#شبِآخر 💔
🕊آن شب سخت دلتنگش بودم.. وقتی نیمه شب از خواب بلند شدم، متوجه چراغ روشن اطاقش شدم. دلم به من می گفت عباس دارد وصیت نامه مۍنویسد✍ طاقت نیاوردم جلو بروم و خلوتش را به هم بزنم . .
بعد از شھادت عباس یکی از دست نوشته های او را دیدم .. این دست نوشته مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت و در آن با کلمات و واژه هایی زیبا خداوند را قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. او از خدا خواسته بود اگر لیاقت شهادت هم نداشت مرگش را در روضه هایِ امام حسین(علیھالسلام)🌱' قرار دهد ...(: 🕊
🎙نقلازمادرشھیدعباسآسمیہ
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#شبِآخر 💔
🕊آن شب سخت دلتنگش بودم.. وقتی نیمه شب از خواب بلند شدم، متوجه چراغ روشن اطاقش شدم. دلم به من می گفت عباس دارد وصیت نامه مۍنویسد✍ طاقت نیاوردم جلو بروم و خلوتش را به هم بزنم . .
بعد از شھادت عباس یکی از دست نوشته های او را دیدم .. این دست نوشته مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت و در آن با کلمات و واژه هایی زیبا خداوند را قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. او از خدا خواسته بود اگر لیاقت شهادت هم نداشت مرگش را در روضه هایِ امام حسین(علیھالسلام)🌱' قرار دهد ...(: 🕊
🎙نقلازمادرشھیدعباسآسمیہ
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#شبِآخر 💔
🌙آن شب سخت دلتنگش بودم.. وقتی نیمه شب از خواب بلند شدم، متوجه چراغ روشن اطاقش شدم. دلم به من می گفت عباس دارد وصیت نامه مۍنویسد✍ طاقت نیاوردم جلو بروم و خلوتش را به هم بزنم . .
بعد از شھادت عباس یکی از دست نوشته های او را دیدم .. این دست نوشته مربوط به زمانی بود که به کربلا می رفت و در آن با کلمات و واژه هایی زیبا خداوند را قسم داده بود تا شهادت نصیبش شود. او از خدا خواسته بود اگر لیاقت شهادت هم نداشت مرگش را در روضه هایِ امام حسین(علیھالسلام)قرار دهد ...❤️ 🕊
🎙نقلازمادرشھیدعباسآسمیہ
#شهیدعباسآسمیه🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR