14صلوات امشب هدیه میکنیم به آقا امام زمان(عج) به نیت 👇
🌷# شهید_ عباس آسمیه
🍃 ولادت_ ۱۳۶۸
🍂شهادت_ ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
#اللهم_صلی_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل
#فرجهم
#التماس_دعای فرج
🍃🌸
🔴کودکانی که در آستانه روز پدر، پدرانشان را از دست دادند
🔹تصویری از پسر شهید سعید کریمی، از شهدای عملیات تروریستی اسرائیل در دمشق
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
https://eitaa.com/SAHABZAMAN/31128
♥️🕊صلوات خاصه حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها(بسیارپرفضیلت)
لحظه ای یاد صاحب الزمان(عج)باشیم
#سه_دقیقه_در_قیامت پارت ۹ باید در آن شرایط قرار می گرفتید تا بفهمید چقدر از این اتفاق خوشحال شدم. صد
#سه_دقیقه_در_قیامت
پارت ۱۰
می خواستم بنشینم و همان جا زار زار گریه کنم. برای یک شوخی بی مورد دوسال عبادت هایم را دادم. برای یک غیبت بی مورد، بهترین اعمال من محو می شد. چقدر حساب خدا دقیق است. چقدر کارهای ناشایست را به شوخی انجام دادیم و حالا باید افسوس بخوریم. در این زمان، جوان پشت میز گفت: شخصی اینجاست که چهار ساله منتظر شماست! این شخص اعمال خوبی داشته و باید به بهشت برزخی برود، اما معطل شماست. با تعجب گفتم: از چه کسی حرف می زنید؟ یکی از پیرمردهای امنای مسجدمان را دیدم که در مقابلم و در کنار همان جوان ایستاده. خیلی ابراز ارادت کرد و گفت: کجایی؟ چند ساله منتظرت هستم. بعد از کمی صحبت، این پیرمرد ادامه داد: زمانی که شما در مسجد و بسیج، مشغول فعالیت فرهنگی بودید، تهمتی را در جمع به شما زدم. برای همین آمده ام که حلالم کنید. آن صحنه برایم یادآوری شد. من مشغول فعالیت در مسجد بودم. کارهای فرهنگی بسیج و ... این پیرمرد و چند نفر دیگر در گوشه ای نشسته بود. بعد پشت سر من حرفی زد که واقعیت نداشت.
او به من تهمت بدی زد. او نیت ما را زیر سوال برد. عجیب تر اینکه، زمانی این تهمت را به من زد که من ابتدای حضورم در بسیج بود و نوجوان بودم!!
آدم خوبی بود. اما من نامه اعمالم خیلی خالی شده بود. به جوان پشت میز گفتم: درسته ایشان آدم خوبی است، اما من همین طوری نمیگذرم. دست من خالی است. هر چه می توانی از او بگیر. جوان هم رو به من کرد و گفت: این بنده خدا یک وقف انجام داده که خیلی با برکت بوده و ثواب زیادی برایش می آید.
او یک حسینیه را در شهرستان شما، خالصانه برای رضای خدا ساخته که مردم از آنجا استفاده می کنند. اگر بخواهی ثواب کل حسینه اش را از او می گیریم و در نامه عمل شما می گذارم تا او را ببخشی.
با خودم گفتم: ثواب ساخت یک حسینه به خاطر یک تهمت ؟! خیلی خوبه. بنده خدا این پیرمرد، خیلی ناراحت و افسرده شد، اما چاره ای نداشت. ثواب یک وقف بزرگ را به خاطر یک تهمت داد و رفت به سمت بهشت برزخی. برای تهمت به یک نوجوان، یک حسینیه را که با اخلاص وقف کرده بود، داد و رفت!
اما تمام حواس من در آن لحظه به این بود که وقتی کسی به خاطر تهمت به یک نوجوان، یک چنین خیراتی را از دست می دهد، پس ما که هر روز و هر شب پشت سر دیگران مشغول قضاوت کردن و حرف زدن هستیم چه عاقبتی خواهیم داشت؟! ما که به راحتی پشت سر مسئولین و دوستان و آشنایان خودمان هر چه می خواهیم می گوییم ...
باز جوان پشت میز به عظمت آبروی مومن اشاره کرد. ایستاده بودم و مات و مبهوت به کتاب اعمالم نگاه می کردم. انگار هیچ وقت اراده ای از خودم نداشتم. هیچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه می کردم.
یکی آمد و دو سال نمازهای من را برد! دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت . بعدی ...
بلاتشبیه شبیه یک گوسفند که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه می کند، من هم فقط نگاه می کردم.
چون هیچ گونه دفاعی در مقابل دیگران نمی شد کرد. در دنیا، انسان هر چند مقصر باشد، اما در دادگاه از خود دفاع می کند و با گرفتن وکیل و ... خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه می کند. اما اینجا ... مگر می شود چیزی گفت؟! فقط نگاه می کردم. حتی آنچه در فکر انسان بوده برای همه نمایان است، چه برسد به اعمال انسان. برای همین هیچ کس نمی تواند بی دلیل از خود دفاع کند. در کتاب اعمال خودم چقدر گناهانی را دیدم که مصداق این ضرب المثل بود: آش نخورده و دهن سوخته .
شخصی در مقابل من غیبت کرده یا تهمت زده و من هم در گناه او شریک شده بودم. چقدر گناهی را دیدم که هیچ لذتی برایم نداشت و فقط سرافکندگی برایم ایجاد کرد.
خیلی سخت بود. خیلی. حساب و کتاب خدا به دقت ادامه داشت. اما زمانی که بررسی اعمال من انجام می شد و نقایص کارهایم را می دیدم، گرمای شدیدی از سمت چپ به سوی من می آمد! حرارتی که نزدیک بود تمام بدنم را بسوزاند. اما ...
این حرارت تمام بدنم را می سوزاند، طوری که قابل تحمل نبود . همه جای بدنم می سوخت، بجز صورت و سینه و کف دستهایم!
برای من جای تعجب بود. چرا این سه قسمت بدنم نمی سوزد؟ لازم به تکلم نبود. جواب سوالم را بلافاصله فهمیدم. من از نوجوانی در هیئت و جلسات فرهنگی مسجد محل حضور داشتم. پدرم به من توصیه می کرد که وقتی برای آقا امام حسین علیه السلام و یا حضرت زهرا علیه السلام و اهل بیت علیهمالسلام اشک می ریزی، قدر این اشک را بدان. اشک بر این بزرگان، قیمتی است و ارزش آن را در قیامت می فهمیدم. پدرم از بزرگان و اهل منبر شنیده بود که این اشک را به سینه و صورت خود بکشید و این کار را می کرد.
https://eitaa.com/SAHABZAMAN
لحظه ای یاد صاحب الزمان(عج)باشیم
💚دعای عهد https://eitaa.com/SAHABZAMAN/9170 💚زیارت عاشورا https://eitaa.com/SAHABZAMAN/9181 💚سلام
ادعیه صبحگاهی(دعای عهد،زیارت عاشورا و...)
#سلام_امام_زمانم❤️
🌸 سلام بر تو آنگاه که صبح میکنی
🌸 سلام بر تو آنگاه که شب میکنی
🌸 سلام بر تو ای چشمه ی حیات
🌸 سلام بر تو ای باقیمانده ی خدا در زمین
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#سه_شنبه_های_جمکرانی
♥️⃟🌾༺⃟
📝عهد بستم همه ی نوکری و اشکم را
💥نذر تعجیل فرج،هدیه به ارباب کنم
🕊 بـا امام زمانت یه قرار عاشقانه بذار
و هرروز به نیت تعجیل در ظهور مولای غریبمون (عجل الله تعالی فرجه الشریف )دعای عهد بخون
🌸فضیلت دعای عهد🌸
🔸️در روايتى كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده آمده است كه: «هر كس چهل صبح «دعای عهد» را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند او را از قبر بيرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد ...».
📚منبع روایت: (كليات مفاتيح الجنان، قمى، عباس، اسوه، قم، بی تا، ص 539)
✍🏻 در روایات بیان شده که خداوند متعال برای هر کلمه این دعا هزار حسنه به خواننده آن کرامت می کند و هزار گناه از او محو می کند.
🔸️و یکی از عرفای والا مقام و با کرامت می فرمود: خواندن دعای عهد در سرنوشت انسان اثر دارد... (اثر خوب منظور بوده)
❣الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج❣
╰⊱☘⊱╮ღ꧁🌸꧂ღ╭⊱❤️≺
دعای عهد_3.mp3
8.21M
📝 درد ما از هجر یوسف، کمتر از یعقوب نیست
او پسر گم کرده بود و ما پدر گم کردهایم 💔
صوت قرائت دعای عهد
قرار صبحگاهی منتظران ثابت قدم ظهور
Ahd 006.mp3
7.12M
✅ #جلسه_ششم
شرح #دعای_عهد
🔷امام زمان علیه السلام
در آیات و روایات
به ...فجر... و به ...صبح...معرفی شده
🔷 دنیای بدون مهدی شب ظلمانی ست
🔷 اسم ...النور...ارتباط قوی با امام زمان دارد
🔷 در اسم رب دو ویژگی ذات الهی نمود دارد، مالکیت و پرورندگی
🔷 ای خدایی که تو نور آن نور عظیمی
🔷ای برطرف کننده ی نیازهای مهدی و ای آنکه نور مهدوی در مقابل نور تو ظلمت و تاریکی است
🔷 در اسم ..رب...محبت خوابیده مانند پرورش مادر نسبت به فرزندش و مانند پرورندگی باغبان نسبت به گلها
🔷 ای باغبانی که پرورنده گلی خوشبو به نام مهدی هستی، من از بوی خوش این گل به این میرسم که باغبان و پرورش دهنده اش چه نور و بهایی دارد