eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
6.1هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
7هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/Nashenas_Shohada
مشاهده در ایتا
دانلود
🙂اسماعیل گفته بود اگر گفتند مجروح شدم بدان شھیدم :) 💢منزل مادرم بودم که دیدم خواهرم ساعت ۷ صبح تماس گرفت به گوشی پدرم. جواب دادم، گفت چیزی نیست می‌خواستم بیایم منزل مامان زنگ زدم ببینم هستند یا نه. چند دقیقه بعد خواهر زاده‌ام زنگ زد به گوشی من گفت: «خاله خانه مادرجانی؟ گفتم: آره گفت باشه می‌خواستم بیایم آنجا.» از شب قبلش هم استرس زیادی داشتم. ۶ صبح تازه خوابیده بودم. بلند شدم نرگس را آماده کنم برود مهد. دیدم شوهر خواهرم زنگ زد به گوشی پدرم و یک دفعه پدرم با صدای خیلی بلند داد زد. سریع آمدم داخل اتاق، پدرم گفت: «چیزی نیست یکدفعه صدایم بلند شد». مادرم هم آمد داخل اتاق. وقتی رفتم بیرون دیدم برخی از اقوام آمدند. داماد ما که پاسدار است آمد گفت: «فاطمه استرس نداشته باشی‌ها اما اسماعیل زخمی شده». گفتم: «نه به من راست بگویید او شهید شده». داد زد گفت: «تو چرا اصرار داری بگویی اسماعیل شهید شده؟»، گفتم: «حرفت را باور نمی‌کنم. چون اسماعیل به من گفته بود وقتی خبر زخمی شدن من را به تو دادند بدان شهید شدم اگر واقعا زخمی شوم خودم بهت خبر می‌دهم هر طور شده و به کسی نمی‌سپارم. به شوهر خواهرم گفتم: «بگویید شهید شده من آرام‌تر می‌شوم . . -(همسرشھید) 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
(بخشی‌از‌وصیت‌نامه‌شھید‌خطاب‌به‌همسر) ♥️و اما تو اي همسر عزيزم ، همسري كه در تمام مراحل زندگي هرچند كوتاه اما شيرين با من همراه بودي و در تمام مراحل زندگي چه در سختي و چه در سرما و گرماي زندگي با من همراه بودي . در تمام ماموريتها دلم خوش بود كه سايه تو بر سر دخترم هست . بي شك بخشي از جهاد من را تو نيز شريك هستي . نمي دانم آن لحظه كه خبر شهادت من را مي شنوي چه حالي داري؛ اما تقاضا دارم كه حفظ حجاب كني . حفظ حجاب تو مرا همواره خوشنود مي كند . مبادا صدايت را ميان نامحرم بلند كني . همچون قهرمان كربلا ، آن شيرزن تاريـخ حضرت زينب كبري (سلام‌الله علیها) مقاوم باش و راه من را ادامه بده . اگر در زندگي از من كم مهري ديدي و دلسرد شدي بدان كه من تو را دوست داشتم و عاشق تو بودم . پس بيا و از من گذشت كن كه من بيشتر از اين به روي تو شرمنده نباشم :) 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
🔻چندی پیش بود که عکس دختر این شهید بر سر مزار پدر شهیدش در اولین روز تحصیلی به پربیننده‌ترین عکس در فضای مجازی تبدیل شد. نرگس و اسماعیل پدر و دختری هستند که یکی از عکس های یادگاری شان باهم آن قدر معروف شده بود که وقتی مقام معظم رهبری دختر را دید به واسطه آن عکس شناخت. نرگس در آن عکس سعی کرده بود تمام پدر را در آغوش کوچک خود جای دهد. پدری که مدت ها قبل نرگسش را گذاشته بود و برای همیشه رفته بود تا روزی او را در بهشت ملاقات کند ! 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
عڪس‌‌دخترشھیدباحاج‌قاسم ♥️!' 'تنهاخواسته‌ماازحاج‌قاسم 🌿 🔴ما از طریق لشکر و مسئولانی که به خانه مان می آمدند درخواست دیدار با حضرت آقا و سردار سلیمانی را داشتیم. تنها خواسته ما همین بود. روزی که حاج قاسم آمد رفتیم ملاقات، نرگس گفت من یک خواهشی دارم. حاج قاسم گفت: بگو. گفت من از همه خواسته ام مرا به دیدار آقا ببرند. سردار پرسید از کی دوست داری بروی پیش حضرت آقا؟ نرگس گفت: از بعد شهادت پدرم. حاج قاسم پرسید چرا؟ گفت: حس می کنم با دیدن ایشان آرام می شوم. سردار گفت: حتما این کار را می کنم. یک ماه و نیم بعد هم رفتیم دیدار آقا. وقتی دیدم نرگس با سردار ارام است سعی کردم حرفی نزنم تا نرگس با حاج قاسم بیشتر حرف بزند و بیشتر ارام شود . . 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
