همسرم، شهید کمیل خیلی با محبت بود. مثل یه مادری که از بچهاش مراقبت میکنه از من مراقبت میکرد. یادمه تابستون بود و هوا خیلی گرم بود. خسته بودم، رفتم پنکه رو روشن کردم و خوابیدم، من به گرما خیلی حساسم. خواب بودم و احساس کردم هوا خیلی گرم شده و متوجه شدم برق رفته. بعد از چند ثانیه....
بعد از چند ثانیه احساس خیلی خنکی کردم و به زور چشمم رو باز کردم تا مطمئن بشم برق اومده یا نه.... دیدم کمیل بالای سرم یه ملحفه رو گرفته و مثل پنکه بالای سرم میچرخونه تا خنک بشم و دوباره چشمم بسته شد از فرط خستگی.... شاید بعد نیم ساعت تا یک ساعت خواب بودم و وقتی بیدار شدم، دیدم....
دیدم کمیل هنوز داره اون ملحفه رو مثل پنکه روی سرم میچرخونه تا خنک بشم. پاشدم گفتم کمیل تو هنوز داری میچرخونی!؟ خسته شدی! گفت: خواب بودی و برق رفت و چون به گرما حساسی میترسیدم از گرمای زیاد از خواب بیدار بشی و دلم نیومد....
شهید معزز کمیل صفری تبار🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات💫
#شهیدمدافع_حرم_علیرضابریری🇮🇷
🔴 مراسم اولین سالگرد
شهید مدافع وطن وجیه الله آذرنگ
سخنران:حضرت آیتالله لائینی
مداح : کربلایی علی علی پور
مجری:برادر روح الله مشایخ
زمان:جمعه ۱۹ آبان ساعت ۱۰صبح(بصرف ناهار)
مکان:سوادکوه روستای شهید پرور کارمزد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#مدافع وطن
#ایران
#مازندران
#سوادکوه
سنگر ساز بی سنگر
شهید مدافع وطن وجیه الله آذرنگ
🌹 @shahidalirezaboriri