فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- زخـانههـاهمهبـویِطعـاممیآمد .. 💔
هدایت شده از •بَچّهِهِیئَتی•
- مثل امشبی #ابیعَبدللّه وقتی نامِ سرزمین رو پرسید ، آهسته به #عَبّاس گفت :
با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن ، عبّاسجان !
سه سالهي ما را پیاده کن ...💔(:
امشب کارِتون ُبدید دستِ خانومسهساله
این دختر دستش خیلی بازِ : )
شنیدید میگن دخترا باباییاند ؟
دقیقا مصداقِ همین حرفِ
اباعبدالله این نازدانه رو خیلی دوسش داره : )
* به باباییت بگو کارمُ خانومسهساله³¹⁵ : ))
تشت طلا را که دید ، برخاست و لنگانلنگان به طرفِ چند نفری رفت ك به خرابه میآمدند .
خودش را سپر کرد و آرام نجوا کرد :
+ تاب دیدن ندارد .. بخدا تازه سه سالش شده ، دق میکند اگر سر پدر را ببیند . خودم آرامَش میکنم بازگردید و به امیرتان بگویید زینب این کودک را آرام میکند ..
نامرد توجهی به حرفهایش نکرد و سیلی بر صورتش زد که زمین افتاد .
برخاست و چادرش را تکاند و دوباره به سمت تشت رفت ، اما افسوس ك دِگر دیر شده بود و رقیه سر پدر را دیده بود :)💔..
بابا اگر گوشوارههایم را نمیکشیدند
خودم به دخترانشان هدیه میدادم :) 💔
90.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- کشته کرببلا سنیارالی منیارالی ..💔
- خانوم سه ساله³¹⁵ .
- کشته کرببلا سنیارالی منیارالی ..💔
خودم رو زدم وقتی ك دیدمت ..
لبم خونی شد وقتی بوسیدمت :)💔..
گُلِسر نیست ولی مویِ سـرم هست هنـوز
تــنِ من آب شـد اما اثـرم هست هنـوز : )
19.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- بابا ، نزدیك بود دیشب
کنیزِ خانهای باشم .. 💔
کم خیرهشو به نیزه ، علی را نشان نده
گهواره نیست ، دستِ خودت را تکان نده 💔 :)
54.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- تا زینب ُدید بغضش ترکید💔..
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
پدرش چیزِ زیادی که نمی خواست ، فرات ..
یک دو قطره ضرری داشت به اصغر برسد ؟
خوب شد عرش همه نور گلو را برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد ؟
خون حیدر به رگش ، در تب ُتاب است
ولی بگذارید به سنِ علیاکبر برسد :)))💔..
Ali_Asghar_Saghire_Man_320.mp3
4.17M
- چشمـات ُرویِ هم بـزاری
عموت با آب بـرمیگـرده :))💔.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- روضهشهزادهعلیاکبر³³³ -
* باحالِمناسب .. 💔
با سرِ آستین اشکاشو پاک کرد ،
عَبا رو از سَرِ دوشِش برداشت
پهن کرد رو زمین ...
+ میچینَمَت اگرچه منظم کنار هم
اما دوباره #اکبرِلیلا نمیشوی :)) ...💔
وقتی دو دستش قطع شد ،
با امید مشک رو با دندونش حمل میکرد ،
یه وقت دید تیر به مشک اصابت کرد ،
دیگه نا امـید شد :)💔
شرمنده اهلِخیمه شد ..
estedioii-ba-inke-gham-dashtim.mp3
2.33M
- عمومون ُکشتـن ؛
همیـن ُکم داشتیم . . 💔
26.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- جلو مادرش زدن .. 💔
* باحالِ مناسب ..
هدایت شده از - 𝘐 𝘢𝘮 𝘢𝘭𝘰𝘯𝘦 -
- و امشب شبشه که بگیم :
عصر فردا بدنش زیر سم ِاسبان است ؛
مکنای صبح طلوع💔 !
بین روضه یکی پاشد داد زد گفت :
من سوار کارم ، به اسب وقتی نعلِ تازه میزنن تا چند روز عصبی میشه و پاشو بی دلیل میکوبه زمین💔..
enc_16680308038289115761989.mp3
4.08M
- روخاکِداغِکربلاکشتهمیبینم💔..
* باحالِمناسب ..
seyed-mehdi-hosseini.dombal-to-migardam.128.mp3
6.81M
- مادرشروضهخونه ..💔
* باحالِمناسب ..