راستی بلاخره قلب رقه دیدم.
خوب بود ولی انگار یچیزیش کم بود. همزمان دلمم نمیخواست تموم بشه. ولی یچیزی نداشت که فیلمو تکمیل کنه..
بهرحال من ظرفیتش رو دارم که باز هم ببینمش.
دوباره دارم از اون ورژنم که آدمای رومخ و نچسب رو به کتفش میگیره خارج میشم. به ریحایِ وحشی سابق سلام کنین🪄
آدمهایی که بدون فکر صحبت میکنن خیلی ناراحتکنندهن. ببین، من خودم میدونم که نمرهم بد شده، خودم میدونم که دارم گریه میکنم، خودم میدونم فلان مشکل ظاهری رو دارم، خودم میدونم..
تو از طرف خدا مأموریت نداری این چیزا رو بهم بگی.
روحي.
،
نمیدانم چرا با این اوصاف هنوز هم تو را از عمقِ جان دوست میدارم.
چرا تمام نمیشوی در دنیایم؟
چرا پایان نمیابی در ذهن بیمارم؟
چرا رؤیای داشتنت نمیپرد از سرم؟
من از تمام این هستی و متعلاقتش فقط تو را آرزو کردم. آرزویم را با خود به گور میبرم و دردم را به روی دوش تو باقی نمیگذارم. گرانیِ غمت استخوانهای کمرم را خرد میکند، نفسم را میبرد، زجرکُشم میکند و اندوهم را در بین بازوانت جا نمیگذارم. هجرانت پیرم میکند و خطوطش را روی پیشانی و دستانم به جای میگذارد و من هرگز نمیگذارم رد خستگیهایم روی سینهات بماند..
کاش همه قطعرابطهها و از دستدادنا اینجوری باشه که صبح وقتی بیدار میشی همهچی تموم شده باشه. اینکه یه دورهای رو باهاش بگذرونی مرگِ تدریجیه. کمکم از درون ریشهت رو میسوزونه، بیحست میکنه..