Nei_Va_Avaz [128].mp3
2.11M
داد درویشی از سر تمهید
سر قلیان خویش را به مرید
گفت که از دوزخ ای نکو کردار
قدری آتش به روی آن بگذار
بگرفت و ببرد و باز آورد
عِقد گوهر ز دُرج راز آورد
گفت که در دوزخ هرچه گردیدم
درکات جحیم را دیدم
آتش و هیزم و ذغال نبود
اخگری بهر اشتعال نبود.
هیچ کس آتشی نمی افروخت
زآتش خویش هر کسی می سوخت
🔥
#سربازمشهدی👇
@SARBAZ_MASHHADI