توی دانشکده ی زرهی شیراز هم دوره بودیم.. می دانستم خیلی به جلسات دینی علاقه داره.. شنیده بودم یک آیت الله و عالم نزدیکی های شاهچراغ تفسیر قرآن می گوید.. به محسن گفتم تا برویم.. اخم هایش را توی هم کرد و گفت این آقا ضد نظام و رهبری.. تو می خوای بری برو.. من نمیام.»
بعضی موقع ها که توی جمع فامیل می رفت سربه سرش می گذاشتند..
به خاطر عقایدش.. شغلش.. ريشش.. تیپ و قیافه اش.. حزب اللهی بودنش.. زیاد رفتنش به گلزار شهدا و ارادتش به رهبری..
می دانستم ناراحت می شود اما هیچ نمی گفت.. و به همان ها احترام می گذاشت...
#شهیدمحسنحججی
📚 #حجتخدا
@shahidsarjoda