eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
8.3هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.4هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
محمدحسين فاتح قلوب تک تک دوستان و آشنایان بود، خوش برخورد، مهربان، با محبت، گرم و صميمی و ...🌱 با همين برخوردهای خوبش شده بود محبوب دورو بری‌ها، مبالغه نيست اما در شش سال دانشگاه كسی نبود كه ازش دلخور باشد؛ اتفاقاً مخالف هم زیاد داشت اما اهل مسامحه و چشم‌پوشی نبود، چه بسا اين جبهه خود نقشی بسزا در رشد و بالندگی وجه‌های شخصيتی او داشت، بحث‌های سياسی را خوب وارد بود، مسائل پيرامونش رو خوب رصد مي‌كرد. به وقتش منتقد خوبی بود و به وقتش حامی خوبی بود ... ♥️ 🌹🌱(: 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
.محمدحسین بخش عمده ای از زندگیش را صرف شهدا کرد . . .🌺 👌🏼 عجیب با شهدا مانوس و رفیق بود و هرچه در این زمینه بگویم کم گفته ام. دائم درحال مطالعه کتاب های مربوط به شهدا بود و در دانشگاه محل تحصیلش هم تلاش زیادی برای برگزاری یادواره های شهدا داشت. زمانی که با خاکسپاری شهدای گمنام در دانشگاه ها مخالفت کرده بودند، آن قدر پافشاری کرد تا بالاخره مسئولان مجوز خاکسپاری 8 شهید گمنام در دانشگاه سراسری یزد را صادر کردند. خیلی برای شهدا و خانواده هایشان مایه می گذاشت ... عاشق شهدا بود✋ 🎙(مادرشهید) 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
دوماه محرم و صفر را هرروز در هیئت می گذراند ...🌺 قبل از آغاز محرم هم چله داری ترک گناه می کرد و می گفت باید برای محرم پاک و خالص شوم. دوستانش تعریف می کنند که در یزد، اتاقی درست کرده بود و نامش را «ضجه گاه» گذاشته بود. این اتاق را با تصاویر شهدا و پرچم و بیرق تزئین کرده بود و در آن نماز و روضه می خواندند. دورهم جمع می شدند و خلوت عاشقانه ای داشتند. هیئت شان را با سه، چهارنفر در یزد راه انداخت. حالا همان هیئت، به یکی از معروف ترین و شلوغ ترین هیئت های یزد تبدیل شده است ...🏴 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
از دوران دبیرستان به اردوی راهیان نور می رفت ...🏴 🌱 مدتی هم در منطقه «شرهانی» جزء تیم تفحص بود. به همه شهدا علاقه داشت اما به چندشهید به طور «ویژه» علاقمند بود؛ یکی «شهید همت» بود که محمدحسین عاشق او بود . به شهید همت خیلی ارادت داشت و برای خود ما هم خیلی جالب بود که پس از شهادتش ، سردار سلیمانی درباره محمدحسین گفتند: «من همت خودم را با این شهید در منطقه پیدا کردم.» و گفته بودند محمدحسین برایشان مثل همت بود. و این سخن سردار سلیمانی، من را به یاد این جمله انداخت که « هرچیز که در جستن آنی، آنی»✨ 🎙(مادرشهید) 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
درباره شهیدمحمدحسین‌ِمحمدخانی ♥️🥀 🔴محمدحسین این کتاب، کشته مرده کله پاچه بوده. یه جورایی شکمو بوده. عشق ریش داشته و روی ریش بلند تعصب! گاهی پاشنه کفشش رو می‌خوابانده و در قید و بند ظاهرش نبوده. شوخی‌های عجیب و سرکار گذاشتن‌های باحالی داشته. حتی وقتی نصفه شب ساعت ۳ بامداد از مزار شهدا خلد برین برمی‌گشتند، وقتی به تور گشت نیروی انتظامی می‌خورند، آن‌جا هم دست از شوخی و سرکار گذاشتن ماموران بر نمی‌دارد و روانه پاسگاه می‌شود و تعهد می‌دهد و خلاص می‌شود! حتی در معرکه سوریه هم دایم بیسیم‌اش را گم می‌کرده و بیسیم رفقا را برمی‌داشته و برنمی‌گردانده و حسابی برایشان دردسر درست می‌کرده! در جلسات فرماندهان حتی آنجا که “حاج قاسم” هم بوده بدون جوراب می‌رفته و حرص فرمانده‌اش را در می‌آورده و …✋ 📣(برگرفته از کتاب عمار حلب) 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
درباره شهیدمحمد‌حسین‌ِمحمدخانی ♥️🥀 🌱اما همین شهید عزیز در کار و فعالیت و دوندگی‌اش برای اهل بیت علیهم السلام، آن همه کشش و جاذبه دارد که کلی آدم غیر درست و حسابی را مجذوب می‌کند و به راه می آورد. عاشق روضه و بلکه شیدا و دیوانه روضه اهل بیت بوده. سرش درد می‌کرده برای گریه گاه و بی‌گاه و سینه زنی برای ارباب حسین (علیه السلام). با این سن و سال نسبتا کم و با همه جوانی‌اش، به هیچ وجه از پا نمی‌نشیند و صبح و شب مشغول است و دایما در همه جا از هیأت و بسیج و اردو و خانواده و انتخابات و جنگ سوریه و… دارد بدو بدو می‌کند ...✋ 📣(برگرفته از کتاب عمار حلب) 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
