#میرزا_کوچکجنگلی در کلام دکتر حشمت
#اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹دکتر میرزا ابراهیم حشمت، دوست و متحد و یار نزدیک میرزا کوچک جنگلی وقتی از پیادهروی فرسایشی و خسته کننده قوای جنگل تا محدوده تنکابن خسته شده بود، با اماننامه وثوق الدوله و قرآنی که پشت آن را مهر کرده بودند، فریب خورد و تسلیم شد. او از رجال زلال و متدین نهضت جنگل از ارکان آن به شمار میرفت که برای اسلام و ایران جان خودش را فدا کرد. سرهنگ عبدالجواد متین الملک قریب، فرستاده وثوق، او را سیلی زد و دستگیرش کرده و دستور داد تا او را شکنجه کنند. متین الملک قریب در روز ۱۰ شعبان ۱۳۳۷ق (۲۱ اردیبهشت ۱۲۹۸) وی را بازجویی کرد و در آن بازجویی انواع دروغها را به میرزا کوچک و دکتر حشمت نسبت داد.
🔘دکتر حشمت به تک تک آنها فضای رعب آور، با شجاعت پاسخ دقیق و مستدل داد و از نهضت و فعالیت های شان در راه استقلال و ایران، دفاع کرده است. دکتر در پاسخ به اتهاماتی که درباره میرزا بود، پاسخ جالبی داده و توصیف زیبا و دل انگیزی از سلوک عارفانه و شب و روز این عالم مجاهد توصیف کرده که متین الملک خشمگین شده و اجازه نداد سخنان او به پایان برسد و به او حمله کرد و با هتاکی و کتک، سخنانش را قطع کرد.
🔻همین سخنان شجاعانه دکتر حشمت در مقابل عوامل استعمار باعث شد تا فردای آن روز (۱۱ شعبان ۱۳۳۷ق- ۲۲ اردیبهشت ۱۲۹۸) به دست عبدالحسین خان سردار معظم خراسانی (تیمورتاش)، حکمران وقت گیلان و سرهنگ عبدالجواد متین الملک قریب در رشت اعدام گردد.
🔹دکتر حشمت درباره میرزا کوچک چنین گفت:
«میرزا کوچک خان یک مرد به تمام معنی مسلمان بوده و تا حال دامنش به بی عفتی و بیدینی و دزدی و خیانت ملوث نشده است. این شخص است که آرزو دارد اسلام را به اعلا درجه استعلا ببیند، دیانت اسلام را به تمام معنی قبول کرده و برای اجرای قوانین او لباس مجاهدت در تن کرد. هر صبح بامدادان در موقع طلوع فجر بیدار میشود، با کمال خضوع و خشوع به نماز و عبادت و تلاوت قر آن مشغول میگردد. این مرد کسی است که تمام همراهان خود را، قبلا قسم داد که برای حفظ اسلام و ایران از جان و مال بگذرند، این آدم با آن که انقلابی است، وطن دوست و ملت پرست و دین پرور است.
به احترام همان قرآن، با آن که میدانستیم شما با ما وفا نخواهید کرد، به دولت تسلیم شدیم، آیا در کجای دنیا رسم است اسیر را این گونه عذاب و شکنجه [کنند]؟ آن هم اسیری که برای نجات ملت و ترقی کشور قیام کرده باشد و به دنیا امتحان درستی و صداقت خود را بدهد؟ آیا برای یک دولتِ حسابی، شایسته است افراد مملکت را به جرم وطن پرستی با بازوان بسته در کوچه بازار بگرداند و راضی شود اراذل و اوباش به صورت آنها تف بریزند و پای برهنه آنها را از این شهر به آن شهر ببرد؟ آیا خیال میکنید دست حقیقت، ستمکاران را روزی به جزای اعمال خود نمیرساند؟ و عملیات آنان در تاریخ ثبت نمیشود؟
در این موقع دکتر گرم شده و با حرارت صحبت میکرد. ناگهان سرهنگ عبدالجواد قریب غضبناک گردید و گفت: خفه شو مردکه دزد پدرسوخته! و چند سیلی به صورت دکتر نواخت به طوری که عینک او از چشمش به زمین افتاد و آثار سرخی در گوشه های چشم و گونه وی نمودار گردید. چند فحش هم به میرزا کوچک خان داد.»
▫️منبع: تاریخ انقلاب جنگل به روایت شاهدان عینی، محمدعلی گیلک، کمیسر فوائد عامه نهضت جنگل، رشت، نشر گیلکان، ۱۳۷۱، صص ۲۲۱-۲۲۲.
@rozaneebefarda