🎙شهید مدافع حرم محمودرضا بیضائی :
اسرائيل الآن مثل آدمی می ماند که کتک خورده و افتاده گوشه رینگ و نا ندارد از جایش بلند شود اما مرتب میگوید اِل میکنم و بِل میکنم❗️
#شهیدمدافعحرم_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔻درباره جمله خاص ایشان که گفته بود: «شیعه به دنیا آمدیم تا در امر ظهور موثر باشیم» چه احساس و نظری دارید ؟!
محمودرضا خیلی به خانواده شهدا احترام می گذاشت، به شهید حسن باقری ارادت خاصی داشت و می گفت: «امام زمان(عجل الله) امروز سرباز باهوش و پای کار می خواهند؛ آدمی که شجاع و مرد میدان باشد.» می گفت: «بأبی انت و امی الان برای امام زمان(عجل الله) لازم است. الان باید نسبت به امام مان این جمله را بگوییم و اینگونه باشیم برای حضرتمهدی (عجل الله)🌸». سفارش می کرد که در شعرهایت اینها را بگو...
👌🏼 همه برنامه های محمودرضا هدفمند بود، منظورم نوع خاصی از هدفمندی است. ممکن است من هر روز صبح برای کارهای روزانه ام برنامه ریزی داشته باشم که این کار را چطور انجام بدهم و آن کار را چه بکنم و ... اما فقط برای همان روز برنامه ریزی می کنم اما محمودرضا و امثال او برنامه ریزی صدساله داشتند.
من الان متوجه می شوم که هدف محمودرضا، رضایت دل امام زمان اش بود. دنبال گرفتن تایید امام زمان(عجل الله) بود.
همیشه می گفت: «ما باید پرچم امام زمان(عجل الله) را بالا ببریم...✨
🎙(نقل از دوست شهید)
#شهیدمدافعحرممحمودرضابیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💠#علاقهیعجیبشھیدبیضایۍبہدخترش
عشق «محمودرضا» به دخترش، مثل عشق همهی پدرها به دخترشان بود، اما محمودرضا پُز دخترش را زیاد میداد. یکبار در شهرک شهید محلاتی قرار گذاشته بودیم، آمد دنبالم و راه افتادیم سمت اسلامشهر. توی راه گفت: #ڪۆثر را برده آتلیه و ازش عکس گرفته. مرتب درباره ماجرای آن روز و عکاسی رفتنشان گفت. وقتی رسیدیم اسلامشهر، جلوی یکی از دستگاههای خودپرداز نگه داشت. پیاده شد. رفت پول گرفت و آمد، تا نشست توی ماشین گفت: «اصلا بگذار عکسها را نشانت بدهم» ماشین را خاموش کرد. لپتابش را از کیفش بیرون آورد و عکسهای #ڪوثر را یکییکی نشانم داد. درباره بعضیهایشان خیلی توضیح داد و با دیدن بعضیهایشان هم میزد زیر خنده🙂
شبی که برای استقبال از پیکر محمودرضا رفتیم اسلامشهر، چند نفر از مسئولان یگانی که محمودرضا در آن مشغول خدمت بود هم آنجا حاضر بودند. یکی از همان برادران به من گفت: «محمودرضا رفتنش این دفعه، با دفعات قبل فرق داشت و به من گفت: "فلانی #ایندفعهازڪۆثردلبریدهامومیروم." دیگر مثل همیشه شوخی و بگوبخند نمیکرد و حالش متفاوت بود...
--راوی: احمدرضا بیضایی (برادرشھید)
#شهیدمدافعحرم_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌷شهادت آمادگی میخواهد نه آرزو 🖐🏻♥️
🔻 یکی از چیزهای عجیبی که با هم برای آن تصمیم گرفتیم نحوه رسیدن خبر شهادتش بود. از لابلای حرفهایی که با محمودرضا در خلوت میزدیم و از حالتهایی که داشت معلوم بود که هوای شهادت دارد. چهار ماه قبل از شهادتش بود که پشت تلفن برای اولین بار به صراحت از شهادتش گفت. در اولین دیدار با محمودرضا بعد از آن تماس تلفنی به او گفتم: "این بار سوریه که میرود شماره تماسم را به یکی از همسنگرهایش در تهران بدهد که اگر خبری بود قبل از رسیدن به خانواده اول به من برسد." از او قول گرفتم که این کار را بکند و بعد از شهادتش که گاهی یادم میافتد که چطور سر چنین چیزی با هم تصمیم گرفتیم گریهام میگیرد. نمیدانم چطور اما خیلی عادی صحبت کردیم و تصمیم گرفتیم
🔻محمودرضا به من فهماند که آماده شهادت بودن با آرزوی شهادت داشتن فرق دارد ...
🎙(نقل از برادر شهید)
#شهیدمدافعحرم_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#استورے 🦋
میلاد امام علی علیه السلام مبارکباد 🌸
#شادمانهولادتحضرتامیرالمؤمنین 💐
#میلادامامعلیعلیهالسلام🍃
#روز_پدر🍃
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
سوریه که میرفت همیشه ساک سفر رو همسرش می بست ... 🖐🏻
تو آخرین سفر به همسرش گفته بود که ساک رو ایندفعه
خودش میخواد ببنده 🤔
🔻 ساك رو سبك بسته بود و حتی قرصهایی رو که بخاطر دندون دردش همیشه همراه داشت تو ساك نذاشته بود !!
میگفت: پرسیدم قرصها رو نمی بری ؟!
گفت: ایندفعه لازم ندارم🙂💔
🎙(نقل از برادر شهید)
#شهیدمدافعحرممحمودرضابیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
اگر دعوت کننده زینب سلام الله علیها باشد ...🌸
🎙برادرشهید :
✍🏻یکی از دوستانش جملهای عربی را برایم پیامک کرده بود و نوشته بود:
این سخنی از محمودرضاست. آن جمله این بود:
«اذا کان المنادی زینب (سلام الله علیها) فأهلا بالشهادة». یعنی:
«اگر دعوت کننده زینب (سلام الله علیها) باشد، سلام بر شهادت»!.
این جمله برای بیست و هشت روز قبل از شهادتش بود …💔
#شهیدمدافعحرم_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
شب یکی از عملیاتها بهش گفتند که امکان تماس با خانواده هست نمیخوای صدای کوثر کوچولو رو بشنوی ؟!
گفت: از کوثرم گذشتم ...💔🖐🏻
#شهیدمدافعحرم_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
دختر شهید محمود رضا بیضایی در آغوش سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ♥️
#شهیدمدافعحرم_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴تاسوعای سال ٩٢ بود، بهمون خبر دادند، بچه های مقاومت، عملیاتی وسیعی تو منطقه زینبیه، اطراف منطقه حجیره، کردند و تروریستها رو سه کیلومتری از اطراف حرم مطهر خانم زینب (سلام الله علیها)، دور کردن.
صبح زود رفتیم اونجا و محمود رضا رو هم دیدیم ، خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ امنیت حرم خانوم شده بود، خوشحال بود .
پرچم سیاهی تو دستش بود و می گفت : خودم از بالای اون ساختمون پایینش آوردم .
به اون ساختمون نگاه کردم دیدم پرچم سرخ یا ابالفضل رو جاش به اهتزاز در آورده
رسیدیم خیابون جلوی حرم که دو سال احدالناسی جرات رد شدن ازش رو نداشت
و تک تیراندازها حسابش رو می رسیدند و حالا با تلاش محمود رضا و دوستاش، امن شده بود .
رفتیم وسط خیابون، رو به حرم وایستادیم، دیدم محمود رضا داره آروم گریه میکنه و سلام می ده 🖐🏻💔
السلام علیک یا سیدتنا زینب سلام الله علیها…🌸
#شهیدمدافعحرم_محمودرضا_بیضایی🌷
🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR