هدایت شده از گروهفرهنگیجهادیفاطمیون🇵🇸
﷽
گروھ فرهنگی جھادی فاطمیون این بار با فعالیتی متفاوتتر🌿.
بہ مناسبت ولادت قرة عین المصطفیٰ کہ نام گروھ مزین بہ نام ایشونہ .
ویژھ ولادت حضرت زهرا ۜ و روز مـٰادر ^^
نیازمند یاری سبزتون، اجر همگی با بانو🌱
@fatemion_group
بسم رب الحیدر🤚🏻
سلام علیکم🌱
شب جمعتون بخیر انشاءالله.⚘
انشاءالله هر شب دوقسمت از کتاب یادت باشد که در مورد زندگینامه شهید حمید سیاهکالی هستش رو براتون قرار میدم 🦋
#ادمین_نوشت
🌼♥️🌼♥️🌼♥️🌼♥️
#یادت_باشد🌱
#قسمت_1
زمستان سردسال نود،چندروزمانده به تحویل سال،آفتاب گاهی می تابدگاهی نمی تابد.ازبرف وباران خبری نیست،آفتاب وابرهاباهم قایم باشک بازی میکنند.
سوزسرمای زمستانی قزوین کم کم جای خودش رابه هوای بهارداده است،شبهای طولانی آدمی دلش میخواهدبیشتربخوابدیانه شبهاکناربزرگترهابنشیندوقصه های کودکی رادرشب نشینی های صمیمی مرورکند.
چقدرلذت بخش است توسراپاگوش باشی،دوباره مثل نخستین باری که آن خاطرات راشنیده ای ازتجسم آن روزهاحس دلنشینی زیرپوستت بدودوقتی مادرت برایت تعریف کند:
"توداشتی به دنیامی اومدی همه فکرمیکردیم پسرهستی،تمام وسایل ولباساتوپسرونه خریدیم،بعدازبه دنیااومدنت اسمت روگذاشتیم فرزانه،چون فکرمیکردیم درآینده یه دختردرس خون وباهوش میشی.
"همان طورهم شد،دختری آرام وساکت،به شدت درس خوان ومنظم که ازتابستان فکروذکرش کنکورشده بود.
درس عربی برایم سخت ترازهردرس دیگری بود،بین جواب سه وچهارمرددبودم،یک نگاهم به ساعت بودیک نگاهم به متن سوال،عادت داشتم زمان بگیرم وتست بزنم،
همین باعث شده بودکه استرس داشته باشم،به حدی که دستم عرق کرده بود،همه فامیل خبرداشتندکه امسال کنکوردارم،چندماه بیشتروقت نداشتم،
چسبیده بودم به کتاب وتست زدن وتمام وقت داشتم کتابهایم رامرورمیکردم،حساب تاریخ ازدستم درآمده بودوفقط به روزکنکورفکرمیکردم .
ادامه دارد...✨
@shahidsarjoda🦋
🌼♥️🌼♥️🌼♥️🌼♥️
#یادت_باشد🌱
#قسمت_2
نصف حواسم به اتاق پیش مهمان هابودونصف دیگرش به تست وجزوه هایم،عمه آمنه وشوهرعمه به خانه ماآمده بودند،آخرین تست راکه زدم درصدگرفتم شدهفتاددرصدجواب درست.بااینکه بیشترحواسم به بیرون اتاق بودولی به نظرم خوب زده بودم،درهمین حال واحوال بودم که آبجی فاطمه بدون درزدن،پریدوسط اتاق وباهیجان درحالی که دررابه آرامی پشت سرش می بست،گفت:"فرزانه خبرجدید!"،من که حسابی درگیرتستهابودم متعجب نگاهش کردم وسعی کردم ازحرفهای نصف ونیمه اش پی به اصل مطلب ببرم.گفتم:"چی شده فاطمه؟"
بانگاه شیطنت آمیزی گفت:"خبربه این مهمی روکه نمیشه به این سادگی گفت!".
میدانستم آبجی طاقت نمی آوردکه خبررانگوید،خودم رابی تفاوت نشان دادم ودرحالی که کتابم راورق میزدم گفتم:"نمیخواداصلاچیزی بگی،میخوام درسموبخونم،موقع رفتن درم ببند".آبجی گفت:"ای باباهمش شددرس وکنکور،پاشوازاین اتاق بیابیرون ببین چه خبره!عمه داره توروازبابابرای حمیدآقاخواستگاری میکنه".
توقعش رانداشتم مخصوصادرچنین موقعیتی که همه میدانستندتاچندماه دیگرکنکوردارم وچقدراین موضوع برایم مهم است.جالب بودخودحمیدنیامده بود،فقط پدرومادرش آمده بودند.هول شده بودم،نمیدانستم بایدچکارکنم،هنوزازشوک شنیدن این خبربیرون نیامده بودم که پدرم وارداتاق شدوبی مقدمه پرسید:"فرزانه جان توقصدازدواج داری؟".باخجالت سرم راپایین انداختم وباتته پته گفتم:"نه کی گفته؟بابامن کنکوردارم،اصلابه ازدواج فکرنمیکنم،شماکه خودتون بهترمیدونین".
باباکه رفت،پشت بندش مادرم داخل اتاق آمدوگفت:"دخترم،آبجی آمنه ازماجواب میخواد،خودت که میدونی ازچندسال پیش این بحث مطرح شده،نظرت چیه؟بهشون چی بگیم؟".جوابم همان بود،به مادرم گفتم:"طوری که عمه ناراحت نشه بهش بگین میخواددرس بخونه".
عمه یازده سال ازپدرم بزرگتربود،قدیم ترهاخانه پدری مادرم باخانه آنهادریک محله بود،عمه واسطه ازدواج پدرومادرم شده بود،برای همین مادرم همیشه عمه راآبجی صدامیکرد.روابطشان شبیه زن داداش وخواهرشوهرنبود،بیشترباهم دوست بودندوخیلی بااحترام باهم رفتارمیکردند.
اولین باری که موضوع خواستگاری مطرح شدسال هشتادوهفت بود،آن موقع من دوم دبیرستان بودم،بعدازعروسی حسن آقابرادربزرگترحمید،عمه به مادرم گفته بود:"زن داداش الوعده وفا،خودت وقتی اینهابچه بودن گفتی حمیدبایددامادمن بشه،منیره خانم مافرزانه رومیخوایم"،حالاازآن روزچهارسال گذشته بوداین بارعقدآقاسعیدبرادردوقلوی حمیدبهانه شده بودکه عمه بحث خواستگاری رادوباره پیش بکشد.
ادامه دارد...✨
@shahidsarjoda
#شب_جمعه
دست هایم ز تو یک ذره کرم میخواهد
شانه ی خسته من دست علم میخواهد
مینویسم که تو در کنج دلم جا داری
اشهد ان دلم کنج حرم میخواهد...
محمد حبیب زاده
┄┅─✵🍃🌹🍃 ✵─┅┄
✍...خودسازی
🌷امام زمانمان را ناظر بر اعمال خود ببینیم.
👌اگر میخواهید عملتان عمل صالح و مورد رضایت امام زمان ارواحنافداه شود، انشاءاللّه سعی کنید هر عملی که میخواهید انجام دهید، فکر کنید.
صبح که از خواب بیدار میشوید، کارها و برنامههایتان را مرور کنید که من امروز باید چه کاری انجام بدهم.
👈هر چه مورد تأیید امام زمان ارواحنافداه هست، انجام دهید. هر چه هم میبینید مورد تأیید نیست - خود شما به این پاسخ میرسید که آیا مورد تأیید هست یا نیست - انجام ندهید و ترک کنید.
👈حرفی که میخواهید بزنید، اول فکر کنید. اصلا فکر کنید امام زمان ارواحنافداه کنار من است. آیا من در محضر امام زمان ارواحنافداه این حرف را میزدم؟ یا کنترل میکردم.
🌷استاد محترم اخلاق حاج آقا زعفری زاده حفظه الله تعالی
┄┅─✵🍃🌹🍃 ✵─┅┄
@shahidsarjoda
هدایت شده از گردان فاتح خیبر 🇵🇸
جهت تبادل به آیدی زیر مراجعه کنید👇👇
@Fd_4_19
♨️دقت کنید کانالتون باید:
¹-کاملا مذهبی باشه📿
²- آمارت +⁴⁰⁰🖇💙
شرایط داشتید بیایید پیوی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۞﴾﷽﴿۞
•صآحبجآنم🧡مولاٰجآن•
••آن قدر به تو نزدیڪ بودم
ڪه تو را ندیدم!!!••
••در تاریڪیِ خود
به تو لبخند مۍزنم!!!
••شڪرانۀ روزهایی
ڪه ڪنار تو
راه رفتهام...••
#دریغاتورانشناختیم💔
@shahidsarjoda
12.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختر من چه گناهی کرده که.... 🤔
🎥 فوق العاده مهم و کاربردی💯
پیشنهاد میکنم همه ببینند به خصوص دختردارها😌
أَمْحَسِبَالَّذِينَيَعْمَلُونَالسَّيِّئَاتِأَنْيَسْبِقُونَاسَاءَمَايَحْكُمُونَ
سرنـوشت هــرکس در گـرو اعمـال خـود اوسـت..!
سوره عنکبوت | آیه٤🪴
#آیہ_گرافۍ