eitaa logo
شبکه روشنا
820 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1هزار ویدیو
501 فایل
☫ ﷽ ☫ ☆ بزرگترین شبکه عدالت خواهِ تحوّل مَدار ☆ فراتشکل آموزشی پژوهشی تبیینی ✓تنها اطلس جهادگران #جهاد_تبیین درکشور ✓با حماسه حضور اساتید حوزه ودانشگاه {لینگ گروه اختصاصی اساتید}: https://eitaa.com/joinchat/686882879C854b8cca04
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ چهار رکن شخصیت عليه السلام فرمودند: «چهار چيز است كه اگر در هر كس باشد مؤمن است اگرچه از فرق سر تا پاها غرق در گناه باشد: راستگويى، ، حُسن خُلق و شُكر أرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَانَ مُؤمِناً وَ إنْ كَانَ مِنْ قَرْنِهِ إلى قَدَمِهِ ذُنُوباً: الصِّدْقُ وَ الْحَيَاءُ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ الشُّكْرُ» تحف القول، بخش سخنان امام صادق علیه‌السلام شرح حديث: اين حديث يك معناى ابتدايى دارد كه غير قابل تصوّر است؛ ولى معنايى عند التامّل دارد كه لطيف و دقيق است. معناى ابتدايى آن اين است كه هر گناهى كه شخص مرتكب شود؛ ولى اين چهار صفت را داشته باشد، مؤمن است كه اين معنا، مفهوم و معقول نيست؛ ولى معناى دقيق روايت اين است كه كسى كه آلوده همه گناهان است، اگر اين چهار صفت را پيدا كند، از گناهان ديگر پاك مى‌شود و اين چهار صفت، بسيارى از آن گناهان را از انسان دور مى‌كند. 1. صداقت اين صفت موجب مى‌شود بسيارى از گناهان مانند كم فروشى، احتكار، تقلّب، دزدى،... از بين برود؛ چرا كه اگر اين گناهان را مرتكب شود، مجبور است براى پوشاندن آن دروغ بگويد. نمونه آن داستان جوانى است كه خدمت پيامبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) آمد و عرض كرد: آلوده [به] جميع گناهان هستم، چه كنم؟ حضرت به او فرمود: فقط دروغ نگو. اين امر باعث شد سراغ هيچ گناهى نرود؛ چون اگر هر گناهى را مرتكب مى‌شد و خدمت صلى الله عليه و آله و سلم مى‌رسيد، مجبور بود براى پوشاندن آن دروغ بگويد. 2. حيا به معناى «كفّ النفس عن القبيح» است؛ يعنى در مقابل زشتى‌ها رو برگرداند و وقتى كه از قبايح حيا كند، بسيارى از گناهان را ترك مى‌كند. 3. حُسن خُلق حُسن خُلق عامل شستشوى از گناه است؛ چون انسان بسيارى از گناهان را در حال عصبانيّت انجام مى‌دهد و كسى كه حُسن خُلق دارد، عصبانى نمى‌شود و به همين جهت گناه نمى‌كند. 4. شُكر معناى شكر اين است كه هر عضوى را در جاى خودش و در راهى كه خدا آن را آفريده استفاده كند و اگر شكر اين نعمت‌ها را به جاى آورد ديگر گناه نمى‌كند. 📘مشكات هدايت‏، حضرت آیة الله مكارم شيرازى، چاپ اول‏، ‏ص 59