هدایت شده از علی مقدم
هر وقت میام دندانپزشکی یاد این بیت صائب می افتم
دندان ما ز خوردن نعمت تمام ریخت
اندوه روزی از دل ما کم نمی شود!
#صائب_تبریزی
کاش این بیت زیبا رو توی کلینیک های دندان پزشکی با یک خط زیبا مینوشتند و نصب میکردند
هدایت شده از هندوستان
آفات بحث
آیینه را سیاه کند با غبار بحث
گو آسمان مکن به من خاکسار بحث
در عالم شهود ندارد دلیل راه
حیران عشق را نکند بیقرار بحث
آخر کدام نقص ازین بیشتر بود؟
کز خجلت طرف نشود شرمسار بحث
از نبض اختیار، بلا موج می زند
تسلیم هر که شد نکند اختیار بحث
آیینه را ز نقش پریشان مکن سیاه
در مجلس حضورمکن زینهار بحث
یک عقده وا نشد ز دل ارباب علم را
چندان که برد ناخن دقت به کار بحث
صائب نصیحتی است ز صاحبدلان مرا
تا صلح ممکن است مکن اختیار بحث
#صائب_تبریزی
#آفات_بحث_و_جدل
پ ن : البته پر واضح است که مراد صائب از مذمت بحث ، جدل های بی فایده و از روی غرض تخریب است و گر نه گفتگوی علمی با رعایت اخلاق خودش یک عبادت است.
@SAEB_TABRIZ
واویلا از این غزل زیبا
نداد عشق گریبان به دست کس ما را
گرفت این می پر زور، چون عسس ما را
اگر چه سگ به مرس می کشند صیادان
کشیده است سگ نفس در مرس ما را
تمام روز ازان همچو شمع، خاموشیم
که خرج آه سحر می شود نفس ما را
فغان که منزل دور و دراز وادی عشق
نکرد دل تهی از ناله چون جرس ما را
خراب حالی ما لشکری نمی خواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را
ترا که پای گلی هست، می به ساغر کن
که زهد خشک کشیده است در قفس ما را
به گرد خاطر ما آرزو نمی گردید
لب تو ریخت به دل رنگ صد هوس ما را
اگر چه در قفس افتاده ایم از گلزار
ز گل نمی گسلد رشته نفس ما را
شکسته بال و پرانیم، جای آن دارد
که باغبان کند از چوب گل قفس ما را
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب
که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
منم آن ماهی حیران درین دریای بی پایان
که از خشکی نفس در کام من قلاب می گردد
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
از بیغمان جمیله غم را نگاه دار
از چشم شور درد و الم را نگاه دار
شادی به حسن عاقبت غم نمی رسد
بیش از نشاط، عزت غم را نگاه دار
مشکن به حرف سخت دل اولیای حق
پاس کبوتران حرم را نگاه دار
رحمی به روزنامه اعمال خویش کن
از کجروی زبان قلم را نگاه دار
فتح و ظفر به آه سحر گاه بسته است
از تیغ بیش پاس علم را نگاه دار
بی روزی حلال دعا نیست مستجاب
از لقمه حرام شکم را نگاه دار
آه ستم رسیده محال است رد شود
ای سنگدل عنان ستم را نگاه دار
مگذار لب به حرف طمع واکند فقیر
زنهار آبروی کرم را نگاه دار
چون مایه ات وفا به فشاندن نمی کند
باری به حسن خلق خدم را نگاه دار
هنگام صبح نغمه سرایان بوستان
فریاد می کنند که دم را نگاه دار
از قیل و قال تیره مکن وقت اهل حال
صائب به پیش آینه دم را نگاه دار
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
هندوستان
به جمع عاشقان عیب است چشم خُشک آوردن کسی در بزم هرگز برندارد جام خالی را #عاصی_خراسانی
ْْْ خمارآلودهٔ یوسف به پیراهن نمیسازد
ز پیش چشم من بردار این مینای خالی را
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
از برای کام دنیا خویش را غمگین مکن
پشت پا زن بر دو عالم، دست را بالین مکن
نخل نوخیز تو بهر بوستان دیگرست
ریشه محکم در زمین عاریت چندین مکن
چشم خواب آلود را در گوشه نسیان گذار
راه دوری پیش داری بار خود سنگین مکن
اشک خونین در قفا دارد وداع رنگ و بو
خانه ای کز وی برون خواهی شدن رنگین مکن
می چکد خون از سر شمشیر حشر انتقام
پنجه از خون ضعیفان سرخ چون شاهین مکن
تیشه ای داری چو آه آتشین در آستین
سنگ راهت گر شود کوه گران، تمکین مکن
هر چه پیشت آورد قسمت، به آن خرسند باش
از برای زیستن اندازه ای تعیین مکن
خارخار حرص را در پرده دل ره مده
ناقه گردون نورد روح را گرگین مکن
زخم دندان ندامت در کمین فرصت است
کام خود از بوسه شکر لبان شیرین مکن
غنچه مستور می خواهد بهشت روی یار
چشم خود را باز بر رخسار حورالعین مکن
نقد از مرگ ارادی ساز حشر نسیه را
منزل خود را دراز از چشم کوته بین مکن
شکر این تلخرویان نی به ناخن می کند
وقت حاجت جز به خون خود دهن شیرین مکن
نان جو خور، در بهشت سیر چشمی سیر کن
دل چو گندم چاک بهر خوشه پروین مکن
شهپر طاوس را آخر مگس ران می کنند
فخر بر عریان تنان از جامه رنگین مکن
در نمی گیرد به ارباب خرد افسون عشق
گر نه ای بیکار، خون مرده را تلقین مکن
آب صاف و تیره صائب دشمن آیینه است
سینه خود را غبارآلود مهر و کین مکن
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
منت خدای را که سخنهای آبدار
صائب ز فیض ساقی کوثر به من رسید
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
از بَهارِ نوجَوانی آنچه بَرجا مانده است
در بَساطِ من، همین خوابِ گرانِ غِفلت است
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ
به ناخدای توکل سپرده ام خود را
مرا تردد خاطر ز موج دریا نیست
#صائب_تبریزی
@SAEB_TABRIZ