eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.2هزار دنبال‌کننده
10.5هزار عکس
6.1هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/Nashenas_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
💢سرتیم‌گاردامنیتےبــود 🎙شهیدناظری: شهید سیاوشی در کنار عشقی که به این کار داشت، بدنی ورزیده و آماده و در کل آمادگی روحی و بدنی بالایی داشت که مجموع این ویژگیها خیلی به کارشان کمک میکرد...🖐🏻 امیر به بچه ها از علاقه اش به نیروی دریایی گفته بود و وقتی بچه ها به من معرفی اش کردند و من هم علاقه و شرایط و خصوصیاتش را دیدم، قبولش کردم... پس از اینکه آموزشهای لازم را دید، ما از وجود امیر در کارهایمان استفاده میکردیم!🔗 مدتی در کارهای ویژه شرکت داشت و بعد از مدتی عضو تیم گارد امنیتی شد که کشتیها را در آبراهه های بین‌المللی محافظت میکنند... 📝بعد یک مدت هم به خاطر استعداد و توانمندیاش به عنوان سرتیم عملیات ویژه حفاظت از کشتیها به کار گرفته شد، یعنی سرتیم گارد امنیتےبود . . . 🇮🇷! !♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
درعقیده‌ِشهیدامـیرسیاوشےجهـــاد فےسبــیل‌اللّه‌مقــــدم‌برهمه‌چــیزبـود♥️! از نظر ایشان جهاد فی سبیل الله مقدم بر همه چیز بود.... 🖐🏼حتی اگر میخواهید تیتر بزنید این را بنویسید که در عقیده امیر سیاوشی جهاد فی سبیل الله مقدم بر همه چیز بود. کار ایشان محافظت از کشتیهای تجاری و نفتکش به عنوان سرتیم گارد امنیتی بود و درآمد خوبی هم داشت. به لحاظ مادی تأمین بود و جایگاه و مسئولیتی داشت ولی باز تمام اینها را رها کرد و برای دفاع از حرم خانم زینب(سلام الله علیها) به جبهه های محور مقاومت در سوریه پیوست. از نظر نظامی هم بسیار شجاع و متخصص بود و همیشه داوطلب مأموریتهای سخت. کار هر کسی نیست مدت زیادی در اقیانوس و دریاها به مأموریت برود ولی ایشان این توانمندی را داشت که دورترین مسیرها را انتخاب کند و برود؛ مدتهای زیادی روی آب بماند و مأمــوریتهای سخت را انجام دهد... 🎙نقل‌ازسردارشهیدناظری !♥️ 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با هم شهید میشویم . . . ✋💔 ❌شغل امير طوري بود كه به عنوان گارد حفاظتي كشتي‌ها به مأموريت‌هاي برون مرزي مي‌رفت. هميشه احتمال شهادتش بود اما هيچ وقت از شهيد شدن با من حرفي نمي‌زد اما چند ماه آخر گاهي حرف‌هايي مي‌زد كه هميشه با واكنش، اشك و اعتراض من روبه‌رو مي‌شد. چند باري كه گفت دوست دارد شهيد شود من دلخور مي‌شدم و مي‌گفتم حق نداري زودتر از من بروي. وقتي بي‌تابي من را مي‌ديد، مي‌گفت: بسيار خب! شهادت لياقت مي‌خواهد، پس خودت را ناراحت نكن. سرش را خم مي‌كرد و مي‌گفت اصلاً با هم شهيد مي‌شويم و مي‌خنديد. من خيلي به امير وابسته بودم و هميشه از اين دوري كه شرايط كارش ايجاب مي‌كرد، ناراحت بودم. حتي زماني كه داخل خاك خودمان به مأموريت مي‌رفت امكان نداشت دو ساعت از هم بي‌خبر باشيم. هميشه يا زنگ مي‌زد يا پيام مي‌داد كه حالش خوب است و نگرانش نباشم 🌷 🎙(نقل از همسر شهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
زود او را خريدند ✅   💔بار آخر كه گفت هند مي‌رود و در واقع سوريه مي‌رفت، اشك‌هايش را ديدم، لرزش دستانش را لمس كردم. به من سفارش كرد كه هواي خودم را داشته باشم، نكند بيمار شوم. گفت نيايم ببينم غصه خورده‌اي و مثل هميشه لاغر شده‌اي. خودت را خوب نگه دار. مراقب خودت باش. امير به هيچ كس نگفت كه كجا مي‌رود. همسرم پنجم آذر سال 1394 اعزام شد و 29 آذرماه سال 1394به شهادت رسيد. حضرت زينب (سلام الله علیها) خيلي زود او را خريد 🥀 🎙(نقل از همسر شهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💪🏼امير خيلي تنومند و ورزيده بود، گاهي مي‌گفتم من به اين بازوها افتخار مي‌كنم چون با همين دست‌ها روزي حلال براي زندگي‌مان تأمين مي‌كني. يك بار گفت اين بازو جان مي‌دهد براي تير خوردن، آن هم تير خوردن براي حضرت زينب (سلام الله علیها)🌸🍃 🎙(نقل از همسر شهید)  🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📊 🔴سوريه ناامن بود و به هيچ‌وجه امنيت جاني نداشتيم. به همين دليل بعضي از بچه‌ها دلهره داشتند، اما امير هميشه خندان بود و مشتاق شهادت. وقتي زير آتش سنگين تكفيري‌ها بوديم هم لبخند مي‌زد. او اين روحيه‌اش را به ديگران هم منتقل مي‌كرد و بين بچه‌ها به «بمب انرژي» معروف شده بود. در راه سوريه به يكديگر قول داديم كه با هم برويم و برگرديم، اما من رفيق نيمه‌راه شدم ... 🎙(نقل از همرزم شهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🏴قبل از اربعين با كارواني از بچه‌هاي چيذر به كربلا رفته بوديم كه در مسير، امير از بچه‌ها حلاليت طلبيد ... ✋بچه‌ها كمي سر به سرش گذاشتند و گفتند «امير نكند كه بدون پا برگردي». امير پاسخ داد: «برگشتي ندارد. مي‌روم و با يك خال در پيشاني برمي‌گردم.» آخرين پيغامي بود كه از امير به ما رسيد. آن لحظه تصور نمي‌كرديم كه كمي بعد خبر شهادتش را خواهيم شنيد ...💔 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
عاطفی و صبور 🥀 🔴بعضي‌ها گمان مي‌كنند لازمه يك شغل نظامي، داشتن يك روحيه خشن و سخت است اما امير اينطور نبود. رفتارش با ملاطفت، آرام و پر از احساس بود. صلابت داشت ولي تحكم نه. اميرم عاطفي، صبور، خانواده دوست و مردمي بود و روابط اجتماعي‌اش فوق‌العاده بود. با گذشت بود، چه درمسائل مادي كه تعلقي به ماديات نداشت چه در برخورد با ديگران. ✋ اگر دلخور هم مي‌شد جواب شخص را با محبت مي‌داد و كينه به دل نمي‌گرفت. همسرم دست و دلباز بود و عاشق تفريح. امروز من شايد جسم امير را در كنار خود نداشته باشم ولي قدرت، صلابت و مردانگي‌اش را در كنار خودم حس می‌كنم ...🌸 🎙(نقل از همسر شهید)  🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
مدال افتخار 🏅 ❌بايد ديد در زندگي چه چيزي را فداي چه مي‌كنی ؟! ♥️عشق و علاقه بودن دركنار هم و ساختن هدف مشترك و ترسيم آينده كنار عزيزترين شخص زندگي، حس حضور تكيه‌گاه و دليل نفس‌هايي كه مي‌كشي، امنيتي كه زير سايه مرد محكم و مقتدري مثل امير برايم مهيا مي‌شد، اينها را با چه چيزهايي مي‌شود مقايسه كرد. وقتي مقايسه مي‌كني معادله‌هاي زميني به كارت نمي‌آيد و همه آنها را به هم مي‌زند، آدم دوست دارد حتي نفس‌هاي خودش را هم بدهد، همه چيزش را بدهد همه دارايي‌اش را، ولي آن دليل زندگي‌ات باشد ...  تو مي‌داني كه همسرت و همسنگرت يك عشق الهي در وجودش دارد، عشق به خدا و عشق به امام حسين (علیه السلام)♥️ و حضرت زينب (سلام الله علیها)🌸 مدال افتخاري كه اين بزرگان به سينه مدافعان حرم مي‌زنند قيمتش با هيچ چيز قابل قياس نيست و ارزش تعويض ندارد ... 🎙(همسرشهید) 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR