در شكم او آتشى قرار مى دهد تا آن گاه كه از حساب خلایقْ فارغ شود.» 📚[1]. مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل: ج 16، ص258، ح19792 💠 @RoozieHalal 💠
🌺حكايت مهمان‏نوازى باديه نشين 🌸🍃ابوالحسن مى‏گويد: روزى جمعى با امام حسن مجتبى ‏عليه السلام به حج مى‏رفتندو زاد و توشه آنها از پيش رفته بود. آنها گرسنه و تشنه شدند. ناگاه از دورخيمه كهنه‏ اى را ديدند. به آن‏جا رفتند. زنى پير در آن‏جا نشسته بود. به اوسلام كردند. 🍂🍃زن باديه نشين پيش دويد و ايشان را اكرام كرد و گوسفندى بسته داشت.فورى آن را دوشيد و شيرش را پيش مهمانان آورد و گفت: اين شير رابنوشيدو گوسفند را ذبح كنيد و طعام سازيد. مهمانان چنان كردند و بعد از غذا به‏پيرزن گفتند: ما از طايفه قريشيم. وقتى بازگرديم، بايد به نزد ما بيايى تاپاداش احسان تو را بدهيم. اين را گفتند و حركت كردند. شب كه شد، شوهرزن از صحرا آمد و گوسفند را نديد. 🍂🍃زن ماجرا را به او گفت. مرد خشمگين شد و گفت: در دنيا يك گوسفندداشتى و آن را به قومى دادى كه ايشان را نمى‏شناختى! 🍂🍃زن گفت: اگر ايشان را مى‏شناختم، بازرگان بودم، نه ميزبان. ميزبان آن‏است كه طعام به كسى دهد كه او را نشناسد. 🍃🍂بعد از چند روز، زن و شوهر از محنت فقر و فاقه به مدينه رفتند. پيرزن‏به كوچه‏اى داخل شد. امام حسين‏عليه السلام كنار در منزل ايستاده بود. آن زن‏راشناخت و به او فرمود: اى زن! آيا مرا مى‏شناسى؟ ✨✨زن گفت: نه. 👈حضرت فرمود: من آنم كه آن روز مرا به شير و گوسفند مهمان كردى.امام به او هزار گوسفند و هزار درهم بخشيد و او رانزد امام حسن‏عليه السلام برد.حضرت پرسيد: برادرم به تو چقدر كمك كرد؟ ✨✨گفت: اين‏قدر گوسفند و درهم. 🌟امام حسن‏عليه السلام دو برابر آن را به زن داد و او رابه نزد عبدالله جعفر فرستاد.او از زن پرسيد: ايشان به تو چقدر دادند؟ ✨✨گفت: هريك اين مقدار گوسفند و درهم. 🍃🍂عبدالله دو هزار گوسفند و دو هزار درهم به او داد و گفت: اگر تو از اول‏به نزد من مى‏آمدى، تو را مستغنى مى‏كردم. 🍃🍂آن زن و شوهر به خاطر يك گوسفند كه در دنيا داشتند و آن را براى‏مهمان ذبح كردند، با چهار هزار گوسفند و چهار هزار درهم بازگشتند. (1) . 🍃🍂انسان در و پذيرايى از مهمان نبايد ‏به خرج دهد،بلكه در حد توان خود بايد كند، چون مهمان حبيب خدا است. خداى‏متعال فرداى قيامت‏به كسى كه عزيزش راخدمت كرده است، آن‏قدر نعمت‏مى‏دهد كه تمامى مردم حال او را مى‏خورند. در آن روز است كه‏انسان افسوس مى‏خورد اى كاش تمام را براى مهمان خرج مى‏كردم وتمام وقتم در پذيرايى از مهمان مى‏گذشت، تا الآن جزو زيان‏كاران نباشم. 1) جوامع الحكايات ، ص 213 ، با اندكى تصرف 💠 @RoozieHalal 💠
💫حكايت: مهمانى دادن دو دوست ✨گويند در زمان‏هاى قديم دو نفر بودند كه رفاقت و صميميت آنها زبانزدخاص و عام بود و خيلى باصداقت رفتار مى‏كردند. ✨روزى يكى از آن دو دوست‏به مهمانى دوست‏خود رفت. ميزبان درضيافت او تكلف كرد و انواع غذاها را آماده كرد واگر پول نداشت، ازمغازه‏ها نسيه گرفت، تا به مهمان خوش بگذرد. ✨بعد از سه روز مهمان عزم رفتن كرد، و وقت‏خداحافظى گفت: واقعا كه‏رسم مهماندارى را بلد نبودى! اگر زمانى به مهمانى من بيايى، به تو آيين‏مهماندارى را ياد مى‏دهم. ✨ميزبان خجل شد و انديشيد در ضيافت او چه كوتاهى كرده و كدام نكته رافرو گذاشته و انجام نداده‏ام. ✨مدتى در اين انديشه بود تا اين‏كه روزى او را بدان شهر دوست‏سفرى‏اتفاق افتاد و به خانه دوستش رفت. ✨آن دوست مقدم او را عزيز داشت و فورا نان و سركه پيش آورد. آن‏گاه‏سفره، كاسه‏اى چوبى و سه نوع خوردنى پيش او نهاد. ✨مهمان با خود فكر كرد شايد فردا تكلف مى‏كند و را انجام‏مى‏دهد، اما روز ديگر نيز غذاى سرد پيش او نهاد! ✨مرد متحير شد و با خود گفت: چندان كه تكلف كردم، در مرامقصر خواند، پس چرا خود تكلف نمى‏كند؟ ✨روزى پرده حشمت از ميان برداشت و شرم و خجالت را به كنارى نهاد واز او پرسيد: دوستان اين‏طور مهماندارى مى‏كنند؟! ✨ميزبان گفت: آرى، مال بيگانگان است. وقتى من به منزل تو آمدم،خواستم يك ماه تو را ببينم و در خدمت تو باشم. چون طريق تكلف پيش‏داشتى، دانستم از وجود من به تنگ آمده‏اى. پس كفش در پاى كردم و ازخدمت تو دور شدم. و چون تو آمدى، من از معمول خويش زيادت نمى‏كنم وزياده‏روى نمى‏نمايم، و بر وجود تو منتى نمى‏نهم، و اگر يك سال هم مهمان‏من باشى، مرا هيچ بار گرانى نخواهد بود. ✨مرد عاقل بود و بداد و يقين كرد تكلف كردن با مهمان از عادت‏كرام نيست، و روى ترش كردن با مهمانان جز سيرت لئيمان نباشد. 📚مهماندارى در اسلام، نورمراد محمدی 💠 @RoozieHalal 💠
🛑مهمانداری يكى از نشانه‏هاى ايمان است امام جعفر صادق‏عليه السلام مى‏فرمايد: يكى از نشانه‏هاى ايمان، خوش خلقى ومهمانى دادن است. يكى از دلايلى كه بعضى از مهمان خوششان نمى‏آيد و مهمان‏نواز نيستند، آنها است. اگر انسان قوى باشد و يقين پيدا كند فرداى‏قيامت‏براى مهماندارى چه در نظر گرفته شده است، تمام سعى وتلاش او در دنيا اين مى‏شود كه كند. 🔆حكايت: كريم‏تر از حاتم طايى 🔅از حاتم طايى پرسيدند: آيا از خود كريم‏تر ديده‏اى؟ 🔅گفت: آرى، روزى در باديه مى‏رفتم، به خيمه‏اى رسيدم. پيرزنى در آن بودو بزى در پس خيمه بسته بودند. وقتى به آن‏جا رسيدم، زال پيش من دويد ومرا خدمت كرد و عنان شتر مرا گرفت تا فرود آمدم. 🔅بعد از چند لحظه‏اى پسر او هم آمد و با بشاشتى هر چه تمام‏تر از حال‏من سؤال كرد. 🔅زن به پسرش گفت: برخيز و به مصالح مهمان قيام نماى و وسايل پذيرايى‏را آماده كن و آن بز را ذبح و طعام درست كن. پسر گفت: اول بروم از صحراهيزم بياورم؟ 🔅زن گفت: تا تو به صحرا بروى و هيزم آورى، دير مى‏شود. مهمان راگرسنه داشتن از مروت دور بود! 🔅پس دو نيزه داشت. هر دو را شكست و آن بز راكباب كرد و نزد من آورد. چون تفحص از حال آنان كردم، جز آن بز چيز ديگرى نداشتند و آن راايثار من كردند. 🔅از زن پرسيدم: مى‏دانى من كيستم؟ زن گفت: نه، نمى‏دانم شما چه كسى هستيد. 🔅گفتم: من حاتمم. بايد به قبيله ما بيايى. در حق شما تكليفى واجب دارم وبايد حق اين ضيافت را بگزارم. 🔅زن گفت: ما جزا بر مهمانى نستانيم و نان به بها نفروشيم. و از من هيچ‏قبول نكردند و من دانستم كه ايشان از من كريم‏ترند. 💠 @RoozieHalal 💠