اعتقاد داشت که بچه‌های هیئتی باید ولایت‌پذیری را یاد بگیرند . . . ✋🌱 ♥️✨ باید یک نفر که مسئولیت را بر عهده دارد، حرف آخر را بزند و این الگویی باشد برای تبعیت از ولایت. با رفتارهای خود هم سعی می‌کرد افراد را طوری تربیت کند که ولایت‌پذیر باشد . . . 👌🏴 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✍🏼دست‌نوشته‌ای زیبا از شهیدمحمدخانی : «مولای یا مولای، انت العزیز و انا الذلیل و هل یرحم الذلیل الّا العزیز»🌱 🥀و من گمشده در این ذلالت ضلیل و در جرگه‌ی ضالین این ذلالتم و تو نور هدایت هستی، عالم تاب! عاجزانه می‌گویم و می‌خواهم: «کریمانه بر من بتاب» که محتاج این تابش کریمانه هستم و «یا ایُّها العَزیزُ مَسَّنا و ...» و پر کن کیل بی‌چیزی را از نور هدایت کریمانه‌ات و مرا از سجن و زندان این هوای نفس رها کن که عمری را در این زندان، به نادانی و جهت جهالت محبوس گشته‌ام، ای کسی که برآوردنده‌ی دعاها هستی قبل از دعا. معنی «لَأغویَن» رو آدم وقتی احساس می‌کنه که هی به خودش می‌گه: دیگه تموم شد محبوس شدنم در بند و بعد دچار بند بزرگ‌تری می‌شه. مگر اینکه حضرت عزیز، عزیزی کنه و نجاتش بده. من که خودم بد اسیرم، اسیر خودم. همیشه میگم: حالا تموم میشه! اما ... کاش کرمی بشه و گرنه منم یادم می‌ره که اوسا کریمی هم هست! بعضی وقتا فکر می‌کنم که خیلی تنها شدم در این عالم امکان، ولی بازم یادم میاد که نفسم منو از همه چی غافل کرده، از همه کس، از همه‌ی خوبا و از همه‌ی خوبی‌ها، ای خوب‌ترین خوبان، خوبم کن! عَشَقَ: میگن عشق از ماده عَشَقَ گرفته شده که به گیاهی میگن که وقتی دور چیزی می‌پیچه، اونو توی خودش حل می‌کنه و با خودش یکی می‌کنه. پس هنوز نه عاشق شدم و نه بلدم عاشقی کنم. عشق بعد از وجد، عرف و احب آمده ولی من توی کدومش گیرم ... (: 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
بحث‌وجدل‌باداعشی‌ها✊🏻 🎙یکی از بی‌سیم‌های تکفیری‌ها افتاد دست ما. سریع بی‌سیم را برداشتم. می‌خواستم بد و بیراه بگویم. عمار (شهید محمدخانی🌱) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن ...✋🏼 گفتم پس چی بگم به اینا ؟! گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط اسرائیل فرود میومد…»✨✨✨ سوال کردند شما کی هستید و چرا با ما می‌جنگید؟ گفت: «به اون‌ها بگو ما همون‌هایی هستیم که صهیونیست‌ها رو از بیرون کردیم.✨✨ ما همون هایی هستیم که آمریکایی ها رو از عراق بیرون کردیم.✨✨✨ ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...✨✨ هدف نهایی ما مبارزه با صهیونیست‌ها و آزادی قبله اول مسلمون ها، مسجدالاقصی است...✨ بحث و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان.. بعد از ظهر همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما شدند. می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک کافر ساخته اند.» کتاب «عمار حلب»✨✨✨ جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عجل الله) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات ...🍃🥀 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
ابیات مورد علاقه شهید ✍🏼 که اکثر اوقات زمزمه میکرد و پس از شهادت برروی سنگ مزارش نوشته شد ...💜 . ▪️سر که زد چوبه محمل دل ما خورد ترک ▪️ریخت بر قلب و دل جمله عشاق نمک . ▪️آنقدر داغ عظیم است که بر دل شده حک ▪️سر زینب به سلامت سر نوکر به درک . 🍃تمام زندگی‌اش همین دو بیت بود. شد و ، آن‌هم با اصابت ترکش بر سرش😞 اما دل ها را وقتی سوزاند که وصیت نامه‌اش حکایت از پیراهن مشکی هیئت و زیارت و سینه زنی بر پیکرش داشت. حتی شهادت را هم با روضه ارباب می‌خواست ...✋ 🌹🌱 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🌃 خوابی که برای شهید و شهید دیده شد . . . 🥀 🔴درست پنج شنبه بعد ازشهادت سردار حاج قاسم سلیمانی کنار تربت شهید محمد حسین بودم که خانم میانسالی اومدن و از من پرسیدن شما مادر حاج عمار هستید ؟ بله ▫️ایشان تعریف کردند که شبی که سردار به خاک سپرده شدند در خواب دیدم درست همین جا کنار تربتش حاج عمار در حالی که حاج قاسم را روی شانه هایش نشانده بودو دستان سردار را در دست داشت و خیلی از شهدا هم دورشان بودند شادمان قهقهه زنان میرفتند ...✋ وقتی این را تعریف کردیاد سخن مقام معظم رهبری افتادم که فرمودند امروز ارواح مطهر شهدا روح حاج قاسم را در آغوش گرفتند 💔🌱 🌱🥀 🌱🥀 🌹شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR