روزنگار کاشان l نقد و نظر
آزادیخواهی محمد مشهدی نوشآبادی و شبههای که دانشگاه کاشان باید بدان پاسخ گوید 🔹دانشگاه /41🔹 🌺 «م
آزاداندیشی محمد مشهدی نوشآبادی
و پارادوکسی که ایشان و دانشگاه کاشان باید بدان پاسخ گویند
✍️به قلم مدیر مسئول
🔹دانشگاه /41🔹
🔸«محمد مشهدی نوشآبادی» انسان آزاداندیشی است. کم پیدا میشود. آدمهای عادی هم که به هیچ جا وصل نیستند و نیازی به آن ندارند جرأت نمیکنند در جامعه همانگونه باشند که هستند ولی مشهدی چنین است. خوشبختانه از زمانی که به فضای رسانه پیوستم ؛ یعنی چیزی حدود نوزده بیست سال پیش، افتخار دوستی با ایشان را یافتم؛ البته نه آن که بنده قابل باشم بلکه دوستی و همنشینی از تواضع ایشان بود و با همۀ فراز و فرودها تا کنون ادامه داشته است.
🔸«مشهدی نوشآبادی» از معدود اساتیدی فرهیخته است که خود را به کنج انزوای کلاس درس و دانشجو و دانشگاه محدود نکرده و با جامعه پیرامون خود ارتباط گرفته است. نه تنها با مدیریت شهری بلکه با مردم کوچه و بازار هم نشست و برخاست دارد و سرنوشت تکتک مردم، دوستان و رفقا برایش حائز اهمیت است. ممکن نیست در خاطرۀ دور و دراز دوستان و رفقا اثری از او نبینید که در شرایط سخت سراغی از ایشان نگرفته و مرهمی بر دردشان نگذاشته باشد.
🔸از دیگر تفاوتهای او با دیگر اساتید دانشگاهی رفتن به دل حادثه است. این طور نیست که از ترس این که پایش تر شود از جوی حوادث مختلف سیاسی و اجتماعی جامعه نگذرد؛ مثل هزاران همکار خود در سایه دانشگاه بنشیند و روشنایی جامعه پیرامون خود را بپاید تا در زمان مناسب پا به آن گذشته و بهرۀ خود را بردارد.
🔸مواضع مشهدی در حوزۀ سیاسی نیز مشخص است. دلبستگی چندانی به گرایشهای معمول سیاسی ندارد و از همه مهمتر برای نظر حاکمیت نیز ترهای خُرد نمیکند؛ با وجودی که معاش روزانهاش در چنگ آن است. در انتخابات مجلس 1390 که جامعه در التهاب اتفاقات 88 میسوخت پا به فعالیتهای سیاسی نگذاشت ولی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر هم و غم خود را صرف کرد تا آرای نوشآباد را در سبد «مسعود پزشکیان» بریزد و بر برتری آن نسبت به دیگر شهرها و روستاهای اطراف ببالد.
🔸در دورهای از زندگی خود نیز پا به عرصۀ گردشگری گذاشت تا کاری برای نوشآباد انجام بدهد. شاید تصور شود که ابعاد اقتصادی را مدنظر داشته تا اگر زمانی دولت حقوق او را به واسطۀ مواضع آزادیخواهانهاش برید محلی برای امرار معاش بیابد ولی حتی اگر چنین فرضیهای را بپذیریم تفکرات اجتماعی و مشارکتی این گونه افراد غالب بر بُعد اقتصادی است و شاید به همین خاطر در آن نیز باری نبست و متحمل هزینههای مادی و روحی و روانی بسیار شد.
🔸اگر همۀ اینها را به عنوان حُسن «محمد مشهدی نوشآبادی» به عنوان یک شخصیت دانشگاهی و فرهیخته بدانیم از یک بدی او نمیتوان گذشت و آن این که خود را به درست یا نادرست مرکز «علم» و «تحقیق» و «پژوهش» میپندارد و چنانچه در هر پروژه یا فعالیت یا سیاستگذاری اثری از او دیده شود بر مدار درست است و اگر از او نظری گرفته نشود حتماً عیب و ایرادی بر آن مترتب است و یک تنه به میدان آمده و فریاد سر میدهد که واتحقیقا! واعلما! چرا کسانی که صلاحیت ندارند پا در عرصه علم و تحقیق گذاشته و برگی نوشته یا رویداری رقم زده یا نظری دادهاند!
🔸یک بار فعالیتهای علمی، تحقیقی و پژوهشی بنیاد فرهنگ کاشان را به باد انتقاد گرفت، یک بار فریاد برآورد که چرا ارتفاع ساختمان راهب سایه بر بادگیر خانۀ بروجردیها انداخته و به تازگی لعن و نفرین فرستاد بر بانیان پروژهای که راه مردم نوشآبادی را از جنب آبانبار این شهر بند آورده و قدمت یک اثر تاریخی را مخدوش کرده است.
🔸نگارنده کارشناس صحت و سقم موارد ذکر شده نیست ولی اگر همۀ این موارد را به درستی و صواب بپنداریم از این یکی نمیتوان گذشت که ماهیت علمی، تحقیقی و پژوهشی کنگرهای را که به نام «کنگرۀ معماری ایران/کاشان/از سرگذشت تا سرنوشت» به باد انتقاد گرفته است در حالی که نام دانشگاهی زیر پوستر آن درج شده که ایشان در جایگاه هیئت علمی آن قرار گرفته است!
🔸این که «محمد مشهدی نوشآبادی» کنگرهای را به باد انتقاد قرار داده که دانشگاه متبوع او در برگزاری آن مشارکت کرده به نوعی آزاداندیشی است ولی باید ایشان و دانشگاه کاشان به صراحت تکلیف این پارادوکس را مشخص نمایند چرا دانشگاه به عنوان یک مرکز علمی، تحقیقی و پژوهشی در کاری مشارکت کرده که مورد نقد جدی عضو هیئت علمی آن قرار گرفته است یا چرا «مشهدی» خود را اسیر جایگاه عضو هیئت علمی دانشگاهی کرده است که در فعالیتهای غیرعلمی مشارکت مینماید؟
🌺تاریخ انتشار: سوم بهمنماه 1403
شروع دوباره
گزارش یک کوهنوردی
🔹سلامت 9🔹
🔸بار دیگر فیلمان هوس هندوستان کرد و یاد روزهای گذشته افتاد که خیلی ساده و چه بسا بیحساب و کتاب بر دل کوه زده بودیم. از همین چارقل خودمان شروع کردیم. اولین سفرمان با «دایی علی» در پاییز یا زمستان 1397بود و آن جملۀ معروفش که توصیه میکرد نباید به طناب «مجید» اعتماد کرد و به چاه افتاد؛ علی که از جابجایی این طرف به آن طرف قل دوم از چارقل دچار واهمه شده بود پس از آن بسیاری از قلههای مرتفع کشور را زیر پا گذاشت و همچنان اوج میگیرد. خدا او را حفظ کند.
🌺این گزارش را در ادامه بخوانید
روزنگار کاشان l نقد و نظر
شروع دوباره گزارش یک کوهنوردی 🔹سلامت 9🔹 🔸بار دیگر فیلمان هوس هندوستان کرد و یاد روزهای گذشته افت
شروع دوباره
گزارش کوهنوردی جمعه
🔹سلامت 9🔹
🔸بار دیگر فیلمان هوس هندوستان کرد و یاد روزهای گذشته افتاد که خیلی ساده و چه بسا بیحساب و کتاب بر دل کوه زده بودیم. از همین چارقل خودمان شروع کردیم. اولین سفرمان با «دایی علی» در پاییز یا زمستان 1397بود و آن جملۀ معروفش که توصیه میکرد نباید به طناب «مجید» اعتماد کرد و به چاه افتاد؛ علی که از جابجایی این طرف به آن طرف قل دوم از چارقل دچار واهمه شده بود پس از آن بسیاری از قلههای مرتفع کشور را زیر پا گذاشت و همچنان در اوج است. خدا او را حفظ کند.
🔸پس از آن لطف «محمدرضا رسولی» شامل حال شد و قرار شد از چارقل شروع کنیم تا پس از تمرینهای مقدماتی، سیاهکوه را زیر پا گذاشته و پس از آن با کرکس صعود کنیم. سوم نوروز 1398 بر اساس یک رسم نانوشته کوهنوردان کاشانی همراه «محسن والیزاده» مدیر گروه کوهنوردی «دومیر» از مسیر گوجار به دل سیاه کوه زده و اولین صعودمان را در برف سفید قله جشن گرفتیم!
🔸محمد در صعود کرکس آن هم از مسیر اوره که کم و بیش سخت و طاقتفرساست در بیست و چهارم خردادماه 1398 به نفس نفس افتاد و کم و بیش ترجیح داد پس از آن به جایگاه مدیریتی در آبفا بسنده کند، از همین رو کوهنوردی را بوسید و کنار گذاشت هرچند به وعدۀ خود وفا کرد و ما را در تابستان آن سال به «دریاچۀ گهر» بر فراز کوههای بروجرد و خرمآباد برد و خاطرهای شیرین برایمان برجای گذاشت.
🔸«علی دهآبادی» اولین صعودش را که با اوره کرکس شروع کرده بود مثل محمدرضا در میانۀ راه تصمیم گرفت اگر سالم پایش به پای کوه رسید عطایش را به لقایش بخشیده و کوه و کوهنوردی را کنار بگذارد ولی برعکس چنین نکرد، عهده خود را شکست؛ گویی شیرینی صعود زیر زبانش مزه کرد و از ما هم پیشی گرفت و یکی یکی قلهها و کوهها را زیر پا گذاشت و بر فراز آن پرید.
🔸امروز پس از ماهها دوری از قله و کوهها باز همسفر شدیم. قرار بود به درۀ موسوم به قائم بالای خُنب و دُرۀ برویم ولی احتیاط کرده و به چشمۀ مشرف بر خُنب قناعت کردیم. البته راه را کمی سخت و صخرهای انتخاب کرده و به اتفاق هم پیمودیم. رفتنمان یکی دو ساعت طول کشید و برگشتممان نیز همینطور. قرار گذاشتیم به کوه وفادار بمانیم. تا خدا چه بخواهد.
🌺تاریخ انتشار: پنجم بهمنماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
آزاداندیشی محمد مشهدی نوشآبادی و پارادوکسی که ایشان و دانشگاه کاشان باید بدان پاسخ گویند ✍️به قلم
مرغ و قناری دانشگاه کاشان
و پارادوکسی که همچنان بیپاسخ مانده است!
✍️به قلم مدیر مسئول
🔹دانشگاه /42🔹
🔸این دوازدهمین یادداشت از زمان پذیرش مسئولیت «بهزاد سلطانی» بر دانشگاه کاشان و چهل و دومین تجزیه و تحلیل در خصوص نقش دانشگاه در جامعه به خصوص جامعۀ پیرامونی است که بیشتر با رویکرد انتقادی نوشته شده و شوربختانه هیچ واکنشی به دنبال نداشته است ولی اخیراً روزنگار به اطلاعات تازهای دست یافته که قطعاً در انتخاب مسیر پیش رو بیتأثیر نخواهد بود و آن جزئیات تازهای از پاردوکسی است که چنگ بر دانشگاه انداخته و قطعاً بر آینده و سرنوشت آن تأثیر خواهد گذاشت.
🌺 این یادداشت را در ادامه بخوانید
روزنگار کاشان l نقد و نظر
مرغ و قناری دانشگاه کاشان و پارادوکسی که همچنان بیپاسخ مانده است! ✍️به قلم مدیر مسئول 🔹دانشگاه /4
کنشهای محدود اجتماعی
یا نخوت و تبختر دانشگاهی
و پارادوکسی که همچنان بیجواب مانده است!
✍️به قلم مدیر مسئول
🔹دانشگاه /42🔹
🔸این دوازدهمین یادداشت از زمان پذیرش مسئولیت «بهزاد سلطانی» بر دانشگاه کاشان و چهل و دومین تجزیه و تحلیل در خصوص نقش دانشگاه در جامعه به خصوص جامعۀ پیرامونی است که بیشتر با رویکرد انتقادی نوشته شده و شوربختانه هیچ واکنشی به دنبال نداشته است ولی اخیراً روزنگار به اطلاعات نه چندان جدیدی دست یافته که قطعاً در انتخاب مسیر پیش رو بیتأثیر نخواهد بود و آن پاردوکسی است که چنگ بر دانشگاه انداخته و قطعاً بر آینده و سرنوشت آن تحت تأثیر خواهد گذاشت.
🔹محمد مشهدی نوشآبادی -عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان- در یادداشتی که در صفحۀ اینستاگرام خود منتشر کرد برگزاری برنامهای موسوم به کنگرۀ معماری ایران/کاشان/از سرگذشت تا سرنوشت را به باد انتقاد گرفت و گفت: «با پول بیتالمال و دیگر پولهای بیزبان بر محور کسانی که از خودستایی و نقل خاطرات تکراری ارضا نمیشوند، حتی اگر در هزار تجمع و کنگره همان حرفهای تکراری سی سال پیش را بازگو کنند.»
🔹وی در بخش دیگر از این یادداشت میگوید: «پول هزینهای که باید صرف مطالعات و طرحهای معماری و مرمت شهر شود، تا هم زوایای معماری و بافت کاشان شناسایی شود و هم طرحهایی برای آینده این شهر جهانی، صرف خوش باشی و خودشیفتگی و خوشخدمتی میشود و نقل خاطرات شیرین.»
🔹مشهدی در پایان یادآور شد: «این را مینویسم تا فکر نکنید کسی نمیداند گنجشگ رنگ میکنید و به جای قناری میفروشید! تازه اگر بدانید قناری چه رنگی است.»
🔸روزنگار در یادداشت پیشین بدون این که ماهیت علمی یا غیرعلمی این برنامه را که در سه روز برگزار شد واکاوی کرده یا یادداشت «محمد مشهدی نوشآبادی» را ارزیابی کند این سوال را مطرح کرد که دانشگاه کاشان بایستی به صراحت تکلیف این پارادوکس را مشخص نمایند چرا دانشگاه به عنوان یک مرکز علمی، تحقیقی و پژوهشی در کاری مشارکت کرده که مورد نقد جدی عضو هیئت علمی آن قرار گرفته یا چرا «مشهدی» خود را اسیر جایگاه عضو هیئت علمی دانشگاهی کرده که در فعالیتهای غیرعلمی مشارکت مینماید؟
🔸پس از انتشار این یادداشت در کانال روزنگار از دانشگاه کاشان یا روابط عمومی آن پاسخی دریافت نشد ولی یکی از همکاران این عضو هیئت علمی پاسخی را مطرح کرده که قابل تأمل است و نباید به سادگی از آن گذشت به خصوص که خود فرد دانشگاهی و عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان است!
🔹وی میگوید: «کاشان به دست کسانی کاشان شده است که به جای تن دادن به تبختر و نخوت دانشگاه آستین بالا زده و پا به میدان عمل گذاشته و کاری کردهاند. به جای نق و نقد، راه عمل درپیش گرفته حتی اگر به بادیه ختم شده است. کسانی که امروز دم از تخصص میزنند حتی در همین فضای موجود هم از توانایی نقد و بحث کارشناسی عاجزند! حداقل دم فروبندید و اجازه بدهید مردمی که دستشان در عمل تواناست جهان را بسازند و دوستان چپسرشت هم دام زبانبازی را بر مرغان دیگری بنهند»!
🔸جامعه چه انتظاری میتواند از دانشگاهی داشته باشد که اساتید و اعضای هئیت علمی به جای گفتوگو بر اساس چارچوبهای علمی و پژوهشی این گونه بر همدیگر و کنشهای محدود اجتماعی تاخته و این شائبه را دامن میزنند که دانشگاه نه تنها نتوانسته قدمی برای جامعه پیرامون خود بردارد بلکه با تبختر و نخوت راه را بر هر گونه گفتوگو و اظهار نظر سد کرده است. البته همۀ اینها بدان معنی نیست که دستاوردهای آموزشی دانشگاه و تربیت فارغالتصیلان دانشگاهی را نادیده انگاریم!
🌺تاریخ انتشار: ششم بهمنماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
کنشهای محدود اجتماعی یا نخوت و تبختر دانشگاهی و پارادوکسی که همچنان بیجواب مانده است! ✍️به قلم مد
عملگرایی جاهلانه
یا انفعال دانشگاه و تکنوکراتها
🔸با سلام پیرو مطلب منتشر شده در کانال «روزنگار کاشان» با عنوان کنش محدود اجتماعی یا نخوت که مستقیم و غیر مستقیم به نقد دانشگاه کاشان و جایگاه متزلزل این نهاد علمی درجامعه کاشان پرداخته است مایلم نکاتی را جهت روشن شدن ابعاد موضوع بیان کنم.
🌺 یادداشت «محمد حامد محسنی» را در ادامه بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
عملگرایی جاهلانه یا انفعال دانشگاه و تکنوکراتها 🔸با سلام پیرو مطلب منتشر شده در کانال «روزنگار ک
عملگرایی جاهلانه
یا انفعال دانشگاه و تکنوکراتها
✍️محمدحامد محسنی
🔸با سلام پیرو مطلب منتشر شده در کانال «روزنگار کاشان» با عنوان کنش محدود اجتماعی یا نخوت که مستقیم و غیر مستقیم به نقد دانشگاه کاشان و جایگاه متزلزل این نهاد علمی درجامعه کاشان پرداخته است مایلم نکاتی را جهت روشن شدن ابعاد موضوع بیان کنم.
🔸اولا از میان نقد های متعدد و دقیقی که به عملکرد دانشگاه کاشان و جایگاه علمی و اجتماعی و البته منفعل آن در جامعه کاشان پرداخته، نقد اخیر کمی غیر منصفانه بود.
🔸ثانیا در باب برگزاری رویدادی با نام کنگره معماری ایران از سرگذشت تا سرنوشت، برگزار کننده آن بخش خصوصی با حمایت اسپانسرهای صنعت ساختمان بودند که نه جایگاه سیاستگذار و نه تصمیم ساز و نه تصمیم گیر در شهر داشته و دارند و این رویداد بیشتر شبیه یک دورهمی تبلیغاتی بود تا یک کنگره علمی که به شکل عمیق به مسائل و مشکلات معماری و شهرسازی شهر کاشان بپردازد و به قول دوست اندیشمند جناب آقای دکتر مشهدی فاقد هر گونه ساختار مرسوم کنگره یا همایش علمی بود.
🔸در نقد کیفیت برگزاری کنگره معماری کاشان همین بس که فرم برگزاری از مینیمال کردن طراحی، انتخاب رنگ و نماد تا سایر موضوعات کلیدی به خصوص انتخاب موضوع و سخنران کمترین ارتباطی با مولفه های شناخته شده معماری کاشان نداشت و خود پیداست که برگزارکننده تجاری چنین رویدادی نه تنها دانش و تخصص لازم برای برگزاری چنین رویدادی را نداشته بلکه به نظر میرسد دغدغه جدی هم در این باب نداشته است و البته اصولاً باید پرسید چرا بخش خصوصی باید دغدغه سیاست گذار را داشته و بخواهد نقش او را در شهر کاشان بازی کند.
🔸سوماً در باب نقد جناب آقای مشهدی در باب موضوع و مهمانان، با مروری بر سخنرانان و صحبتهای صورت گرفته این نکته کاملا مشهود است که خاطرهگوییهای تکراری بی هدف که البته خود یکی از دلایل قفل شدن شهر کاشان در بن بست فکری و پسرفت روز به روز آن در حوزههای مختلف است، قابل انکار نیست و چهرههای تکراری و البته مسول در زمان وزارت آقای حسین محلوجی با ابتکار و پول دولت و موافقت مرحوم هاشمی موفق به تملک و بازسازی چند خانه در کاشان میشوند که این اتفاق در مقایسه با بسیاری از شهرها قابل تقدیر و در مقام نقد دارای اشکالات فراوانی بوده است که هیچگاه به شکل منصفانه و علمی مورد دقت قرار نگرفته است و به همین دلیل بافت تاریخی کاشان به غیر از چند ده خانه بازسازی شده با کاربری گردشگری حرف و ایده خاصی برای گفتن نداشته و ندارد، نمونه بارز اخیر آن طرح بازسازی خیابان علوی است که به شدت مورد نقد عالمان رشته معماری و شهرسازی بوده و هیچ تناسبی با احیای محله و بافت تاریخی آن ندارد.
🔸چهارم انتظار میرفت عزیزان سخنران و پیشکسوتان عرصه احیا با دقت بیشتری در چنین مراسمی شرکت و موضوعات رو به شکل علمی و نه با ذکر خاطره یا توصیف وضع موجود بیان میکردند و البته توقع این بود در کنگره ایی که نشانی از معماری کاشان نه در فرم و نه در محتوا بود با دیده نقد و تردید مشارکت کنند تا تشنه دیده شدن در تریبونی جدید برای بازتعریف خود و عملکرد گذشته خود، به قول دوستی کنگره ای که به بررسی سرگذشت معماری کاشان با رنگ سبز بپردازد خود گویای همه چیز است.
🔸پنجم تا جایی که اینجانب اطلاع دارم دانشگاه کاشان نقشی در برگزاری یا سیاستگذاری چنین رویدادی نداشته اینکه چرا دانشگاه کاشان چنین دچار روزمرگی و زوال اندیشه و جایگاه شده است که به جای ایفای نقش موثر در مسائل کلیدی و بحرانی شهر مثل موضوع انرژی، بحران نیروی کار، بحران های اجتماعی و ..فقط نظاره گر و دچار دعواهای صنفی و جناحی درونی است جای بحث و گفتگوی بسیار دارد.
🔸و اما در انتها در پاسخ آن بزرگواری که بیان کرده کاشان به دست همینتکنوکرات های بدون تبختر و نخوت به جایگاه فعلی خود رسیده و بهبادیه رسیدن بهتر از نق و نقد است باید تذکر داد که وضعیت فعلی کشور ناشی از همین نگرش است که گه گاه جهادی و گه گاه تکنوکراتی از سر تکلیف یا از سر منفعت شخصی و گروهی است!
🔸مثال های بی شماری در طول سالهای گذشته از این عملگرایی ها دیده میشود که بیان آن بیشتر مایه شرم و خجالت است تا افتخار، لذا در پاسخ به آن دوست محترم و بی دانش باید گفت ای کاش شما و امثال شماها هم کاری انجام ندهید و با تبختر از کنار مسائل رد شوید تا جاهلانه به آن ورود کرده و چنین برهوتی را برای ایران و ایرانی به جای بگذارید.
🌺تاریخ انتشار: هفتم بهمنماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
ستیز تحقیق و تولد اندیشه ✍️ به قلم مدیر مسئول 🔹 فرهنگ و هنر/38🔹 🔸«محمد مشهدی نوشآبادی» به پیشوند
شفافتر از شیشه
برای مهدی واحدیان
🔹 فرهنگ و هنر/39🔹
🔸مهدی واحدیان مثل شیشه است. با یک نگاه به اعماق وجود او راه پیدا میکنید. از پس همۀ قیل و قال و شور و حال، پرده از روح مهربان و لطیفش آشکار میشود. شاید هم مثل آیینه است و با یک نگاه پی به وجود خودتان برده و در یک آن و بیمحابا شخصیتتان بر ملا میشود؛ آرام یا عجول، متین و موقر یا شاکی و سرزنشگر، زشت یا زیبا، خوب یا بد و ... هرچه هست مهدی واحدیان خودِ خود مهدی واحدیان است و چیزی غیر از این نیست.
🌺این یادداشت را در ادامه بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
شفافتر از شیشه برای مهدی واحدیان 🔹 فرهنگ و هنر/39🔹 🔸مهدی واحدیان مثل شیشه است. با یک نگاه به اعما
شفافتر از شیشه
برای مهدی واحدیان
🔹 فرهنگ و هنر/39🔹
🔸مهدی واحدیان مثل شیشه است. با یک نگاه به اعماق وجود او راه پیدا میکنید. از پس همۀ قیل و قال و شور و حال، پرده از روح مهربان و لطیفش آشکار میشود. شاید هم مثل آیینه است و با یک نگاه پی به وجود خودتان برده و در یک آن و بیمحابا شخصیتتان بر ملا میشود؛ آرام یا عجول، متین و موقر یا شاکی و سرزنشگر، زشت یا زیبا، خوب یا بد و ... هرچه هست مهدی واحدیان خودِ خود مهدی واحدیان است و چیزی غیر از این نیست.
🔸انرژی، انگیزه و آرمانخواهی او ستودنی است آن هم در جامعهای که مردمانش سر در گریبان کرده و به سختی سلامتان را پاسخ میگوید. در جامعهای که سردی و رکود بر تمام اجزاء آن نفوذ کرده و مانند موریانه در حال خوردن و از هم پاشیدن آن است. آن هم در جامعهای که فرهنگ رنگ باخته و واژههای که تا چندی پیش مذموم بود اکنون در بیشهای که از شیران تهی مانده سر برآورده و بر سر هویت اصیل ملی و مذهبی فخر میفروشد!
🔸مهدی برادری میکند بر جامعهای که پیوندهای خانوادگی رنگ باخته و سود و منافع -آن هم آنی- جای قوم و خویشاوندی را گرفته چه برسد بر همسایه و همشهری و نوع بشری که سالها و قرنها در بطن هویت ملی و آموزههای دینی جریان داشته و بشر بر آن بالیده است.
🔸او میخواهد یک شبه همۀ دنیا گل و بلبل شود. واهمهای ندارد فریاد برآورد و بر سر موانعی که فکر میکند مانع تحقق این مدینۀ فاضله و شهر رویایی است آوار کند. بیش از آن که به تبعات اعمال و رفتار خود بیاندیشد آرمانخواهی خود را پی گرفته و در میان مسائل و مشکلات ریز و درشت جامعه که روح لطیف او را آزاده کرده با رویاهای خود زندگی میکند و برای تحقق آن میکوشد.
🔸دست مهدی در طرح نظرات و اعتقادات خود شاید بازتر از من و شماست. هرچند مقید به حکومت، نظام و چارچوبهای قانونی و دینی است ولی اعتقاد دارد طرح نظر و دیدگاه -هر دیدگاهی- تضادی با مبانی حقوقی و شرعی ندارد و هر شهروند میتواند نظرات خود را بدون ترس و واهمه بیان داشته و از آن دفاع کند.
🔸بنابراین از طرح مباحث خود واهمه و ملاحظهای ندارد. چیزی که جای آن در جامعۀ امروز ما بیش از هر چیز خالی است. نه به این خاطر که چه بسا ممکن است به تبعات حقوقی منجر شود بلکه ملاحظات بیحاصل معمول و عدم سعۀ صدر بیش از دغدغههای امنیتی پدر آزادی بیان را درآورده است و مهدی در تلاش است از مرزهای ملاحظه گذشته و تحمل جامعه را ارتقا دهد.
🔸وجود مهدی برای نهادینه کردن آزادی عقیده و بیان یک غنیمت است. برای جامعهای که سر در لاک خود برده و اسیر ملاحظات بیخود و بیجهت شده است. برای جامعهای که آستانۀ تحمل حتی مردان بزرگ و فرهیختۀ آن سال به سال و روز به روز سقوط کرده و به پایینتری حد خود تنزل یافته و در بهترین حالت با فرار به جلو دغدغههای امنیتی را بهانه کرده و به کنج انزوای خود خزیده است. برای جامعهای که ریا و نفاق به عنوان عوامل موفقیت به انحای مختلف در پوست و گوشت تکتک ما ریشه دوانده و در حال نابود کردن ما و هویت ما و فرهنگ غنی ماست.
🔸مهدی درصدد است گاه گاهی با فریاد بیریا و چه بسا بیمحابای خودی خط بطلان بر مسیر سقوط کشیده و فضای رکود و انجماد جامعۀ امروزی را به حرکت وادارد و فارغ از درست یا خطا بودن ماهیت فریادهای خود حرکتی است که جامعه بیش از هر چیز بدان نیاز دارد.
🌺تاریخ انتشار: دهم بهمنماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
ستیز تحقیق و تولد اندیشه ✍️ به قلم مدیر مسئول 🔹 فرهنگ و هنر/38🔹 🔸«محمد مشهدی نوشآبادی» به پیشوند
ضرورت بازاندیشی پدیده نایبیان
✍️محمود سودایی
🌺کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
🔸... توسعه و تجدد، متضمن مرکزگرایی در مناسبات سیاسی، و معیارگرایی در ساختارهای فرهنگی و زیستی است. این گذر حتی اگر مقدر به نیرویی آمرانه باشد، به تقابلها و چالشهای همعصر، و به گفتمانها و شیوههای مواجهه متفاوت و متقابل در سالهای آتی میانجامد.
🌸یادداشت «محمود سودایی» را در ادامه بخوانید.
روزنگار کاشان l نقد و نظر
ضرورت بازاندیشی پدیده نایبیان ✍️محمود سودایی 🌺کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی 🔸... توسعه و تجدد، متضمن
ضرورت بازاندیشی پدیده نایبیان
✍️محمود سودایی
🌺کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
🔸موقعیت و فضای ذهنی انسان نیمه نخست قرن بیست، همزیستی با وجودگرایی و اضطراب را ضرورت میبخشید؛ و این وضعیت که آمیخته با تحولات و تروماهای تاریخی است، در نیمه دوم قرن خویش را در مسئله یاد و حافظه متجسد مییابد.
🔸تاریخی سرشار از مرگ و نسلکشی، بیخانمان شدن و دورافتادن از میعادگاههای هویتی، بشر را با پرسشهای همیشگی درباره مواجهه با گذشته درگیر میکند. این درگیری به کارکرد یک پدیدار مشخصا وجودگرایانه راه میبرد: استناد و گواهی.
🔸اگر آشوویتس و بیخانمانیهای بینالمللی را بتوان سوژه مکرر مسئله یادآوری و حافظه در اروپا و غرب دانست، در جوامع شرقی این مسئله با توسعه، تجدد، و مسائل انضمامیشان همراه است. توسعه و تجدد، متضمن مرکزگرایی در مناسبات سیاسی، و معیارگرایی در ساختارهای فرهنگی و زیستی است. این گذر حتی اگر مقدر به نیرویی آمرانه باشد، به تقابلها و چالشهای همعصر، و به گفتمانها و شیوههای مواجهه متفاوت و متقابل در سالهای آتی میانجامد.
🔸یکی از پدیدارهایی که میتوان آن را ذیل چنین وضعیتی فهم کرد، فراوانی و البته تنوع معنا و کارکرد طغیانها، جنبشها، شورشها و حتی طریقتها در دهههای پایانی قرن سیزده، و سالهای آغازین قرن چهارده هجری شمسی است.
🔸یکی از این مظاهر، گروه و یا دستهای موسوم به «نایبیان کاشان» است. امروز در گالری مریم کاشان، در کنار دیگر آثاری که هر یک نگرشی به مسئله فضای عمومی، و تجلیگاههای یاد و خاطره و هویت در کاشان داشتند، با اثری مواجه شدم که سعی کرده بود با ابزارهای چندرسانهای، و نیز استفاده از عناصر طبیعی، رویکردی مفهومگرایانه به پدیدار نایبیان داشته باشد، و ذیل این رویکرد، خوانش خود را نیز از زمینه و زمانه نایبیان ارایه دهد و تاحدی آنها را کنار گروههای عیارانه دیگر فرهنگها بگذارد. این آثار تقریبا دو ماه پس از مراسم رونمایی از کتابی ارایه میشوند که در آن نیز اشارتی به مسئله نائبیان شده بود، و البته آن رونمایی به مباحثه و تقابل فکری درباره نایبیان انجامیده بود.
🔸نزدیکی آن جلسه و این نمایشگاه، نه فقط به پررنگ شدن مسئله یاد و حافظه و گذشته در فضای محلی کاشان راه میبرد، بلکه مجددا اهمیت مسئله «استناد و گواهی» را درباره نایبیان متذکر میشود. کما اینکه پیش از این نیز چند کتاب با رویکردهای متضاد دراینباره منتشر شده که همگی بر جلد خود یک ادعا و اطلاق دارند: بر اساس اسناد.
🔸به نظر میرسد مسئله تاریخنگاری در کاشان، اکنون نیازمند عبور از خاطرهگویی و شفاهیگرایی کلینگر و افسانهمحور، و پای نهادن به قلمرو فهم تحلیلی، گفتمانی، و حتی بینالمللی پدیدارهای محلی است. شاید زمان آن رسیده باشد که از نشستهای مفید اما بیبرنامه، از دورهمیهای گرم اما کمنتیجه، عبور کنیم به خلق پنلهای تخصصی و مبتنی بر حضور اذهان متخصص، که گزارههای خود را نه از تاثرات و خاطرات محلی و شخصی، که از تامل در پیشینه تحقیق و نیز دیگر مطالعات فرامحلی و فراملی استخراج میکنند. بیایید از همین مسئله نایبیان آغاز کنیم.
🌺تاریخ انتشار: دهم بهمنماه 1403
روزنگار کاشان l نقد و نظر
کنشهای محدود اجتماعی یا نخوت و تبختر دانشگاهی و پارادوکسی که همچنان بیجواب مانده است! ✍️به قلم مد
مرکز علمی برای پاسخگویی به ابهامات جامعه
یا منبع پولی برای امرار معاش خود و خانواده
🔹دانشگاه /43🔹
✍️ به قلم مدیر مسئول
🔸اصلاً مشخص نیست که فایده و تفاوت رفتن و آمدن دولتها چیست؟ صحبت از کل مملکت و سیاستهای کلان آن نیست که مربوط به گعدههای بزرگان و سرجنبانان کشوریست و دست ما کوتاه و خرما بر نخیل. اینجا کاشان است و «روزنگار» هم یک رسانۀ محلی که عقل آن در حد همین سازمانهای خُرد و جزئی -در مقابل کلان و کلی- شهرستان و منطقه است و این سیزدهمین یادداشت در خصوص دانشگاه کاشان پس از انتصاب «بهزاد سلطانی» و چهل و سومین یادداشت با موضوع دانشگاه است و حداقل فایده آن ثبت اتفاقات در تاریخ برای یک رسانۀ محلی است.
🌺 این یادداشت را در ادامه بخوایند.