🍃قند پارسی/ حکایتی از گلستان سعدی
👳♂️توانگری بخیل را پسری رنجور بود، نیک خواهان گفتندش مصلحت آنست که ختم قرآنی کنی از بهر وی یا بذل قربانی. لختی به اندیشه فرو رفت و گفت مصحف* مهجور اولی تر است که گله دور.
🍂صاحب دلی بشنید و گفت ختمش به علت آن اختیار آمد که قرآن بر سر زبانست و زر در میان جان
🌱دریغا گردن طاعت نهادن
گرش همره نبودی دست دادن
🌱به دیناری چو خر در گل بمانند
ور الحمدی بخواهی صد بخوانند
*مصحف: قرآن
▪️منبع گلستان
#حکایت
💠🌸🍃🌺🍃🌸💠
💠 بشر انواع و اقسام حکومتها را تجربه کرده است؛ اسلام این حکومتها، قدرتمندیها و قدرتمداریها را قبول ندارد؛ امامت را قبول دارد. این قاعدهی اسلام است؛ غدیر این را بیان میکند. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
☀️#امام_خامنهای(مدظلهالعالی)
—————————
🇮🇷@SANGAR_1🇮🇷
🇮🇷@SANGAR_5🇮🇷
۳۱ تیر ۱۴۰۱
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
🔻#حکایتِ
🔹این بچه ی...
✍️پسر بچه ای که یه روز خیلی شلوغ کرده بود، مامانش دنبالش دوید تا بیرون حیاط، پسرک جلوی در ایستاده و جلوتر نرفت، مامانش هم گرفتش و یه دست کتک زد.
وقتی برگشت تو خونه با چشمای پر اشک به مامانش گفت:
فکر نکن نمی تونستم فرار کنم، تو چادر سرت نبود❤️
—————————
🇮🇷مجموعهی فرهنگی سنگر🇮🇷
🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷
🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷
۵ دی ۱۴۰۳
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
📜#حکایت
یکی از سرمایه داران مدینه وصیت کرد که انبار خرمای او را پیامبر اسلام (ص) به بینوایان انفاق کند.
پس از مرگ او، رسول خدا تمام خرماها 🌴 را به فقرا داد
آنگاه یک عدد خرمای خشکیده و کم مغز برداشت و به مسلمانان فرمود:
💢 سوگند به خدا که اگر خودِ این مرد این یک دانه خرما را به بدبخت و گرسنه ای می داد، پاداش آن نزد پروردگار بیش از همهٔ این انبار خرما بود که من به دست خود که پیامبر خدا هستم، به فقرا و بینوایان دادم✋🏻
لذا در یک #حدیث دیگری پیغمبر اکرم (ص) می فرمایند:
اگر مرد در زمان حیات خود یک درهم صدقه بدهد، بهتر از یکصد درهم صدقه 💰 در وقت مردنش است
📚 نمونه معارف اسلامی / ص ۴۱۹
📚 جامع احادیث شیعه / ج ۸
—————————
🇮🇷مجموعهی فرهنگی سنگر🇮🇷
🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷
🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷
۵ دی ۱۴۰۳
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
📜#حکایت
🌷حضرت عیسی(ع) :🌷
🍀يا عَبيدَ الدُّنيا، ما الدُّنيا تُحِبُّونَ، و لا الآخِرَةَ تَرجُونَ، لَو كُنتُم تُحِبُّونَ الدُّنيا أكرَمتُم العَمَلَ الّذي بهِ أدرَكتُموها، و لَو كُنتُم تُريدونَ الآخِرَةَ عَمِلتُم عَمَلَ مَن يَرجُوها؛
☘️اى دنيا پرستان، نه دنيا را دوست داريد و نه به آخرت اميد بسته ايد. اگر دنيا را دوست مى داشتيد، آن كارى را كه به واسطه آن به دنيا رسيده ايد گرامى مى داشتيد و اگر آخرت را مى خواستيد، كردار كسى را داشتيد كه بدان اميد بسته است.
📗تحف العقول : ص۵۱۱
💚#اللهم_عجل_الولیک_الفرج💚
—————————
🇮🇷مجموعهی فرهنگی سنگر🇮🇷
🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷
🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷
۵ دی ۱۴۰۳
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
#حکایت
🔴 موش آهنخوار
آوردهاند بازرگانی بود اندک مایه که قصد سفر داشت. صدمن آهن داشت که در خانه دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت. اما دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج کرد.
بازرگان، روزی به طلب آهن نزد وی رفت. مرد گفت: آهن تو را در انبار خانه نهادم و مراقبت تمام کرده بودم، اما آنجا موشی زندگی میکرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد!
بازرگان گفت: راست میگویی! موش خیلی آهن دوست دارد و دندان او برخوردن آن قادر است.
دوستش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته. پس گفت: امروزبه خانه من مهمان باش. بازرگان گفت: فردا باز آیم.
رفت و چون به سر کوی رسید پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد. چون بجستند از پسر اثری نشد. پس ندا در شهر دادند.
بازرگان گفت: من عقابی دیدم که کودکی میبرد. مرد فریاد برداشت که دروغ و محال است، چگونه میگویی عقاب کودکی را ببرد؟!
بازرگان خندید و گفت: در شهری که موش صدمَن آهن بتواند بخورد، عقابی کودکی بیست کیلویی را نتواند گرفت؟
مرد دانست که قصه چیست، گفت: آری موش نخورده است! پسر باز ده و آهن بستان.
هیچ چیز بدتر از آن نیست که در سخن، کریم و بخشنده باشی و در هنگام عمل سرافکنده و خجل!
حکایتی از: کلیله و دمنه
—————————
🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷
🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷
۵ بهمن
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
#حکایت
🔴 شاه اسماعیل و قبر حافظ
آوردهاند که شاه اسماعیل سرسلسله صفویان در آن ایام که همه میکوفت و پیش میرفت به هرجا میرسید مزارها و مقبرههای مشاهیری را که به تسنّن معروف بودند از سر جوانی و تعصب ویران و با خاک یکسان میکرد.
وقتی به مقبره حافظ رسید از آنجا که هم خودش اهل ذوق و شعر بود و هم حافظ محبوب عالم پارهای تأمل و ملاحظه کرد، از اُمرا و اصحاب صلاح پرسید، حاصل مشورت این بود که متعصبان گفتند: «باید این مقبره و بنا را نیز ویران کرد چون حافظ هم رند و لاابالی بوده، هم شیعه نبوده.
یکی از اصحاب (ملاسید عبدالله تبریزی) که از بس در کارها سمج بود شاه اسماعیل به او ملّامگس لقب داده بود و همیشه همه جا او را ملامگس میخواند و این لقب او سخت مشهور و زبانزد همگان شده بود چنان که نام و عنوان اصلی او را کم کم به فراموشی سپرده بود. وی در خراب کردن مقبره حافظ از همه بیشتر اصرار میکرد و ترکتازانه داد سخن میداد!
عاقبت شاه اسماعیل گفت: «از دیوانش فال میگیریم و گرفت. خوشبختانه به دلخواه شاه اسماعیل این بیت منسوب به حافظ آمد که:
حافظ زجان محب رسول است و آل او حقا بدین گو است خداوند داورم
شاه اسماعیل خوشحال شد و لبخند خرسندی بر لب آورد و از ویران کردن مزار حافظ درگذشت.
اما ملّامگس همچنان پافشاری میکرد. شاه اسماعیل باز دیوان را برداشت گفت: ای خواجه، جواب ملامگس مبرم را هم بده و فال گرفت و گویا مورد و مقال و حال این بیت فال برآمد:
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
—————————
🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷
🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷
۵ بهمن
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
#حکایتــــــــ...
🔴 مُردهشوی ترکیبش رو ببره
روزی مُطربی نزد مرحوم کرباسی که از علمای عهد فتحعلی شاه بود آمد و حکم شرع را در مورد رقصیدن پرسید.
کرباسی با عصبانیت جواب داد:
عملی است مذموم و فعلی است حرام.
مطرب پرسید:
حضرت آقا، اگر من دست راستم را بجنبانم حرام است؟
مرحوم کرباسی گفت: خیر!
مطرب پرسید:
اگر دست چپم را بجنبانم؟!
مرحوم کرباسی گفت: خیر!
سپس مطرب از حکم شرعی در مورد تکان دادن پای راست و چپ پرسید.
و هربار مرحوم کرباسی گفتند:
خیر ایرادی ندارد.
اصولا دست و پا برای جنبانده شدن خلق گشتهاند.
مطرب که منتظر این فرصت بود از جای خود بلند شد و در مقابل دیدگان بهتزدهٔ مرحوم کرباسی و حاضران مجلس شروع به رقصیدن کرد و گفت:
حضرت آقا، رقص همان تکان دادن دستها و پاهاست که فرمودید حرام نیست!
مرحوم کرباسی در جواب گفت:
مُفـرداتش خوب است...
ولی "مُردهشوی ترکیبش را ببرد"
به این معنی که تکتک امور به تنهایی خوب هستند اما مجموعشان فعل حرام است و به درد نمیخورد.
—————————
🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷
🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷
۱۹ اسفند
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
📜#حکایت
🔴 گناهان خود را کوچک نشمارید!
پیامبر گرامی اسلام ص در یکی از مسافرت ها همراه جمعی از اصحاب خود در سرزمین خالی و بی آب و علفی فرود آمدند و به یاران خود فرمودند: هیزم 🪵 بیاورید تا آتش 🔥 روشن کنیم.
اصحاب عرض کردند: یا رسول الله!
اینجا سرزمینی خالی است و هیچ گونه هیزمی در آن وجود ندارد.
پیامبر ص فرمود: بروید هرکس هر مقدار می تواند هیزم جمع کند و بیاورد.
یاران به صحرا رفتند و هر کدام هر اندازه که توانستند، ریز و درشت، جمع کردند و با خود آوردند. همه را در مقابل پیغمبر ص روی هم ریختند. مقدار زیادی هیزم جمع شد.
در این وقت رسول خدا ص فرمود: گناهان کوچک هم مانند این هیزمهای کوچک است. اول به چشم نمی آید، ولی وقتی که روی هم جمع می گردند، انبوه عظیمی را تشکیل می دهند!
📚 بحارالأنوار / ج ۷۳ / ص ۳۴۶
—————————
🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
🇮🇷 سنگر جنگ نرم 🇮🇷
🇮🇷 سنگر سردار دلها 🇮🇷
۲۳ فروردین
هدایت شده از 🇮🇷 مجموعهی فرهنگی سنگر 🇮🇷
📚
📖#حکایت
🔻گرگ و خر و شیر؛
خرگفت: علف آبی است!
گرگ گفت نه سبز است!
رفتند نزد شاه جنگل (شیر)
و ماجرای اختلاف را گفتند.
شیر گفت: گرگ را زندانی کنید...
گرگ گفت: مگر علف سبز نیست؟
شیر گفت: سبز است
ولی دلیل زندان تو بحث کردن با خر است
هرگز با نادان ها بحث نکنید...
—————————
🇮🇷مجموعهی فرهنگی سنگر🇮🇷
🇮🇷سنگر جنگ نرم🇮🇷
🇮🇷سنگر سردار دلها🇮🇷
۲۵ فروردین