گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_دوم . . -اینکه ... . -سرمو پایین انداختم و چیزی نگفتم تا
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_سوم
.
.
یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢
.
یه مدت از خونه بیرون نرفتم...
حتی چادرم رو میدیدم یاد حرفاش میوفتادم درباره چادر...😔
درباره اینکه با چادر با وقارترم 😑
#خواستم_چادرمو_بردارم😐
ولی نه... 😔😔
.
اصلا مگه من #بخاطراون چادری شدم که کنار بزارم؟؟😯
من به خاطر #خدام چادری شدم.😊
به خاطر اینکه #پیش_خدا قشنگ باشم نه پیش #مردم...😕
حالا اگه به خاطر لج با اون چادرمو بزارم کنار #جواب_خدا_رو_چی_بدم؟!😯
.
.
ولی😢
ولی خدایا این رسمش بود...😔
منو عاشق کنی و بکشونی سمت خودت و وقتی دیدی خدایی شدم ولم کنی؟!😔
خدایا رسمش نبود...😕
من که داشتم یه گوشه زندگیمو میکردم😔
منو چیکار به بسیج؟!😢
اصلا چرا کاری کردی ببینمش؟!😔
اصلا چرا اون اطلاعیه مشهد رو دیدم؟! 😢
چرا از اتوبوس جا موندم که باهاش همسفر بشم ؟!😢
با ما دیگه چرا 😔
.
.
ولی خیلی سخت بود😢
من اصلا نمیتونم فراموشش کنم 😢
هرجا میرم😔
هرکاری میکنم😔
همش یاد اونم😢
یاد لا اله الا الله گفتناش😕
یاد حرفاش😔
یاد اون گریه ی توی سجده نمازش 😢
میخوام فراموشش کنم ولی...😭
هیچی.
.
یه مدت از تابستون گذشت و من از بچه های دانشگاه دیگه خبری نداشتم...
حتی جواب سمانه هم نمیدادم و شماره همشونو بلاک کرده بودم..
چون هر کدوم از بچه های بسیج من رو یاد اون پسره مینداخت 😔
.
.
تا اینکه یه روز دیدم از یه شماره ناشناس برام پیام اومد...😯
.
-سلام...ریحانه جان حتما بیا دفتر بسیج کارت دارم...حتما بیا...(زهرا )
.
گوشی رو پرت کردم یه گوشه و برا خودم نزاشتم😑
.
فردا صبح دوباره یه پیامک دیگه اومد .
_(ریحانه حتما بیا...ماجرا مرگ و زندگیه...اگه نیای به خدا میسپارمت)
.
نمیدونستم برم یانه...😕
مرگ و زندگی؟؟؟!😨
چی شده یعنی؟!😯
اخه برم چی بگم؟!😕
برم که باز داغ دلم تازه بشه؟! 😔
ولی اخه من که کاری نکردم که بترسم ازش😑...
کسی که باید شرمنده بشه اون فرمانده ی زشتشونه😔 نه من...
اصلا برم که چی؟! باز داغ دلم تازه بشه ؟!
.
نمیدونم...😕
.
ادامه دارد....
#سید_مهدی_بنی_هاشمی .
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_سوم . . یعنی میدونست دوستش دارم و بازیم میداد😢 . یه مدت ا
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_چهارم
.
.
دلمو راضی کردم برم سمت دانشگاه😕
.
راستیتش خیلی نگران شده بودم😨
.
تو این چند مدت اصلا نتونسته بودم فراموشش کنم😔
.
کم کم اماده شدم که برم سمت دفتر😕
.
توی مسیر صد بار حرفهای اون روز رو مرور کردم😐
صدبار مرور کردم که اگه زهرا چیزی پرسید چی جواب بدم😕
اخه من که چیزی نگفته بودم 😔
اصلا نمیفهمیدم چجوری دارم میرم😕
انگار اختیارم دست خودم نبود و پاهام خودشون راه میرفتن
.
.
وقتی وارد دفتر شدم دیدم فقط زهرا نشسته .
تا منو دید سریع اومد جلو دیدم چشمهاش قرمزه به خاطرگریه کردن😭
.
-حدس زدم قضیه رو فهمیده باشه و از دست سید ناراحت شده .
به روی خودم نیاوردم و سلام گفتم😐
.
یهو پرید منو بغل گرفت و شروع کرد به گریه گردن😢
.
-چی شده زهرا؟!😯
.
-ریحانه 😢...ریحانه 😢
.
-چی شده؟؟😯
.
-کجایی تو دختر؟!😢
.
-چی شده مگه حالا؟!😕
.
-سید...😢
.
-آقا سید چی؟! اتفاقی براشون افتاده؟!😯
.