🎙پیغام‌سردارسلیمانی‌برای‌فرزندشھید ♥️وقتی سردار را دیدیم انگار ارامش خاصی داشتم. نرگس تا سردار را دید گفت مامان حس کردم بابا دوباره آمده خیلی آرام شدم. وقتی هم حاج قاسم آمد سر میز ما نرگس همش کنار او بود. به سردار گفت: دلم می خواهد تا تولدم حداقل یکبار دیگر شما را ببینم. یک ماه و نیم بعد که رفتیم خدمت آقا قرار بود حاج قاسم را هم ببینیم که نتوانسته بود بیاید و پیغام فرستاد برای نرگس ببخشید دخترم نتوانستم خودم را برسانم . . . 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴اما نرگس دوبار بعد از شهادت پدرش آرامش را تجربه کرد. یکبار وقتی بود که حاج قاسم را دید و یکبار دیگر ملاقات با رهبرۍ بود ؛ 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
هدیه های مخصوص آقا به نرگس ؛ 🔴یک روز از دفتر رهبری تماس گرفتند و پرسیدند تمایل دارید به دیدار آقا بیایید؟ گفتیم بله ما از همه همین درخواست را داشتیم. تاریخی را معین کردند و رفتیم. قابل وصف نیست و نمی شود مقایسه کرد دیدار سردار را با آقا اما در هر دو آرامشی بود که به زبان وصف نمی آید. نرگس نامه ای نوشت برای آقا و ایشان خواستند نرگس خودش نامه را بخواند. آقا پرسید تو همان دختری هستی که سر مزار پدرت خوابیدی؟ گفت بله. نرگس گفت چند ساله منتظر دیدار شما هستم. نرگس دوست داشت برود در بغل حضرت آقا اما دو هفته قبلش به سن تکلیف رسید. گفت من اصرار داشتم پیش از سن تکلیف به دیدارتان بیایم و شما را ببوسم. آقا خندیدند و گفتند: ببخشید تو به سن تکلیف رسیدی و نمی توانم در آغوشت بگیرم. نرگس هم خیلی ناراحت بود. آقا مجدد گفتند: شرمنده نتوانستم تا حالا دیدار کنم. عبا و انگشترشان را دادند به نرگس و گفتند حالا که نتوانستم بغلت کنم این هدیه ها از طرف من برای تو :) 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
🔰(وصیت‌نامه‌شھیداسماعیل‌خانزاده‌خطاب‌به‌دخترش) ♥️وتو اے دختر عزيزم ، جگر گوشه بابا ، خيال نكن من بي خيال تو بودم ، بدان كه بابا تو را بي نهايت دوست داشت اما چه كنم كه بر من تكليف بود و احساس مسئوليت داشتم. بابا لحظه اي از ياد تو غافل نخواهد شد و در همه مراحل زندگي در ياد تو خواهم بود ولي اگر دوست داري بابا هم از تو راضي و خوشحال شود حفظ حجاب و شعائر ديني است و اگر روزي حافظ قرآن شدي به ياد من هم باش و براي شادي روح من قرآن تلاوت كن و همچون شب ها كه براي من آيه الكرسي مي خواندي، بيا سر قبر بابا بخوان ؛ 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
💔و شهید اسماعیل خانزاده در تاریخ 29/9/1394 و همزمان با شب شهادت امام حسن عسکری یازدهمین اختر تابناک امامت در حلب سوریه به اصحاب آخر الزمانی سید الشهدا پیوست . این شهید عزیز نخستین شهید مدافع حرم شهرستان محمود آباد بود. پیش از این ده شهید مدافع حرم از مازندران به دست تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسیده بودند. شهید اسماعیل خانزاده پس از تشییع باشکوه در شهر شهید پرور محمودآباد در زادگاه خود، روستای زنگی کلا به خاک سپرده شد. ان شاء الله به اذن پروردگار با ظهور منجی عالم بشریت با همرزمان شهیدش خواهد آمد و انتقام سیلی حضرت زهرا را خواهد گرفت . . 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
همسفرۍچندجوان‌سوری‌باعکس‌شهید‌خانزاده‌دراربعین♥️ 🔻یکی از زائرای اربعین تعریف می کرد: نیت کرده بودم که با عکس شهید خانزاده به پیاده روی اربعین بروم. وقتی به نجف اشرف رسیدم برای استراحت به منزل یکی از عراقی ها رفتم. نیمه های شب وقتی از خواب بیدار شدم دیدم چند جوان سوری بالای سرم گریه و زاری می کنند. از شخصی که کنارم بود و کمی عربی می دانست پرسیدم که به این ها بگویید چه اتفاقی افتاده، چرا گریه می کنند. گفتند این شهید همرزم ما بوده و با چشمان خود شاهد شجاعت و مردانگی اش بودیم که چطور خالصانه می جنگید. در آخر هم عکس شهید خانزاده را از من گرفتند تا همسفر همرزم خود شوند ؛ 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
24.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻ڪلیپ همراه‌با‌فیلم‌شھادت‌شھیداسماعیل‌خانزاده‌در سوریہ💔 و تشییع‌پیڪرشھید . . 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنجشنبھ ها بہ یــاد سردارشھیــدحاج‌قاسم‌سلیمانے♥️ 🌹 در ایتا و سـروش↓↓↓ @SHOHADAYEZOHOOR