eitaa logo
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
733 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5هزار ویدیو
115 فایل
📍تحت مدیریت تر‌ک اوشاخلاری پارس آبادمغان😁 - کپۍ؟ حلالت‌ رفیق😉! https://harfeto.timefriend.net/17250461676885
مشاهده در ایتا
دانلود
⁦🗣️⁩ شهادت🩸 را چون می‌دانستم🧠 بهترین راه و آسان‌ترین راهِ🌇 رسیدن به 🍃 خداست، ⁦🤲🏻⁩ انتخاب کرده‌ام..!✅ شهادت چه زیباست🌹 و ⁦🖇️⁩ شهید‌شدن چه گرانبهاست..:)💚 @shahidsarjoda
🎆ـــــایل ❥.•
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
•💙• رفیق مهربون‌ترین‌ مهربونا‌ هواتو‌ داره... بزار‌ مشکلات‌ بهت ‌حمله ‌کنن‌، تا‌ وقتی ‌تو ‌بغل‌ خدایی‌♥️:) غمت ‌نباشه👌🏻
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_ششم . وقتی نامه رو خوندم دست و پاهام میلرزید😢 احساس میک
💞 💞 قسمت . . . -بیا با هم یه سر بریم خونه ی سید اینا... . -خونه ی سید ؟؟😨 . همراه هم رفتیم و رسیدیم جلوی در خونه ی اقا سید . -زهرا اینجا چرا اومدیم؟!😯 . _صبر کن خودت میفهمی😕 بیا بریم تو.نترس . وارد حیاط🌳 شدیم... زهرا سر راه پله وایساد و دستم رو گرفت و گفت: . _ریحانه... ریحانه...😢 و شروع کرد به گریه کردن😭😭 . -چی شده زهرا؟؟ . -محمد مهدی یه هفتس برگشته😢 . -چی؟😱 راست میگی؟😨 اصلا باورم نمیشه خدا رو شکر🙏 خب الان کجاست؟😊 . -تو خونه هست😢 . -خب بریم پیششون دیگه😊 . -صبر کن باید حرف بزنم باهات… در همین حین مادر سیداومد بیرون -زهرا جان چراتو نمیاین؟!😊 -الان میام خاله جون..ریحانه جان از بچه های پایگاه هستن☺ -سلام دخترم.خوش اومدی☺ -سلام😊 -الان میایم خاله . -ریحانه..سید رو توی سوریه جا گذاشته واومده 😢 .این یک هفته ای که اومده با هیچکس حرف نزده و فقط اروم اروم اشک میریزه 😢 .ریحانه گفتم شاید فقط دیدن تو بتونه حالش رو بهتر کن😢 ولی... هنوز هم اگه منصرف شدی قبل اینکه بریم داخل، برو دنبال زندگیت😢 . -چی میگی زهرا😢 من تازه زندگیم برگشته...😢بعد برم دنبال زندگیم؟!😢 . و بدون توجه به زهرا رفتم به سمت داخل خونه و زهرا هم پشت سرم اومد و به سمت اطاق رفتیم . اروم زهرا در 🚪اطاق رو بازکرد . سید روی تخت🛌 دراز کشیده بود و سرم بهش وصل بود و سرش هم به سمت پنجره بود😕 . به باز شدن در واکنشی نشون نداد . خیلی سعی کردم و از اشکام خواهش کردم که این چند دقیقه جاری نشن😢 . -اهم...اهم...سلام فرمانده 😊 با شنیدن صدای من سرش رو برگردوند و بهم نگاه کرد ویه نفس عمیقی کشید و برگشت سمت پنجره. . -زهرا : ریحانه جان من میرم بیرون و تو هم چند دقیقه دیگه بیا که بریم. . زهرا رفت و من موندم و آقا سید😟 . -جالبه...اخرین باری که تو یه اطاق تنها بودیم شما حرف میزدین و من گوش میدادم😕 مثل اینکه الان جاهامون عوض شده..ولی حیف اینجا کامپیوتری ندارم باهاش مشغول بشم مثل اون روزه شما😄🙈 . بازم چیزی نگفت 😔 . _من خیلی به خوش قولی شما ایمان دارم.توی نامتون ✉️چیزی نوشته بودید که... 😶میدونم پر روییم رو میرسونه ولی امیدوارم روی حرفتون وایسید😊 . باز چیزی نگفت😔 . از سکوتش لجم😬 در اومد و بهش گفتم -زهرا گفته بود پاهاتونو جا گذاشتید ولی من فک میکنم زبونتونم جا گذاشتید 😬🙁 و بلند شدم و به سمت در حرکت کردم که گفت : . -ریحانه خانم؟😢 . اروم برگشتم و نگاهش کردم چیزی نگفتم😞 . -چرا؟😢 . ادامه دارد.... . منبع👇 istagram:mahdibani72
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
💞 #چند_دقیقه_دلت_را_آرام_کن💞 قسمت #بیست_و_هفتم . . . -بیا با هم یه سر بریم خونه ی سید اینا... . -خ
💞 💞 قسمت . بهم نگاه کرد و با چشمهای قرمز پر از اشکش گفت: . -چرا؟!😢 . -چی چرا؟؟😯😯 . -شما دعا کردید که شهید نشم؟!😢 . سرم رو پایین انداختم😔 . _وقتی تیر خوردم و خون زیادی ازم میرفت یه جا دیگه حس کردم هیچ دردی ندارم...حس کردم سبک شدم...جایی افتاده بودم که هیچکس پیدام نمیکرد...هیچکس...چشمام بسته بود...تو خیالم داشتم به سمت یه باغی حرکت میکردم😊...اما در باغ بسته بود😔...از توی باغ صدای خنده های اشنایی میومد😢...صدای خنده سید ابراهیم😢...صدای خنده سید محمد😢...صدای خنده محمدرضا😢...خواستم برم تو که یه نفر دستم رو گرفت. نگاش کردم و گفت شما نمیتونی بری😢 گفتم چرا؟؟😯 گفت امام رضا فرمان داده هنوز وقتش نشده و برگردونینش😔😭 یهو از اون حالت پریدم و بیرون اومدم .دیدم تو امبولانسم و پیدام کردن😢😢 شما از امام رضا خواستید شهید نشم؟!😢 اخه من تو مشهد کلی از اقا التماس کردم شهادتم رو بهم بده😢😢 اونوقت... . اشک تو چشمام حلقه بسته بود 😢نمیدونستم چی جوابشو بدم و گفتم - آقا سید فکر نمیکردم اینقدر نامرد باشی😐 میخواستی بری و خودت به عشقت برسی ولی من رو با یه عمر حسرت تنها بزاری؟! این رسمشه؟؟😔 . -الانم که برگشتم هم فرقی نداره😐 .خواهر اون نامه..اون حرفها همه رو فراموش کنین... من دیگه اون اقا سید نیستم...😔 . -چی فرق کرده توی شما؟! ایمانتون؟!غیرتتون؟! سوادتون؟؟ درکتون؟! چی فرق کرده؟!😟😐 . -نمی بینید؟؟😐 من دیگه حتی نمیتونم سر پای خودم وایسم😔 حتی نمیتونم دو رکعت نماز ایستاده بخونم😢 نمیتونم رانندگی کنم 😔 برای کوچیک ترین چیزها باید به جایی تکیه کنم اونوقت از من میخواین مرد زندگی و تکیه گاه باشم؟! . -این چیزها برای من باید مهم باشه که نیست.نظر شما هم برای خودتون😐 . -لازم نیست کسی بهم ترحم کنه😑 . -میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره 😊 عین شین قاف...🙈 . -لااله الا الله😐 به نظرم شما فقط دارید احساسی حرف میزنید . -اتفاقا هیچ موقع اینقدر عاقل نبودم☺ . با بلند شدن صدای ما، زهرا و مادر سید اومدن توی اطاق و مادر وقتی بعد اومدن اولین بار صدای پسرش رو شنید از شدت گریه بغلش کرد... من هم اروم اروم اطاق رو ترک کردم و اومدم تو پذیرایی خونشون. . بعد یه ربع مادر سید وزهرا هم اومدن بیرون و در اطاق رو بستن. . مادر سید: _زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان😯 . زهراگفت: _این خانم.. این خانم.. همون کسی هستن که... . ادامه دارد.... . منبع👇 InsTaGram:mahdibani72
دوپارت تقدیم نگاه هاتون😍😊
هدایت شده از delaram
✨🌱بسم الله الرحمن الرحیم ✨🌱 یه دعوت داریم واسه رفقا یی که دنبال کار جهادین (خواهران) هرجای این کشور عزیزو پهناورکه هستین لطفا به آیدی زیر @janan_777 پیام بدید وجمله ی الهم عجل لولیک الفرج رو بفرستین یاعلی✋🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السّلامُ عَلَیکَ یااباصالح المهدی(عج)
❤️ 🌼سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. 🌼سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد.  
سلام داداش/آبجی پیامتو دیر دیدم شرمنده منتظر موندی😂😅
‹🖇📌› ‌ - - سُخَـنی‌نـیست‌مَـرآ:/ ‌- - ♥️⃟📕¦⇢ •• 😂😂😂😂
🎞 رفیق شهید: دو روز قبل از شهادت بابڪ بود. شدت درگیری زیاد بود😔و چون دشمن سالها در آن منطقه حضور داشت پر از تله های انفجاری بود💔 بچه ها تله ها را پیدا میکردن و خنثی میکردن ولی گاهی هم انفجار رخ میداد و شهید تقدیم میکردیم🙂 شهید صمدے بـه یـڪے از این تـلـہ هـا بـرخورد ڪرد وشہید شــد🕊️ بعداز شهادت شهید صمدے دیده بابڪ نامه مینویسد📜 بهش گفتم:چیکار میکنے؟🤨 گفت:بعد میفهمے☺️ به شوخے گفتم:چیه بابڪ عاشق شدے؟😃🤨یا خبرش میاد یا نامه اش. وقتے بـابـڪ شہیـد شـد💔من پیشش بودم و دیدم داخل جیبش کاغذ هست.😔 بازش کردم،همون نامه بود که روز شهادت شهید صمدے می‌نوشت. مضمون نامه: «متن نامه به صورت دقیق نیست و فقط کلیات است» من تا به حال نه شهید دیده ام نه لحظه شهادت🥺🕊️ هر کس بعد از شهید صمدے به فیض شهادت نائل شود🥀اسمش رو داخل این نامه میتویسم🙂 بعد از شهادت شهید صمدے،خود بـابڪ به فیض رفیع شهادت رسید و به آسمان عروج کرد.🙃🥀 @shahidsarjoda
• بین خودمون بمونه ها؛ ولی‌من‌همیشه‌به‌اون‌کاشی‌شکسته‌ی گوشه‌ی‌بین‌الحرمین‌حسودی‌ام‌میشه...:) ـــــــــ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ•❁•ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـــــــــ « ✨ » « @shahidsarjoda
گردان فاتح خیبر 🇵🇸
#سلام_امام_زمانم❤️ 🌼سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی ها رسیده. 🌼سلام
•°|🌱🌸|°• • بۍتو‌ چندیسٺ‌... ڪہ‌ دࢪ ڪاࢪ زمیݩ‌ حیࢪانمـ ماندھ‌ ام‌ بۍتو... چࢪا باغچہ‌ام‌ گـل‌ داࢪد...؟ •
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• ابلیس هم در رحمت خــدا طمع می کند! . .ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ 🌻🌿ـ ـ @shahidsarjoda
•••❀••• مقصودِانسان‌خداست ! مقصودِانسان‌رسيدن‌ِبہ‌تمام‌ِحقائقِ نظام‌هستۍاست؛ براـےرسيدن‌بہ‌یک‌ساݪ‌وده‌سال‌ وبیسٺ‌سال‌نبایداکتفاکرد،باید براـےیک‌عمرخودبرنامہ‌ریزـےکنيم -استادصمدی‌آملے🌿✨ -•-•-•-•-•-•-•-•-•-• 💞 @shahidsarjoda
مـن رأی مےدهـم چــــــــــــــون در مڪتب‌ِحاج‌قاسم هر رأی‌دهنده یک مدافع حرم است
من‌فتـوا‌نمی‌دهم؛ امـا‌نظرم‌را‌می‌گویم: خـواهرانی‌که‌عڪس‌خود‌را در‌شبڪه‌های‌اجتماعی‌می‌گذارند. این‌از‌آموخته‌های‌مکتب‌حضرت‌زهرا(س)نیست. که‌هر‌کس‌بر‌روی‌ڪره‌زمین‌بتواند‌ چهره‌شمارا‌تماشا‌کند'!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا