صدایسکوت!🇵🇸
من بارها آمدم؛ تو نبودی ! دیوارههای كافه شاهد بودند ، كه چقدر آمدمُ بهشان زل زدم و جای خالی ات ما
گشتم همه جا را ،
فرسنگ به فرسنگ
نبودی که بدانی چه کشیدم !
خواستم بگم،
بگم دلم برات خیلی تنگ شده !
بگم دلم برا اون غروبِ اربعین، اون حسینیه
و زائراش اون موکب و خدمتاش خیلی خیلی تنگ شده !
حتی.. حتی دلم برا آقام تنگ شده ،
برا صحن و سراش برا حرمِ باصفاش ؛
برا بینالحرمینُ نخلای اصیلِش . .
خواستم بگم هیچ خودت میدونی چقّدر
خوشبختیُ در چه بهشتی نفس میکِشی؟!(:
تویی که تو بغل بینالحرمینی، ساکنِ بینالحرمینی ! ؛
ولی دلم نیومد خندهمونو تبدیل به بغضُ و گریهُ
دلتنگی کنم عذراء خانومِ کربلایی !
گریههاش بمونه برا ما بیسعادتا، از دور
سلام دادناش بمونه واسِ ما کم لیاقتا ؛
بینالحرمینُ نیمهشب قدم زدناش برا شما عراقیها . . 💔
'السلام علیک یا مولای بأننا بعيدين عنك ، لكن قلوبنا مملوءة بحبك دائمًا♥️'
'سلام بر تو آقایی که از تو دور هستیم اما قلب ما از عشق تو پر است' .
صدایسکوت!🇵🇸
خواستم بگم، بگم دلم برات خیلی تنگ شده ! بگم دلم برا اون غروبِ اربعین، اون حسینیه و زائراش اون موک
مرا امیدِ وِصالِ تو زنده میدارد،
وگرنه هر دَمَم از هجرِ توست بیمِ هلاک
صدایسکوت!🇵🇸
خواستم بگم، بگم دلم برات خیلی تنگ شده ! بگم دلم برا اون غروبِ اربعین، اون حسینیه و زائراش اون موک
نَفَس نَفَس اگر از باد نَشنوم بویت،
زمان زمان چو گل از غم کُنَم گریبان چاک
صدایسکوت!🇵🇸
-
یادَت که هست !
دُهِ بامداد، بینالحرمینِ توُ عباسَت نشسته
بودم روی کاشیهای خُنَکِ صحنَت، نخلهایت
هم از دو طرف بادَم میزدند، بهشتی بود برای
خودَش احسنُالخالقین !
خیر سرم آمده بودم گله کنم،
چَشمم که به گنبد افتاد هر چه داشتمُ
نداشتم بر بادِ فنا رفت !
بیخود از خود نشستم آن وسطُ فقط
تماشایت کردم . .
آنقَدَر آن صحنه زیبا بود که نمیخواستم
یک لحظهاش را از دست بدهم ؛
یادت هست آقای ِ من ؟!
چُنان غرق تماشایَت بودم که اگر قطره اشکی
بیاختیار دیدهام را تار میکرد، مزاحمِ لعنتی را
کنار میزدمُ بااز به تو خیره میشدم ؟!
ولی خودمانیم با اینکه سیر تماشایت کردم ؛ اما
خوب ندیدمَت((؛
دلم هوایَت کرده
کم کن این فاصله را . .
✍🏻صدایسکوت!
دردِ فراق را به کدامین مطب بَرَم ؟!
رفعِ غمِ حبیب که کارِ طبیب نیست !
میگن فقط اونی میتونه حالت رو خوب کنه
که حالتُ بَد کرده باشه ؛
ولی اینو بدونید همیشه یکی دیگهم هست
میتونه گَردُخاکِ دلتونو کنار بزنه (:
اِهم . . دقیقا خودش❥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزق امشب .
رد نشی ازش💔
Hossein Khalaji - Khabam Nemibare (128).mp3
2.3M
خوابم نمیبره،
تا ندم آقا بهت سلام؛
السلام علیکم یا علی ابن موسی
الرضا المرتضی، یا امام رضای ِ قلبم💛'
حواسم پرت زیباییات شد !
منِ دستُ پا چلفتی، نصفِ
بیشترِ شعرم را ریختم زمین . .
فقط ماند یک دوستت دارم ساده .
من نمیفهمم آخه چیه این دل !
با یه بوی ِعطر آشنا انقد بهم بریزه
که تمام خاطراتِ چال کردهشو یادش بیاد !
میدونی تیکه تیکه شدن ینی چی؟
ینی قلبتُ دو دستی بزاری زیر ساطورُ ریز ریز کنی !
هنوز یه نیم ساعت از خداحافظیت نگذشته بود، من که داشتم تو اتاقم مطالعهمُ میکردم یهویی بدون خبر قبلی سرُ کلهات پیدا شد، درو باز کردی و چند قدم امدی جلو . .
چه میدونستم تویی خب ! فکر میکردم آبجی کوچیکهس باز فضولیش گل کرده امده اتاق من بلکه یچیزی به غارت ببره !
با لحن شاکی گفتم :
باز چیه؟! اینبار کدوم وسیله چِشِتُ گرفته ؟!
صدایی نشنیدم، برگشتم ببینم چرا . . . تو پشت سرم با یه لبخند ژکوند ایستاده بودی(:
قند تو دلم آب شد. ولی چسبید بهم، وسط درس، خسته، فقط یه تویی میتونست خستهگیمُ در کنه . .
لبخندی زدم، بلند شدم نزدیک امدم و گفتم:
_تو اینجا چیکار میکنی ؟! مگه نرفتی ؟
دیگه مثل قبلاً خجالتی نبودی، حرفتُ رک بهم میزدی؛ با خنده گفتی :
_ باز دلم برات تنگ شد !
خنده ریزی کردمُ جواب دادم :
_ همین الان خداحافظی کردی ک ؟!!
_ میدونم، دل دیگه مگه حالیشه !
البته حقم داره قرار یه هفته نبینتت سخته براش(:
_ دیوونهیاااا
دستتُ بالا آوردی، یه جعبه عطر دستت بود .
کنجکاو شدمُ پرسیدم :
_ این چیه ؟!
جواب دادی :
_ برا توئه، دستفروشه سر میدون اسرار کرد بگیرمش، وقتی بو کردم دیدم بوی ِ عشق میده این بود که بدو بدو امدم به شما بدمش، این عطر اولین هدیه من توئه هر موقع، دلت برام تنـ... یعنی نبودم، یه اسپری ازش بزن تا بدونی با همه فاصلهها من همیشه کنارتم((:
از اونهمه زیبایی تو کلامت تا اون عاشقانه نگاهت، هر لحظه لبخندِ روی لبمُ کشیدهتر میکرد .
داشتم فکر میکردم آخه کدوم عطری عطرِ تنت میشه ؟ من با این عطرا گولِ دوریتو نمیخورم، کاش زودی بیای دلم تنگِت میشه که . .
با تعجب پرسیدی: فهمیدی چی گفتم ؟
سر تکون دادم برات.
گفتی :
_ من دیگه برم، دیرم میشه .
جعبه عطرُ دستم دادی و رفتی تا به در رسیدی . . . اسمتو کشیده صدا زدم، تو هم جواب دادی : جانم !
دلم میگفت حرفای ِ قلبمو به زبون بیارم
بگم هیچ عطری عطرِ تنت نمیشه،
بگم چه یه اسپری از اون عطر بزنم چه
نزنم بازم جای ِ خالیتُ کنارم پر نمیکنه،
بگم کاش زودی برگردی دلم تنگِت میشه،
بگم که . . چقدر دوستت دارم !
ولی با یه "مواظب خودت باش" تَهِشو هم آوردم .
اما من مطمئنم تُ توی ِ همون "مواظب خودت باش" متوجه همهی حرفای ِ قلبم شدی ؛ ما خیلی خوب همو میفهمیدیم .
آره حالا همون عطری که دلخوشیم بود،
راهِ نَفَسَمو بسته . . حالا باید چه خاکی به سر بریزم؟ خاطراتی که با شنیدن بوی یه عطر زنده شد پا گذاشتن رو خرخرهمو نمیذارن نفس بکشم !
تو بگو چه کنم ؟
اگر برای ابد هوای دیدن تو نیفتد از سر من چه کنم ؟!
✍🏻صدایسکوت!
Sina Sarlak - Che Konam (320).mp3
10.58M
همه چیز را میشود حاشا کرد
جز عطر آنکه دوستش داری !
صدایسکوت!🇵🇸
-
_ابتَسم وَ لَو القَلب یقطُر دما
لبخند بزن ؛ گرچه دلت خون است. . .
هدایت شده از صدایسکوت!🇵🇸
علامه مجلسـی فرمودهاند : شب جمعـه
مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم
« بسم الله الرحمن الرحیم
الْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها،
وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها ، اَلْحَمْدُاللهِ
عَلی کُلِّ نِعْمَه اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ
وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمین .
بعد یک هفته مجدد خواستم آن را بخوانم
که درحالت مکاشفه از ملائکه ندایی شنیدم
که : ما هنـوز از نوشتـن ثواب قـرائت قبلی
فارغ نشدهایم !
این آخرین جمعهِ اولین سالِ قرن
هم گذشت و برای تو آدم نشدیم !
کاش حول حالنای ِ امسالِ ما ؛ به
سربازی تو ختم شود مهدی جان🥀
هدایت شده از صدایسکوت!🇵🇸
دردِ فراق را به کدامین مطب بَرَم ؟!
رفعِ غمِ حبیب که کارِ طبیب نیست !