👑⃟💌
«مَنْ عَبَدَ اللّهَ حَقّ عِبَادَتِهِ
آتاهُ اللّهُ فَوْقَ اَمَانِيهِ وَ كِفَايَتِهِ»
هرڪس حق معبوديت خدا ࢪا بہ جا آورد،
خداوند
بيش از حدّ انتظاࢪ و ڪفايتش بہ او عطا مۍڪند.
💌|↫ #حدیثࢪوز
👑|↫ #بحارالانوارجلد⁶⁸ص¹⁸⁴
🔮⃟💞
•|ـحڪ گشتِھ
•|ـدر بِھشـت خـدا
•|ـروۍ ھـر درۍ ....!
•|ـرهبـرفقطسِید علـۍ♥️
💕|↫ #رهبـرانهـ
@@shahidsarjoda
•◌🌿🦋🌿◌•
#تلنگر
ࢪفقا!
سابقھ نشوݩ داده
براۍِ تمناے شهادت نباید بہ
سابقه خودٺ نگاه ڪنی!
راحٺ باش..(:🌱
مواظـب باش شیطؤن نگہ بهٺ
- تو ݪیاقت ندارے):...!
#استاد_پناهیان
@shahidsarjoda
◥فدای سرت که چیزی که میخواستی نشد
دوباره شروع کن ؛ همین حالا^•^💛✨◤
#انگیزشی
@shahidsarjoda
🌟⃟🌼
هنگامےکه
بهیادِامامحسینافتادید؛تردیدینداشتهباشیدکه
حضرتـ؏ـهمبهیادِشماست..💔(:
@shahidsarjoda
ـــــــ"📻⃟🌻|○○
درڪولہبارمـ
چیزےندارمـ؛
غیرازدلےمسٺــ
شوقِشَـھادٺــ!💔🖐🏻
‹ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ›
¦↫ #شھیدانہ🕊
¦↫ #درس_شہادٺ
@shahidsarjoda
#شاٻدٺلنگر💥
🌼توگناهنڪن🚫
ببین #خداچجورۍحالتوجامیاره🌱
زندگیتوپرازوجودخودشمیڪنہ(:
- عصبےشدی⁉️
+نفسبکشبگو:بیخیال،چیزیبگم ؛
امامزمانناراحتمیشه...☝🏻
🍃- #دلخورتکردن؟!
+بگو:خدامیبخشهمنم #میبخشم
پسولشکن😌- #تهمتزدن؟
+آرومباشوتوضیحبده
بگو:بہائمههمخیلیتهمتازدن❗️
- کلیپوعکسنامربوطخواستیببینی؟!
+بزنبیرونازصفحهبگو:#مولامهمتره💔
🌿- نامحرمنزدیکتبود؟
+بگو:مهدیزهرا(عج)خیݪےخوشگلتره
بیخیالبقیه ... !
#زندگےقشنگترمیشہنه؟؟😍
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
@shahidsarjoda
سید ابراهیم رئیسے:
از مردم مےخواهم خانھ خودشان را براے بنده ستاد ڪنند؛من امڪانات مالے ندارم ڪھ ستاد بزنم؛ هر خانھ یک ستاد باشد.
#سید_ابراهیم_رئیسی
#انتخابات
@shahidsarjoda.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️آمریکا هیچ غلطی نمیتونه بکنه همه غلطا رو داخلیا انجام میدن
👤 استاد #رائفی_پور
#استاد_رائفی_پور
•|🧡✨|•
الایااَیُّهاالحـاجے
چہهاڪࢪدۍٺوبادلہا
ڪہدرتفسیࢪٺوگیجاند
توضیحالمسائلھا♥️🙃
#حاج_قاسم
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 #به_نام_خدای_مهدی . قسمت #بیستم آخر سر گفتم _اگه حرفهاتون تموم شد
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_یکم
.
دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😕
.
با سمانه رفتیم بیرون و اقا سید هم بیرون در داشت با گوشیش حرف میزد...
تا مارو دید که بیرون اومدیم سریع دوباره رفت داخل دفتر 😐
.
من همش تو این فکر بودم که موضوع رو یه جوری باید به اقا سید حالی کنم😕
باید یه جوری حالیش کنم که دوستش دارم😞
ولی نه...
من #دخترم و #غرورم نمیزاره😕✋
ای کاش پسر بودم😔
اصلا ای کاش اونروز دفتر بسیج نمیرفتم😟 برای ثبت نام مشهد😔
ای کاش از اتوبوس جا نمیموندم😞
ای کاش...
ای کاش....😔
.
ولی دیگه برای گفتن این ای کاش ها دیره😞
.
امروز اخرین روز امتحانهای این ترمه
.
زهرا بهم گفت
_بعد امتحان برم آقا سید کارم داره..
.
-منو کار داره؟!😯
.
-آره گفته که بعد امتحان بری دفترش
.
-مطمئنی؟!😯
.
_آره بابا...خودم شنیدم😊
.
بعد امتحان تو راه دفتر بودم که احسان جلو اومد
.
-ریحانه خانم😉
.
-بازم شما؟! 😯😡
.
-اخه من هنوز جوابمو نگرفتم😕
.
-اگه دیشب جلوی پدر و مادرتون چیزی نگفتم فقط به خاطر این بود احترامتون رو نگه دارم 😕وگرنه جواب من واضحه لطفا این رو به خانوادتون هم بگید😐
.
-میتونم دلیلتون رو بدونم؟؟😟
.
-خیلی وقت ها ادم باید دنبال دلش باشه تا دنبال دلیلش😐☝️
.
-این حرف آخرتونه؟!😒
.
-حرف اول و آخرم بود و هست😑
.
وبه سمت دفتر سید حرکت کردم و اروم در زدم😊
.
. -رفتم توی دفتر و دیدم تنها نشسته و پشت کامپیوترش🖥⌨ مشغول تایپ چیزیه.
.
منو دید سریع بلند شد و ازم خواست رو یکی از صندلیهای اطاق بشینم و خودش باز مشغول تایپش شد.😐
.
(فهمیدم الکی داره کیبردشو فشار میده و هی پاک میکنه)😑😒
.
-ببخشید گفته بودید بیام کارم دارید😕
.
-بله بله😬
.
(همچنان سرش پایین و توی کیبرد بود )😡
.
-خوب مثل اینکه الان مشغولید و من برم یه وقت دیگه میام😒
.
-نه نه..بفرمایید الان میگم راستیتش چه جوری بگم؟!😞 لا اله الا الله...😬
میخواستم بگم که...😟
.
-چی؟!😯
.
-اینکه ....
.
ادامه دارد...
.
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
#کپی_بدون_ذکر_منبع_ممنوع
منبع👇
Instagram:mahdibani72
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_یکم . دلیل این حرکتشو نمیفهمیدیم😕 . با سمانه رفتیم بیرو
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_دوم
.
.
-اینکه ...
.
-سرمو پایین انداختم و چیزی نگفتم تا حرفشو بزنه
.
-اینکه... اخه چه جوری بگم...لا اله الاالله...😐 خیلی سخته برام
.
-اگه میخواید یه وقت دیگه مزاحم بشم؟؟😯
.
-نه...اینکه... خواهرم...راستیتش گفتن این حرف برام خیلی سخته...
شاید اصلادرست نباشه حرفم😒 ولی حسم میگه که باید بگم...😟 منتظر موندم امتحانهاتون تموم بشه و بعد بگم که خدای نکرده ناراحتی و چیزی پیش نیاد اجازه هست رو راست حرفمو بزنم؟!
.
-بفرمایید 😊
.
_راستیتش…من... من...من از علاقه شما به خودم از طریقی خبر دار شدم و باید بهتون بگم متاسفانه این اتوبان دو طرفه هست😯🙈
.
.
-چیزی نگفتم و فقط سرم رو پایین انداختم😶
تا شنیدم تو دلم غوغا 💓شد ولی به روی خودم نیاوردم😌
.
-ولی به این دلیل میگم متاسفانه چون بد موقعی دیدمتون..بد موقعی شناختمتون..بد موقعی...😔✋
.
-بازم هیچی نگفتم و سرم پایین بود😯
.
_باید بگم من غیر از شما تو زندگیم یه عشق دیگه دارم و به اون هم خیلی وفادارم و شما یه جورایی عشق دوم منید😔 درست زمانی که همه چی داشت برای وصل من و عشقم جور میشد سر و کله شما تو زندگیم پیدا شد.😕
و همیشه میترسیدم بودنتون یه جورایی من رو از اون دلسرد کنه😔 من از بچگی عاشقشم😕 خواهش میکنم نزارید به عشقم که الان شرایط جور شده که دارم بهش میرسم..نرسم😞
.
دیگه تحمل نکردم 😡میدونستم داره زهرا رو میگه 😢اشک تو چشمام حلقه زد😢 به زور صدامو صاف کردم و گفتم
_خواهشا دیگه هیچی نگید...هیچی😢😒
.
. -اجازه بدید بیشتر توضیح بدم😯😕
.
-هیچی نگید😒✋
.
و بلند شدم و به سرعت سمت بیرون رفتم و وقتی رسیدم حیاط 🌳صدای گریه هام بلند بلند شد😭 تمام بدنم میلرزید😢
احساس میکردم وزن سرم دوبرابر شده بود..
پاهام رمق دویدن نداشتن 😢 توی راه زهرا من و دید و پرسید
_ریحانه چی شده؟!
ولی هیچی نگفتم بهش وفقط رفتم😢😢
تو دلم فقط بهشون فحش میدادم
.
.
رفتم خونه با گریه و رو تختم نشستم😢
گریه ام بند نمیومد😢😢
گریه از سادگی خودم😔
گریه از اینکه گول ظاهرش رو خوردم 😔
.
پسره زشت بدترکیب
صاف صاف نگاه کرد تو صورتم گفت عشق دوممی😢
منو بگو که فک میکردم این خدا حالیشه😢
اصلا حرف مینا راست بود.😔
اینا فقط میخوان ازدواج کنن که به گناه نیوفتن😔
ولی...
اما این با همه فرق داشت 😢 .
زبونم اینا رو میگفت ولی دلم داشت خاطرات مشهد و این مدت بسیج رو مرور میکرد و گریه میکردم..😭
گریه میکردم چرا اینقدر احمق بودم.
.
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢
.
ادامه دارد....
.
نویسنده :
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
#کپی_بدون_ذکر_منبع_ممنوع
منبع👇
Instagram:mahdibani72
💖کانال رمان های عاشقانه مذهبی در ایتا😍👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥅⚽️
🎤توی دروازه...👏
عجّب بازیکنیه...🏃♂️😁
#مسجدالاقصی🕌
#قدس_شریف🌱😌
ـــــــ"🇮🇷|○○
رمزقدرتمادرسلاحنیست؛👀
بلڪہدرعقیدھبرایمقابلہبادشمناست...!🌪
#انقلابیون🇮🇷
#بسیجی🔗
#بیوگرافی
@shahidsarjoda