اندیشه ناصواب مدیرکل! به بهانۀ برگزاری جلسه «زیست بهتر با رسانه آگاه» 🔹مدیریت ومسئولیت/3🔹 🔸دل‌خوری و ناراحتی ادارۀ بهزیستی و مدیرکل آن برای چیست؟ زحمات هر کسی جای خود ارزشمند است ولی عملکرد افراد را باید با معیار و خط‌کش خودش سنجید و بدون ملاحظه تجزیه و تحلیل کرد و از آن جویا شد. 🔸اگر همشهری و دوست و رفقای ما در اداره و سازمان منشأ خیر و برکت و خدمت به مردم هستند شایستۀ تقدیر و قدرشناسی است ولی این بدان معنی نیست که چشم روی خطا و اشتباهات همدیگر فرو بندیم. 🔸چند روز پیش بزرگواران ادارۀ بهزیستی کاشان با محوریت روابط عمومی از اصحاب رسانه، فعالین فضای مجازی و هنرمندان برای شرکت در یک کارگاه آموزشی در دانشگاه کاشان دعوت کردند تا بیاموزند که چگونه «زیست بهتر» جامعه با «رسانه آگاه» رقم خواهد خورد. 🔸در پوستر دعوت این کارگاه آموزشی یا همایش از بزرگوارانی نام برده شد که نام و عنوان ایشان وزن جلسه را بالا برده و مدعوین را وسوسه کرد از راه‌های دور و نزدیک به جلسه آمده و دانش و مهارت‌های خود را ارتقا بخشند. 🔸شوربختانه چنین چیزی محقق نشده است. جلسه به همه چیز پرداخت به جز عنوانی که در پوستر اطلاع رسانی شده بود! حتی فرصت در اختیار جامعه‌شناس برتر کشوری که از اتفاق همشهری خودمان هست قرار نگرفت تا مسئله جلسه را از منظر جامعه‌شناسی بکاود و دانش وتجربه خود را در اختیار شرکت‌کنندگان قرار بدهد. 🔸شوربختانه طبق معمول جلسات اداری مدیرکل سازمان بهزیستی به ارائه آمار و ارقام کلی افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی پرداخت و شرایط کاشان را گل و بلبل توصیف کرد! 🔸اکنون چه کسی باید گله کند؟! مهمانان جلسه که از دور و نزدیک و بر اساس دعوت و عنوان جلسه و پوستر اطلاع‌رسانی پا در جلسه گذاشته و دست خالی -جز دیدار ذی‌قیمت رفقا- بازگشته‌اند یا مدیر و مدیرکل که چرا اصحاب رسانه و فعالین فضای مجازی دست به قلم برده و محترمانه جلسه را نقد کرده‌اند؟! 🔸تنها یک چیز به ذهن متبادر می‌شود که برگزارکنندگان جلسه با محوریت مدیرکل تلاش کرده‌اند تا از دانشگاه و اساتید حاضر در جلسه و خبرنگار و هنرمند و فعالین فضای مجازی برای یک نمایش و پر کردن رزومه بهره برده و روح و روان مهمانان را قربانی این اندیشه مسموم نمایند! 🔸«روزنگار» در بند دوم «مأموریت» خود -که همین بالای کانال از مدت‌ها پیش سنجاق شده است- تأکید کرده که «قربان صدقه‌» و «ملاحظه‌کاری» های بی جا و بی‌مورد پدر ما و پدر این مملکت را درآورده است! برای یک بار هم شده دست از آن برداشته و چشم و گوش خود را به چهار کلمه نقد عادت دهیم! 🔸حداقل انتظار از مدیر و مدیرکل بهزیستی کاشان و استان آن است که از مهمان و مدعو جلسه «زیست بهتر با رسانه آگاه» برای این همه ناهماهنگی و ضایع کردن وقت ایشان عذرخواهی کرده و به خود قول بدهند زین پس برای وقت دیگران ارزش قائل شده و فکر و اندیشۀ خود را برای مردم و مددجویان آن سازمان خالص نمایند. ⬅️ تاریخ انتشار: 22 خردادماه 1403

دو راهی 🔹انتخابات/33🔹 🔸آشیخ علی‌آقا برای تجدید وضو از مسجد بیرون آمد و پا در حیاط دانشگاه تهران گذاشت. نگاهش به دیوارهای دور و بر افتاد. دیوارهای سفیدی که با شعارهای رنگی سیاه شده بود. شعارهای زشت و زیبا ریشه در تنفر مردم داشت و شعله می‌کشید! شعله‌ای که بنا داشت بنیان رژیم حاکم را به آتش کشیده و پایین ریزد! هرچه بیشتر نگاه کرد بیشتر متأسف شد و خود را بر سر دو راهی یافت؛ دو راهی نبود! گویی تنها راهی است که حداقل پیش پای معلم اخلاق قرار گرفته است! ⬅️ این یادداشت را در ادامه بخوانید. ⬅️ تاریخ انتشار: 23 خردادماه 1403

اخلاق و بازار مکاره تبلیغات انتخابات 🔹انتخابات/38🔹 🔸آشیخ علی‌آقا برای تجدید وضو از مسجد بیرون آمد و پا در حیاط دانشگاه تهران گذاشت. نگاهش به دیوارهای دور و بر افتاد. دیوارهای سفیدی که با شعارهای رنگی سیاه شده بود. شعارهای زشت و زیبا ریشه در تنفر مردم داشت و شعله می‌کشید! شعله‌ای که بنا داشت بنیان رژیم حاکم را به آتش کشیده و پایین ریزد! هرچه بیشتر نگاه کرد بیشتر متأسف شد و خود را بر سر دو راهی یافت؛ دو راهی نبود! گویی تنها راهی است که حداقل پیش پای معلم اخلاق قرار گرفته است! 🔹این روزها که بازار مکاره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم داغ است و طرفداران هر کاندیدا تلاش می‌کند از هر ابزاری استفاده کرده تا کاندیدای خود را شایسته‌تر از دیگران بنامند و دیگران را با خاک کوچه یکسان کنند بد نیست مروری کنیم به سیره و روش بزرگانی که بعد از سال‌ها همچنان مردم از ایشان به نیکی یاد می‌کنند شاید از تاریخ عبرت بگیریم! 🔸آتش و دودی که از خیابان‌های تهران و شهرستان‌های کشور بلند بود نشان از نفس‌های آخر رژیم داشت. در این اوضاع و احوال بگو مگوهایی مطرح شد که بختیار مانع از آمدن امام شده است! جمعی از علمای کشور دراعتراض به این امر در مسجد دانشگاه تهران تحصن کردند؛ آشیخ علی‌آقای نجفی از جملۀ این روحانیون بود! 🔸 آشیخ علی‌آقای نجفی در بین دوستان و همشهریان شهره به زهد و ساده‌زیستی، تقوا و عبادت، سخت‌گیری به خود و سخت‌کوشی درکسب علم و دانش و از همۀ این‌ها مهم‌تر مقید به اصول اخلاقی بود. گفته می‌شود نماز جماعت و جلسات تفسیر قرآن آیت‌الله هر روز و هر شب باشکوه هرچه تمام‌تر برگزار می‌شد و مردم مشتاق کاشان از محله‌های مختلف به سوی او می‌شتافتند تا از فیض آن بهره‌مند شوند. 🔸آیت‌الله تفسیر قرآن را قبل و بعد از انقلاب فرونگذاشت. فقط تفسیر قرآن نبود؛ اخلاق اسلامی و سیر و سلوک ایمان را به جوانان آموخت. خوب توانست جوانان را جذب کند. شاید زبان شیوا و بیان گرم و همدلی با جوانان باعث شده بود که مرید و مشتاق او شوند. او هرگز با تحکم و آمرانه سخن نگفت و با وجودی که هرچه بر زبان راند پیش از آن بدان عمل کرده بود ولی هیچگاه موعظه نکرد بلکه درسیر و سلوک خود را همپای جوانان قرار داد تا مسیری که هزار بار و هر بار تحت شرایط سخت‌تر طی کرده بود این بار در کنار جوانان طی کند و از این طریق اخلاق و معرفت اسلامی را توام با علم و عمل بیاموزد! 🔸آشیخ علی آقا چند روز مانده به انقلاب با جمعی از علمای کاشان به تحصن روحانیون در مسجد دانشگاه تهران پیوست ولی وقتی بر دیوارهای اطراف مسجد فُحش و ناسزا دید عبا بر سرکشید و تنها به کاشان بازگشت! آیت‌الله نگران بود مبادا اهداف مقدس دستاویزی شود تا اخلاق را فرونهد! اخلاقی که از دین و ایمان و قرآن آموخته بود و ساعت‌ها از آن و برای عمل بدان آن برای مردم و جوانان گفته بود! 🔸آیت‌الله شیخ علی‌آقای نجفی پیش از انقلاب و پس از آن، انقلابی بود و انقلابی ماند! مسلمان بود و مسلمان ماند! شاگرد مکتب اهل بیت بود و بر آن ثابت قدم ماند! مفسر قرآن بود و مفسر قرآن ماند! ولی آنچه بیش از همه در یاد و خاطر مردم کاشان به یادگار مانده است «اخلاق» است که هیچ گاه فرو نگذاشت؛ حتی مقابل رژیمی که آن را طاغوت می‌پنداشت و جوانانی را برای مبارزه با آن تربیت کرده بود! ⬅️تاریخ انتشار: 24 خردادماه 1403

«تحقق آزادی» نلسون ماندلا: «آزادی» با بریدن «غُل و زنجیر» دست و پای یک ملت حاصل نمی‌شود، «تحقق آزادی» نیازمند آزاد و احترام به اندیشه متفاوت و مخالف است.

مدیونی فرماندار داستان «تخفیف» 🔹مدیریت و مسئولیت/15🔹 🔸فرماندارِ جوان خیلی آرام -جوری که به ارباب رجوع بر نخورد- گفت: «بیت‌المال است. من نمی‌توانم نامه بدهم! مدیونی دارد!» و کشاروز که انتظار چنین پاسخی نداشت گفت: ⬅️ این داستان را در «روزنگار» بخوانید. ⬅️ تاریخ انتشار: 25 خردادماه 1403

فرماندار و پُل صراط 🔹داستان «تخفیف»/قسمت نخست🔹 🔹مدیریت و مسئولیت/15🔹 🔸فرماندارِ جوان خیلی آرام -جوری که به ارباب رجوع بر نخورد- گفت: «بیت‌المال است. من نمی‌توانم نامه بدهم! مدیونی دارد!» و کشاروز که انتظار چنین پاسخی نداشت گفت: 🔸«جناب فرماندار! کشاورزی که درآمدی ندارد! اگر داشته باشد هم پایین‌تری بازده مشاغل مربوط به آن است! آن هم میان کویر! در حالی که هر سال چاه آب کشاورزی نیاز به تعمیر دارد! سرمازدگی و خشکسالی هم که روی شاخش است! همین چند روز پیش سیل آمد و قوز بالاقوز شد! این زمین‌ها را اول انقلاب جهاد بین ما تقسیم کرد و گفت آباد کنید مال خودتان! تقصیر خودمان است! همان موقع باید برای دریافت سند اقدام می‌کردیم! سرمان نشد! حال که رفتیم اول به قول خودشان اجارۀ معوق گرفتند! بعد هم قیمت‌چی آمده و به قیمت روز قیمت کرده است و می‌گوید پول آن را بدهید تا سند بدهیم!» 🔸متقاضی تمام هوش و حواس خود را جمع کرد تا فرماندار را قانع کند و نامه را بگیرد! کارشناس جهاد به او گفته بود اگر نامه‌ای بگیرد که نشان دهد طی سال‌های گذشته به مزرعه او خسارت وارد شده می‌تواند تا 14 درصد تخفیف بگیرد؛ مشروط بر آن که مدیرکل بحران آن را تایید کند! مدیرکل هم نامه و تایید فرماندار شهرستان را می‌خواهد! همان که اکنون فکر می‌کند اگر نامه بدهد مدیون بیت‌المال شده و ممکن است در آخرت مورد بازخواست خداوند قرار بگیرد! کشاورز ادامه داد! 🔸«جناب فرماندار! دیروز یکی از آشناها با مدیرکل صحبت کرده، مدیرکل گفته به فرماندار بگویید منطقه شما کویری است و همواره گرفتار تنش‌هایی دمایی است. همین را بنویسد کفایت می‌کند! نامۀ شما را برای سازمان جهاد کشاورزی ارسال کرده تا قیمت زمین را تخفیف بدهند.» 🔸ولی فرماندار زیر بار پیغام پسغام نرفت و گفت: «شما باید مدرکی ارائه کنید که نشان دهد به مزرعه شما خسارت وارد شده است! به حرف نیست! اجازه بدهید بررسی شود!» و زیر درخواست متقاضی نوشت: «مدیر محترم بحران؛ سلام علکیم. با دقت بررسی و طبق قانون اقدام شود!» 🔸کشاورز با حالتی مغبون نامه را گرفت و از دفتر فرماندار خارج شد. نگاهش به دست‌خط فرماندار ‌‌افتاد و گُر گرفت! دود سیاهی از مغزش بیرون زد! با خودش گفت، نامرد چنان نوشته «با دقت بررسی شود» گویی کشاورز یه لا قبا می‌خواهد بیت‌المال مسلمین را هاپولی کند! حیف که الان کار من گیر تو افتاده وگرنه برگشته و دست خط مبارک را پاره کرده و در صورتت می‌کوبیدم! ⬅️ادامه داستان را در روزنگار بخوانید. ⬅️تاریخ انتشار: 26 خردادماه 1403

پیدا و پنهان/دیدن و ندیدن 🔹مارتین لوتر کینگ جونیور:🔹 🔸آن چه می‌بینیم سایه‌ای از چیزی است که نمی‌بینیم!

بازی اصلاح‌طلبی در کاشان 🔹انتخابات/39🔹 🔸تبلیغات ستاد «مسعود پزشکیان» در کاشان به صورت رسمی از ساعت 18 امروز با مسئولیت عباسعلی قپانی‌پور -معاون سابق سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان- آغاز می‌شود. 🔸قپانی‌پور را می‌توان آخرین بازمانده موسوم به اصلاح‌طلبی در بدنۀ فرمانداری کاشان دانست؛ کسی که با وجود فشارهای زیاد حاضر نشد زودتر از موعد از قطار حاکمیت پیاده شود؛ ماند و ماند تا دورۀ او پس از طی شدن سنوات معمول همراه با مازاد ناشی از جانبازی به پایان رسید و آن وقت به اختیار خود کلید اتاق معاونت را تحویل داد و پیاده شد! 🔸آیا انتخابات دورۀ چهاردهم ریاست جمهوری خواهد توانست افراد موسوم به اصلاح‌طلبی در کاشان را به قدرت بازگرداند؟! کسانی که خود نیز علاقه‌ای به کنشگری سیاسی نداشته‌اند؛ عده‌ای کنج عزلت گزیده و عده‌ای فعالیت‌های فرهنگی و خیریه در پیش گرفته‌اند! معدود افرادی نیز که به قدرت رسیده‌اند دوستان خود را برنتافته‌ و برای بقای خود با جریان‌های مخالف و حاکم هم عهد و پیمان شده‌اند! ⬅️ این یادداشت را در ادامه بخوایند. ⬅️ تاریخ انتشار: 28 خردادماه 1403

مدیر بحران و اسب سرکش قدرت 🔹داستان «تخفیف»/قسمت دوم🔹 🔹مدیریت و مسئولیت/15🔹 🔸کشاورز از اتاق خارج شد و فرماندار را به فکر انداخت؛ کشاورزی بهانه است. ملت آموخته همه چیز بگوید جز حرف راست! کشاورزی درآمد دارد یا ندارد مهم نیست مهم ارزش افزوده زمینی است که روز به روز بالاتر رفته و روی طلا را سفید کرده است! 🔸کشاورز در همین فکرها بود که خود را در اتاق مدیر بحران یافت! مدیر بحران در کمال آرامش لبخندی زد و گفت: برادر من! چاره‌ای نیست مگر آن که ثابت کنید در طول سال‌های گذشته خسارت ناشی از حوادث غیرمترقبه به مزرعه شما وارد شده است! اگر نامه می‌خواهید راه همین است وگرنه کاری از دست من برنمی‌آید! 🔸کشاورز نگون‌بخت نگاهی به مدیر انداخت و گفت: خُب شما بعد از هر باد و باران، برف و سرمازدگی نام خود را بر سر زبان‌ها انداخته و اعلام می‌کنید این میزان خسارت حوادث غیرمترقبه به کشاورزی شهرستان و منطقه وارد شده است! 🔸شما بگویید این اعداد و ارقام از کجا آمده است؟ لیست آن کجاست؟! شاید نام خسارت‌های مزرعه ما هم در آن درج شده است! شما از یک کشاورز بی‌سواد برای گفته خود مدرک می‌خواهید ولی بر گفته‌های خودتان با وجود دستگاه عریض و طویل اداری مدرکی ارائه نمی‌دهید! علت آن معلوم است، شما چون شمایید و بر اسب قدرت سوارید حرف‌تان عین کار کارشناسی و قانون است؟! 🔸مدیر باز لبخند زد و گفت: شما را درک می‌کنم ولی به جای این که ذهن خودت را با فکرهای پریشان آزار بدهید به این فکر کنید چگونه مدرک و مستندات تهیه کنید؟! مثلاً دوربین‌های جاده‌های اطراف را چک کند؛ آیا دوربین‌های جاده‌ای تصویر سیلی که به سمت مزرعه شما در حرکت است ثبت و ضبط کرده است یا خیر؟! ⬅️ادامه داستان را در روزنگار بخوانید ⬅️تاریخ انتشار: 29 خردادماه 1403

قوری چینی و انتخابات ریاست جمهوری 🔹انتخابات/40🔹 🔸مشکل ما ایرانی‌ها «تفکر انتزاعی» است و همین موضوع خیلی جاها کار دست‌ ما داده و باعث شده از یک سوراخ چند بار که هیچ، چند ده بار و چندصدبار گزیده شویم. هرچند به نظر می‌رسد با وجودی که چندروزی به ملاقات با صندوق رأی نمانده و تنور انتخابات داغ نشده ولی کم و بیش صحبت پیرامون گزینه‌های موجود در فضای حقیقی و مجازی در جریان است. ⬅️ این یادداشت را در ادامه بخوایند. ⬅️ تاریخ انتشار: 29 خردادماه 1403

حساب خالی و چک‌های برگشتی اصلاح‌طلبان 🔹انتخابات/39🔹 🔸اصلاح‌طلبی کاشان در حوزه سیاسی چه سرمایه اجتماعی و پشتوانه مردمی جمع کرده یا از خود به جا گذاشته تا به اتکای آن ستاد تبلیغاتی باز کرده تا خرج کاندیدای مورد نظر ریاست جمهوری کند؛ جز آن که چند روز مانده به انتخابات سر و کله‌شان پیدا شده و چند روز پس از آن دنبال کار خود رفته و تا انتخابات دیگر پشت سرشان را نگاه نکرده‌اند! 🔸یک طرف «یاران میرنشانه» است. این افراد بارها و بارها در جلسات مختلف قسم یاد کرده‌اند که پا در عرصه سیاسی شهرستان و منطقه ندارند و فعالیت‌شان در راستای کنش‌گری فرهنگی و اجتماعی است. بنابراین این دسته که قسم خود را زیرپا نمی‌گذارند! 🔸پاتوق دستۀ دیگر «موزۀ عاشورا» است. دسته‌ای که شاید برای اثبات دین‌داری خود در مقابل اتهام‌افکنی افرادی از مخالفین، موزۀ عاشورا بر پا کرده تا ضمن حفظ جایگاه اجتماعی مراسم ومناسک دینی برگزار کرده و خود را از این اتهام و انگ برهانند! به نظر می‌رسد این دسته نیز پس از شورای همدلی از عرصۀ سیاسی کاشان حذف شده‌اند! 🔸تعدادی هم به کار مدرسه‌سازی و دانشگاه‌سازی روی آورده‌اند. به اعتراف بسیاری این دسته نیز برای بقای فعالیت خود ناچار شده دست در دست جناح مقابل گذاشته تا بتواند به حیات اجتماعی خود ادامه دهند. همراهی وزیر و نماینده سابق یکی از دستاوردهای ایشان است! همان که تمام ذکر و فکرش بدرقه دولت روحانی بود! 🔸آن دسته هم که با آمدن دولت روحانی پا در عرصه قدرت داشت یا گذاشت نتوانست چندصباحی یکدیگر را تحمل کرده و خدمتی قابل توجه به مردم ارائه دهد، جز آن که به جان همدیگر افتادند؛ نمونه آن همین رئیس ستاد «مسعود پزشکیان» در کاشان است! دو بار توسط فرمانداران دولت روحانی برکنار شد ولی ایستادگی کرد و ماند و نمایندگان عالی دولت روحانی در منطقه را سنگ روی یخ کرد!! 🔸اگر معدود افراد موسوم به اصلاح‌طلبی کاشان را که هر کدام به تنهایی در سنوات گذشته نام یک حزب و گروه و دسته بر خود نهاده و جمع آن را شورا نامیده‌اند به کنار بگذاریم مشخص است کاشان هیچ‌گاه چیزی به نام جریان اصلاح‌طلبی نداشته و ندارد که بخواهد در بزنگاه‌های سیاسی قد عَلم کرده و مردم را بسیج کند! 🔸اکنون با این تفاسیر اشخاص مطرح و موسوم به اصلاح‌طلبی کاشان چه چیزی برای عرضه به مردم دارد تا به پشتوانۀ آن از مردم بخواهد پای صندوق‌های رأی حاضر شده و به کاندیدای مورد نظر رأی بدهند؟! جز آن که با انبوه چک برگشتی از یک سو و حسابی که از اعتماد مردم خالی است؟! ⬅️تاریخ انتشار: 30 خردادماه 1403