پدر پوتین یا پدر نفس!
علی شهردار شده بود هر چیزی که در سفره کم بود میرفت و می آورد برای هر دفعه رفت و آمد هم پوتین می پوشید و تا بند آخر را محکم میبست
این کار را چند بار انجام داد.
یک بار پارچ آب،
یک بار نان و ...
پوتین پوشیدن و از پا درآوردن، آن هم با این وضع و با این جدیت برای همه سوال شده بود.
یک طلبه نکته سنج در جمع ما بود پرسید علی آقا این کار شما چه حکمتی دارد؟ جواب داد: «می خواهم پدر پوتینم را در آورم»
طلبه با لبخندی گفت :☺️
«نه؛ میخواهی پدر نفس را دربیاوری!»
📚برگرفته از کتاب «دلیل»
#شهیدعلیچیتسازیان🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR