°•[ #یڪروایتعاشقانہ ]•°
✨💍|
.
کمکم اسارت محسنرا بهِ همہ
اطلاع دادیم
رفتم خانه، پیراهن محسن را روے
زمین پهن کردم سرم را روے آن
گذاشم و ضجہ زدم..
اما زمان زیادی نگذشت کہ
احساس کَردم محسن آمد کـنارم
دستش را روے قلبم گذاشت💔
و در گوشم گفت:
زهرا سختیش زیاده ولے
قشنگے هاش زیادتَره :))
.
#شهيد_حججے
#سربازسلیمانی
@sahidsarjoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهدا والصدیقین
⚘⚘⚘⚘⚘⚘
دنیا با تمام دلبستگی هایش نزد شیر مردان خدا چیزی نبود که مانع پرواز عاشقانه شان شود ...
آن هایی که به علی اکبر امام حسین اقتدا کردند و در راه عشق پرپر شدند..
زندگی برای آنها مُدَوّر عشق مهدی فاطمه بود..
آنها زندگی میکردند برای لبخند رضایت او..
حالا که نزد خدا عاشقی میکنید،هوای این دلتنگی های مارا داشته باشید..
چندصباحی است دنیا سخت با همه ی ما تا میکنید..
همه زیرلب برای ظهور اقا دعا میکنیم...
زودتر هم پای امام زمان بازگردین
اللهم عجل لولیک الفرج
🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻
#پدر_پسری
#شهیدحججی#شهید_حججی
#محسن_حججی
#دلتنگی#فرزندان_شهدا
#برادر_شهیدم
@shahidsarjodao
امروز روز تولد علی است...
میتوانست بهترین هدیه برای علی، بغل بابا باشد، اما بابای علی نیست💔
بابای علی رفت تا ذره ای از حیا و غیرت جوانان ما کاسته نشود..
#شهید_حججی❤️
#شهید_محسن_حججی
#علی_حججی
•☘⃟💚•
#داستانۍ_شگفٺ_انگیز⇠
یه بنده خدایی میگفت : یه شوهرخاله داشتم مغازه ی خوار و بار داشت خیلی به شهدای مدافع حرم گیر میداد ...😞
همش میگفت رفتن بجنگن واسه بشار اسد و سوریه آباد بشه😒 و به ریش ما بخندن و ... خیلی گیر میداد به مدافعان حرم گاهی وقتا هم میگفت اینا واسه پول میرن ☹️خلاصه هرجا که نشست و برخواست داشت پشت شهدای مدافع حرم بد میگفت تا اینکه خبر شهادت💔 شهید محسن حججی خبرساز شد و همه جا پر شد از عکس و اسم مبارک این شهید👌 شبی که خبر شهادت #شهید_حججی رو آوردن خاله اینا مهمون ما بودن شوهرخاله ی منم طبق معمول میگفت واسه پول رفته و کلی حرفای بد و بیراه😐ما خیلی دلگیر میشدیم مخصوصا از حرفایی که در مورد #شهید_حججی گفت بغض گلومو فشار میداد😢 و اما هرچی بهش میگفتیم اشتباه میکنی گوشش بدهکار نبود اخرشم عصبی شد و از خونمون به حالت قهر رفت😞یه هفته بعد از جلو مغازش که رد میشدم چشمام گرد شد😳😳 چی میدیدم اصلا برام قابل باور نبود . یه عکس بزرگ از #شهیدحججی داخل مغازش بود همون عکسی که شهید دست به سینه ایستاده باورتون نمیشه چشمام داشت از حدقه درمیومد رفتم توی مغازه احوالپرسی کردم یهو دیدم زارزار گریه کرد😭. گفتم : چی شده چه خبره این عکس شهید این رفتارای شما😕شوهرخالم گفت : روم نمیشه حرف بزنم کلی اصرار کردم آخرش با خجالت گفت : اون شبی که از خونتون با قهر اومدم بیرون رفتم خونه ، شبش خواب دیدم روی یه تخت دراز کشیدم یه آقایی اومد خونمون کنار تختم نشست☺️ به اون زیبایی کسی رو توی عمرم ندیده بودم ، هرکاری کردم نتونستم بلند بشم، توی عالم رویا بهم الهام شد که ایشون قمر بنی هاشم #حضرت_ابوالفضل علیه السلام هستن😭سلام دادم به آقا،آقا جواب سلاممو دادن و روشونو برگردوندن 😭گفتم آقا چه غلطی کردم من، چه خطای بزرگی از من سر زده😭آقا با حالت غضب و ناراحتی فرمودند : آقای فلانی ما یک هفته هست که برای شهید محسن عزاداریم تو میای به شهید ما توهین میکنی ؟ 😭😭یهو از خواب پریدم تمام بدنم خیس عرق بود ولی میلرزیدم 😞متوجه شدم چه غلطی ازم سر زده شروع کردم توبه کردن و استغاثه توروخدا گول حرفای بیگانگان رو نخورید به خدا شهدا راهشون از اهل بیت جدا نیست😔 تموم بدنم میلرزید و صدای گریه هامون فضای مغازشو پر کرده بود 😭😭بمیرم برای غربت و عزتت محسن جان حالا میفهمم چرا رهبرم گفت حجت بر همگان شدی 😔😭💔
﴿جهت شاد؎ ࢪوح تمامۍ شھدا صلواٺ﴾
🚛⃟🍃 #شهید_حججی
#برادر_شهیدم