#خطبه2_17🌹🌹
در ميان مردم، با نام قاضی به داوری می نشيند، و حلّ مشکلات ديگری را به عهده می گيرد؛
پس اگر مشکلی پيش آيد، با حرف های پوچ و توخالی و رأی و نظر دروغين، آماده رفع آن می شود.
سپس اظهارات پوچ خود را باور می کند. عنکبوتی را می ماند که در شبهات و بافته های تار خود چسبيده، نمی داند که درست حکم کرده يا بر خطاست؟
اگر بر صواب باشد می ترسد که خطا کرده، و اگر بر خطاست، اميد دارد که رأی او دُرست باشد!.
نادانی است، که راه جهالت می پويد؛ کوری است که در تاريکی، گمشده خود را می جويد؛ از روی علم و يقين سخن نمی گويد؛ روايات را بدون آگاهی نقل می کند؛ چون تندبادی که گياهان خشک را بر باد دهد، روايات را زير و رو می کند، که بی حاصل است.
به خدا سوگند! نه راه صُدور حکم مشکلات را می داند، و نه برای منصب قضاوت أهليّت دارد!
آنچه را که نپذيرد علم به حساب نمی آورد، و جز راه و رسم خويش، مذهبی را حق نمی داند؛
اگر حکمی را نداند آن را می پوشاند تا نادانی او آشکار نشود؛ خون بی گناهان از حکم ظالمانه او در جوشش و فرياد ميراث بر باد رفتگان بلند است.
به خدا شکايت می کنم از مردمی که در جهالت زندگی می کنند
و با گمراهی می ميرند، در ميان آنها، کالايی خوارتر از قرآن نيست اگر آن را آن گونه که بايد بخوانند؛
و متاعی سودآورتر و گران بهاتر از قرآن نيست اگر آن را تحريف کنند؛
و در نزد آنان، چيزی زشت تر از معروف، و نيکوتر از مُنکر نمی باشد.
دقایقی با #نهج_البلاغه 😍
@rouzane