🌸[#خـــداےخـــوبابــراهـــیم]🌸
خیلی از رفقای آقا ابراهیم، کسانی بودند که جایگاه اجتماعی نداشتند و کسی آنها را تحویل نمی گرفت، اما زمینه مذهبی داشتند. یکی پسر یخ فروش محله بود ،دیگری بچه یتیم و بعدی خانواده فقیری داشت. بعضی ورزشکار هاکه دوست داشتند باابراهیم باشند به او اعتراض میکردند که چرا با این آدم های فقیر میگردی؟ اینها را ول کن .بیا با هم بریم باشگاه های شمال شهرواما...ابراهیم به کلام پروردگار خود ایمان داشت. آنجا که می فرماید:
وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَ وَةِ وَالْعَشِىِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ وَلَا تَعْدُ عَیْنَاکَ عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیَو ةِ الدُّنْیَا وَ لَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَن ذِکْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَیَهُ وَکَانَ أَمْرُهُ فُرُطاً
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می خوانند، و تنها رضای او را می طلبند! و هرگز به خاطر زیورهای دنیا چشمان خود را از آنها بر می گیرد ،از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند و کارهایشان افراطی است.
( کهف /۲۸)