-سید قبل رفتنش خیلی منتظرت موند که باز ببینه تورو و بقیه حرفهاشو بهت بزنه ولی نشد😢 همش ناراحت بود به خاطر تو😢 عذاب وجدان داشت😔
میگفتم که بهت زنگ بزنه ولی دلش راضی نمیشد😔 میگفت شاید دیگه فراموشش کرده باشی و نخواد دوباره مزاحمت بشه😔😢
.
-الان مگه نیستن؟!😯
.
-این نامه رو بخون😢...محمد مهدی قبل اینکه بره اینو نوشت و داد بهم که بدم بهت...میخواست حلالش کنی🙏
.
-کجا رفتن مگه؟؟😯
.
-یه ماه پیش به عنوان #داوطلب رفت #سوریه و دیروز یکی از رفقاش گفت که چند روز هست برنگشته به مقر. بعضیا میگن دیدن که #تیر_خورده😢
این نامه رو داد و گفت اگه برنگشتم تو اولین فرصت بهت بدم که حلالش کنی😢
.
_یعنی مگه امکان داره که ایشون😯😢
.
-هر چیزی ممکنه ریحانه 😢
.
-گریه بهم امان نمیداد...اخه زهرا چرا گذاشتی که برن؟!😢
.
-داداش محمد من اگه شهید شده باشه تازه به عشقش رسیده
.
_داداش محمد ؟!😳
.
_اره...داداش محمد..
ریحانه، ای کاش میموندی حرفشو تا آخر گوش میدادی..ریحانه تو بعضی چیزها رو بد متوجه شدی 😔
.
-چیا رو مثلا؟!😢
.
-اینکه من و محمد مهدی برادر و خواهر رضاعی هستیم و عملا نمیتونستیم با هم ازدواج کنیم.
ولی تو فکر کردی ما...😥
.
از شدت گریه هیچی نمیدیم😣😭
صدای زهرا رو هم دیگه واضح نمیشنیدم 😢
فقط صدا اخرین التماس سید برای موندن و گوش دادن حرفهاش تو گوشم میپیچید😢
.
صدای لا اله الا الله گفتناش 😢
.
.
ادامه دارد....
.
.
نویسنده :
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
Instagram:mahdibani72
💎⃟❄️
#خداےمن...
وقتےخودخداتوقرآنشدوبارمیگه
﴿بعدهرسختےآسانےهست﴾
دیگهنگرانچــــــــــےهستے؟!
دلتروآرومنگهدار(:
#حلہ؟♥️🙂
@shahidsarjoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲⃟🍯
نزار ازت دور بشـ ـم ؛
بدونِ تـ ـو میمیـرم
💔|↫ #حسینجانم
📲|↫ #استوࢪیمونہ
@shahidsarjoda
3660473104.mp3
4.7M
🎼⃟💔
●زندگیمـو میدم بَرات حـسینـ
قابلتو ندارهـ ایـن نفـسـ♥️
|↫ #مـداحـمونہ
|↫ #گوشجاݩفࢪادهید
|↫ #محمدحسینپویانفر
«"@shahidsarjoda
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
📲⃟🍯 نزار ازت دور بشـ ـم ؛ بدونِ تـ ـو میمیـرم 💔|↫ #حسینجانم 📲|↫ #است
😢⃟💔
واگر
در آتشم اندازی
به اهالے آنجا خواهم گفتـ
ڪہ دوستتـ دارم ارباب ...↫🖐🏼
#شهداییمـ . |👤| .
شهدا یہ ټیپۍ زدݩ ☁️^]
ڪہ خـ♡ـدا نگاهشوݩ ڪرد!
دنبال این بودݩ ڪھ..
خوشگل خوشگلا^]
یوسف زهرا امام زماݩ
نگاشوݩ ڪنہ..🌱^]
حالا ټو برو هرټیپۍ-]
ڪہ میخواۍ بزݩـ...
اما . . .
حواسټ باشہ{☝🏻}
ڪے داره نگات میڪنہ..!🍁
#حاجحسینیکتا
#بهخودمونبیایم↯🌙
@shahidsarjoda
🔗||✈️
≡
≡
در کتـاب عشـق
نیست جـز شرـح جماݪـش ... !💙
≡
≡
@shahidsarjoda
Reza Narimani - Nakone Ye Rooz Biyad (128).mp3
8.22M
🖐🏻♥️
نڪنهیروزبیاد...
ازتوجداشم🙃💔
🦋
@shahidsarjoda
شهید گمنام ،خوشنام تویی
گمنام منم
کسی که لب زد بر جام تویی
ناکام منم ....
#شهیدانه
#شھید_ابراهیم_هادۍ
@shahidsarjoda
#حرف_قشنگ
#پسرانھ
هنوزهمهسټندپسرانے
کہبوےمردانگےدهند🌿!
دردسټانشان
عزټیکمردواقعےݪمسمےشود🙃
مےشودبہآنهاتکیہکرد🖐🏻
وروےحرفهایشانحسابکرد🌿!
#عطڔ_يٳښ
@shahidsarjoda
🍭🌥••||
.
در ڪوے تو دیگر بہ سرافرازے ما ڪیست؟
گر عشق ڪند خاڪ ، بہ راهت سَرِ ما را
.
🌥🍭¦⇢ #کربلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎𑁍••
@shahidsarjoda
•『🌱』•
اگرزݩهاایناِنقݪابرانمےپذیرُفتند
وبھآنباۅرنداشتَندمطمئناًاِنقلاب
اسلامےواقعنمیشُد🌱
📌-آسِیدعليخامِنھای
🖇⃟📕¦⇢ #سیدنا
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ•🌿•ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ@shahidsarjoda
مداحی آنلاین - ممد نبودی ببینی - حاج حسین فخری.mp3
8.54M
#صوت
#سالروز_آزادسازی_خرمشهر✌️
«ممد نبودی ببینی
شهر آزاد گشته..»
#حسین_فخری🎤
#اللهمعجللولیکالفرج💛
#روشنگری_انتخابات🗳
#مشارکت_حداکثری☝️
#خرمشهر_آزاد_شد✊
@shahidsarjoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱ویس گرافی | ویژه#انتخابات
😏 ستاد اسرائیلی تبار و آمریکایی پرست کشور...
#ساواک | #همه_برای_ایران
@shahidsarjoda
▪️عاقبت بخیری یعنی تو این دنیا نباشی اما هر جا که پرچم پیروزی اسلام بر افراشته میشه مردم عکس تورو هم رو دستاشون بگیرن
#حاج_قاسم
#سردار_دلها❤️
@shahidsarjoda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰حضرت آیتالله خامنهای:
رفتیم جنگیدیم، نگوییم سهممان را انجام دادیم. سهم نداریم.
همه وجود ما سهم خداست؛ انالله...
#سوم_خرداد
فتح #خرمشهر 🌸🍃
@shahidsarjoda
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_چهارم . . دلمو راضی کردم برم سمت دانشگاه😕 . راستیتش خیلی
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_پنجم
.
صدای لااله الا الله گفتناش😢
.
من چی فکر میکردم😐 و چی شده بود 😔
.
از دفتر بیرون اومدم و نفهمیدم چجوری تا خونه رفتم
توی مسیر از شدت گریه هام اطرافیان نگاهم میکردن😭
.
ای کاش میموندم اونروز تا ادامه حرفشو بزنه...😭
.
رفتم اطاقم ونامه رو اروم باز کردم
.
دلم نمیومد بخونمش😔
.
بغضم نمیزاشت نفس بکشم😢
.
سرم درد میکرد😢
.
نامه📩 رو باز کردم 😢
.
#به_نام_خدای_مهدی
سلام ریحانه خانم🌹
(همین اول نامه اشکهام سرازیر شد..چون اولین بار بود که داره منو با اسم صدا میزنه😢😭)
این مدت که از من دلگیر بودید بدترین روزهای عمرم بود😔
نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم.
اصلا نمیخواستم این حرفها رو بزنم ولی دلم نمیومد نگفته برم😔مخصوصا حالا که منظور اون روزم رو بد متوجه شدید😕
باید اعتراف کنم که این فقط شما نبودید که بهم احساسی داشتید
بلکه من هم عاشقتون بودم😶
از همون روزی که قلب پاکتون رو دیدم😔 همون موقعی که تو حرم نماز میخوندید و من بی خبر از همه جا چند ردیف عقب تر نشسته بودم و گریه هاتون رو میدیدم وبه قلب پاکتون پی بردم😔
حتی من خودم گفتم بهتون پیشنهاد همکاری تو بسیج رو بدن😔
وقتی دیدم که با قلبتون چادر رو انتخاب کردید خیلی بیشتر بهتون علاقه پیدا کردم😔
اما نمیخواستم شما چیزی ازاین علاقه بفهمید😞
من عاشقتون بودم ولی عشقی بزرگتر نمیگذاشت بیانش کنم😕
راستیتش من از کودکی با عشق شهادت بزرگ شدم😔
و درست در موقعی که به وصال یارم نزدیک بودم عشق شما به قلبم افتاد😞
حتی عشقتون باعث شد چندبار زمان اعزاممو عقب بندازم😔
حق بدهید اگه بهتون کم توجهی میکردم...حق بدهید اگر هم صحبتتان نمیشدم😔
چون نمیخواستم بهتون وابسته بشم و توی مسیرم تردیدی ایجاد بشه😔
ریحانه خانم🌹
اگر من و امثال من برای #دفاع نرویم و تکه تکه نشیم فردامعلوم نیست چی میشه.....همه اینهایی که رفتن و #برنگشتن عشق یه نفری بودن😢
همه یه چشمی منتظرشون بود
همه قلب مادرها و همسراشون بودن😢
پس خواهش میکنم درکم کنید و بهم حق بدید 😔
نمیدونم وقتی این نامه رو میخونید من کجا و تو چه حالی هستم 😔
اروم گوشه قبرم خوابیدم یا زنده هستم 😢
ولی از همینجا قول میدم اگه برگردم و قسمت بود حتما....
.
اما اگه شهید شدم خواهش میکنم این نامه رو فراموش کنید و به کسی چیزی نگید و دنبال خوشبختی خودتون باشید.
سرتون رودرد نمیارم
مواظب خودتون باشید
حلالم کنید...
.یا علی😞✋
.
ادامه دارد....
#سید_مهدی_بنی_هاشمی .
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
Instagram:mahdibani72
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_پنجم . صدای لااله الا الله گفتناش😢 . من چی فکر میکردم😐
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞
قسمت #بیست_و_ششم
.
وقتی نامه رو خوندم دست و پاهام میلرزید😢
احساس میکردم کاملا یخ زدم 😢
احساس میکردم هیچ خونی توی رگ هام نیست😢
اشکام بند نمیومد...😭
.
خدایا چرا؟!😢
.
خدایا مگه من چیکار کردم؟!😢
.
خدایا ازت خواهش میکنم زنده باشه...🙏
.
خدایا خواهش میکنم سالم باشه🙏 .
.
❣((از حسادت دل من می سوزد،
از حسادت به کسانی که تو را می بینند!
از حسادت به محیطی که در اطراف تو هست
مثل ماه و خورشید
که تو را می نگرند
مثل آن خانه که حجم تو در آن جا جاریست
مثل آن بستر و آن رخت و لباس
که ز عطر تو همه سرشارند
از حسادت دل من می سوزد
یاد آن دوره به خیر
که تو را می دیدم))❣
.
.
کارم شده بود شب و روز دعا کردن و تو تنهایی گریه کردن.😢🙏
.
یهو به ذهنم اومد که به 🕊امام رضا 🕊متوسل بشم😢
.
خاطرات سفر مشهد دلم رو اتیش میزد.
.
ای کاش اصلا ثبت نام نمیکردم 😢
.
ولی اگه سید رو نمیدیدم معلوم نبود الان زندگیم چطوری بود😔
.
شاید به یکی شبیه احسان جواب مثبت میدادم و سر خونه زندگیم بود😐
.
ولی عشق چی؟!...😔
.
اقا جان...😭🙏
این چیزیه که شما انداختی تو دامن ما...حالا این رسمشه تنهایی ولم کنی؟!
اقا من سید رو از تو میخوام 😢😢
.
✳️یک ماه بعد:✳️
.
یه روز صبح دیدم زهرا پیام فرستاده
_(ریحانه میتونی ساعت 9 بیای مزار شهدای گمنام؟! کارت دارم)
.
اسم مزار شهدا اومد قلبم داشت وایمیستاد..😢😢
سریع جوابشو دادم و بدو بدو رفتم تا مزار
.
-چی شده زهرا😯
.
-بشین کارت دارم😕
.
-بگو تا سکته نکردم😯😨
.
_ریحانه این شهدای گمنامو میبینی؟!😔
-اره..خب؟؟😞
.
-اینا هم همه پدر و مادر داشتن...همه شاید خواهر داشتن...همه کسی رو داشتن که منتظرشون بود...همه شاید یه معشوق زمینی داشتن ولی الان تک و تنها اینجا به خاطر من و تو هستن.😢
.
-گریم گرفت😢
.
-پس به سید حق میدی؟!😔
.
-حرفات مشکوکه زهرا😯
.
-روراست باشم باهات؟؟😒
.
-تنها خواهش منم همینه😕
.
-ریحانه تو چرا عاشق سید بودی؟!😢
.
سرمو پایین انداختم و گفتم
_خب اول خاطر #غرور و #مردونگیش و به خاطر #حیاش به خاطر #ایمانش..
به خاطر #فرقی که با پسرای دور و برم داشت 😔
.
-الانم هستی؟؟😢
.
-سرمو پایین انداختم 😔
.
-قربون قلبت برم😢...این چیزهایی رو که گفتی الحمدلله هنوز هم داره😔
.
-یعنی چی این حرفت؟!😯
.
یعنی ...
.
-بیا با هم یه سر بریم خونه ی سید اینا...😢
.
.
ادامه دارد....
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
#کپی_با_ذکر_منبع_و_اسم_نویسنده
منبع👇
InStaGrAM:mahdibani72
♻️⃟💚
مرا از بچگی احساس دادند
مرا عادت به بوی یاس دادند
کلید قفل هایم را از اول
به دست حضرت عباس دادند…♡
🍃|↫ #حضࢪټدلبࢪم
@shahidsarjoda