🔴یک سال آموزش بود. سه ماه اول مرخصی نداشت. محسن، که توی خانه نمی گذاشتم دست به سیاه و سفید بزند.
وقتی بعد از سه ماه آمد معلوم بود خیلی به او سخت گذشته .پوست دست هایش ترک خورده و قاچ قاچ شده بود .قلبم از دیدن دست هایش پر از غرور شد. می دیدم پسرم با این سختی ها دارد مرد می شود...
🎙راوی:مادر شھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💢می خواستم غیرت و مردانگی و حمیت در وجودش شکل بگیرد. از نظر من، مادر به شخصیت پسرش شکل می دهد. مثلا حضرت ام البنین جزو زنان شمشیرزن عرب بود. مادری شجاع مثل ایشان می تواند پسری مانند حضرت عباس(علیه السلام) تربیت کند.
یا برعکس، شخصیت ابوحنفیه که امیرالمومنین(علیه السلام) ترسو بودنش را به مادرش نسبت داد. همیشه در تربیت پسرهایم این موارد را مدنظر قرار می دادم
من به بچههایم گفتهام طوری باشید که وقتی نگاهتان میکنم پیش خدا رو سفید باشم و به شما افتخار کنم. هیچوقت نخواستم نسلی از ما باقی بگذارند و نوه و نتیجه بیاورند! از آنها خواستهام در مسیری قدم بگذارند که خدا از وجودشان به عنوان یک بنده راضی باشد .
🎙راوی:مادرشھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فتح خرمشهر دفاع از خاک وطن بود. ولی جنگ ما در سوریه دفاع از مرز دینی است. ما آنجا مرزی نداشتیم که بگوییم داریم داعش را از کشورمان بیرون میکنیم. ولی درواقع از دینمان دفاع کردیم.
هر چند که خیلیها ناراحت بودند که چه لزومی دارد جوانان به بیرون از مملکت بروند؟ من خودم یکی از کسانی بودم که فرزندم را برای رفتن تشویق کردم و به او گفتم که اگر میخواهی روز قیامت در برابر حضرت زهرا(س) سر بلند باشی نباید بیتوجه باشی. از آنجایی که ارتشی بود تصور میکرد شاید به او این اجازه را ندهند. من به او گفتم که پسرم از خدا بخواه و مطمئن باش که خدا مسیر راطوری باز میکند که ارتشیها هم بتوانند به دفاع از حرم بروند.
شکر خدا اولین گروهی بودند که از سوی ارتش رفتند و البته آخرین گروه بودند که از ارتش راهی شدند...
🎙راوی:مادرشھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
.
💢 محسن با قرعهکشی به سوریه رفت و نگران بود که نکند نام او از قرعهکشی خارج نشود!
به نظر من کسانی که دائما به تکفیر جبههی مقاومت میپردازند و از مشارکت ما در جنگهای منطقه و محور مقاومت گلایه میکنند از نظر اعتقادات دچار مشکل هستند.
کسی که واقعا ایمان داشته باشد مرزهای جغرافیایی را یک محدودیت نمیداند.
انشاءالله وقتی امام زمان(عج الله) ظهور کند به او نمیگوییم برای فتوحات در منطقهی ایران از ایرانیها استفاده کن و برای فتح اروپا فیالمثل از اروپاییها سرباز بگیر! وقتی دست به دعای اللهم عجل لولیک الفرج بلند میکنیم یعنی وقتی ایشان ظهور کند تازه راه ما آغاز شدهاست! تازه قرار است برای او سرباز بفرستیم تا کل دنیا را فتح کند و پرچم اسلام را در سراسر دنیا برافراشته کند. نباید به حرف عدهای ملامتگر توجه کرد. آنها بیشتر دنبال منافع دنیای خود هستند و انشاءالله که به آن برسند!
🎙راوی: مادر شھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
.
🍃(سفارششھیدبہمادرش)
پسر من عاشق شهادت بود. هر وقت تلویزیون خانوادهی شهدای 8 سال دفاع مقدس را نشان میداد، به من میگفت :
«مامان بنشین گوش کن تا اگر بعد از شهادت من آمدند با تو مصاحبه کنند قشنگ از من تعریف کنی!» عاشق طی کردن این مسیر بود و وقتی دید راهی برای شهادت باز شدهاست خودش را به قافلهی شھــادت رساند 💔
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
بيشتر شب جمعهها به شاهعبدالعظيم ميرفت يا در هيئت بود.
چون خيلي ورزيده بود به جاهاي ديگر براي آموزش ميرفت. يك گرم چربي در بدنش نداشت. شبها حتماً يك ساعت ميدويد. اصلاً از ورزش كم نميگذاشت. صبحهاي زود ميدويد و به ورزش اهميت زيادي ميداد. اسمش را هم براي كارشناسي ارشد رشته حقوق نوشته بود كه ديگر فرصت نشد به ڪلاسها برود...
🎙راوی:پدر شھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
خاطره ای از شهید محسن قوطاسلو اولین شهید مدافع حرم ارتش
سال ۱۳۸۸ داشتیم آماده میشدیم بریم واسه یکی از رزمایشهای بسیج
درمنطقه آموزشی توچال.
محسن پایین اتوبوس بود گفتم :محسن،
گفت: جان،
گفتم :سرت چرا باد کرده
به شوخی گفت چون ما بسیجی ها سرمون باد داره😁
بعد از کلی شوخی و خنده توی اتوبوس
و بعد از کلی خستگی ،رسیدیم توچال
وکلاس های مختلف واسمون گذاشتن.
شب قرار شد ستونی پیاده روی کنیم و دامنه کوه رو بریم بالا تا کلاس ستاره شناسی برگزار بشه.
یکی از بچه ها خیلی شر و شلوغ بود. وقتی ستونی حرکت کردیم چندین بار سر و صدا کرد . یکی از مسئولین شاکی شد و از صف کشیدش بیرون و کلی سینه خیز بردش و حسابی اذیت شد و ناراحت بود که بسیج زوری نیست و...
وقتی برگشت داخل صف، بازم ایجاد سر و صدا کرد و اینبار اون مسئول محترم
با عصبانیت برگشت، داد زد گفت:بیا بیرون.
محسن سریع اومد بیرون و گفت من بودم
محسنمعذرتخواهیکرد.
مسئول ما نمی دونست محسن تکاور ارتشه و سر محسن داد زد و اون شب محسن خیلی سینه خیز رفت و تنبیه بدنی شد
ولی بازم مجبورش کردن سینه خیز بره
محسن این فداکاری رو انجام داد فقط به خاطر اینکه اون پسربچه بیشتر از این اذیت نشه و از بسیج فاصله نگیره. محسن خیلی روی اینکه کسی از سیستم بسیج فاصله نگیره تاکید داشت
و سر همین موضوع خیلی سختی و حرف شنید.
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
بارها ديده بودم اگر پيرمردي يا پيرزني بار و وسيلهاي در دستشان دارند، وسايل را ميگرفت و تا خانهشان ميرساند. اگر با هم بوديم و ميگفتم الان كار داري، ميگفت: اول اينها را برسانم بعد به كار خودم ميرسم.
هميشه براي كار خير پيشقدم بود. در سوريه هم كه بود به ما زنگ زد و گفت اين كارت عابر بانكم پيشتان باشد، هر وقت بچههاي هيئت آمدند ،به بچههاي هيئت بدهيد تا مبلغي از آن را براي هيئت استفاده كنند.
با فرمانده و دوستانش رفته بودند تا حليمي بخورند. او حساب كرده بود و آنجا دوستانش گفته بودند چقدر تو دست و دلباز هستي كه گفته بود اين اخلاقم به پدرم رفته است❤️
🎙راوی:پدر شھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔻كسانی كه تنها دو، سه بار با پسرم مراوده داشتند، جذبش ميشدند. اخلاقش طوري بود كه همه جذبش ميشدند. يك بار با دانشجويان به مشهد رفت و آن دانشجويان هميشه تعريفش را ميكردند؛ ميگفتند در محافل جمعي بيشتر شنونده بود و دوست داشت كار مثبت انجام بدهد. سعي ميكرد كمتر حرف بزند و بيشتر بشنود و ياد بگيرد !
🎙راوی:پدر شھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💢میگفت اگر ما نرويم آنها داخل ميآيند. ما بايد برويم و دفاع كنيم
🌹حرم بیبیمان است بايد برويم و دفاع كنيم.
گفتم وقتي برگردي به خواستگاري ميرويم كه خنديد و گفت فكر نكنم به خواستگاري برسم، من راه خودم را انتخاب كردهام. از همه خداحافظي كرد و گفت: من ديگر برنمیگردم...
🎙راوی:پدر شھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🇮🇷خاطره ای از شهید پر افتخار حاج محسن قوطاسلو
💢بنده یکی از افسران یگان تکاور تهران هستم که از سال اول دانشگاه افسری امام علی(علیه السلام) با این شهید بزرگوار آشنا و بعد از مدتی دوستی صمیمی بین ما ایجاد شد . دوره ی چهارساله دانشگاه افسری برای هر دانشجویی که از این دانشگاه مقدس فارغ التحصیل بشه بیشترین و بهترین خاطره هاش رو به ارمغان میاره و در مدت تحصیل و خدمت در این دانشگاه دوره ی رنجر که در ترم آخر دانشگاه قبل از فارغ التحصیلی دانشجویان منتخب در سطح آمادگی و جسمانی بالا به این دوره اعزام میشوند که همونطور که قبلا عرض کردم در دوره ی تحصیلی دانشگاه دوره رنجر از اهمیت بالا و پرخاطره ترین ایام برای هر دانشجو میباشد .
بزرگترین افتخار من هم این بود که سعادت این رو داشته باشم که در دوره ی تکاور و رنجری با ایشان همرزم شدم .
بچه های نظامی و دانشجویان دانشگاههای افسری میدونن که همرزم بودن یعنی از برادر به هم نزدیکتر بودن . چون یک تکاور در طول دوره اش فقط خودش و همرزمش. پا به پای هم و با کمک هم باید این دوره طاقت فرسا رو طی کنن.
خلاصه من و شهید حاج محسن در این دوره با توجه به دوستی صمیمی که از قبل با هم داشتیم در این دوره هم همرزم شدیم و خاطرات زیادی از ایشون دارم و قشنگترین خاطره از ایشون برای من زمانی بود که جفتمون با هم داوطلب شدیم برای اعزام به سوریھ . . .
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
.
🔴روز توجیه ماموریت در همان سالن محل اجتماع مدافعان، با حاج محسن کنار هم نشسته بودیم . وقتی اون روز به محض ورود، محسن رو دیدم واقعا خوشحال شدم و احساس تنهایی که ممکن بود در ماموریت برام پیش بیاد با دیدن محسن کاملا برطرف شد. از حال و هوای همدیگه پرسیدیم و قشنگترین جمله ای که بهم گفت این بود که دستش رو انداخت گردن من و گفت :قسمت رو می بینی دوره تکاور همرزم شدیم و الان هم توی سوریه خدا قسمت کنه همرزم میشیم . منم واقعا خوشحال بودم از اینکه محسن کنارم بود .
-به محسن گفتم تصمیمت واسه رفتن جدیه ؟؟؟
🔻با اطمینان گفت آرھ تو چی؟؟
-منم گفتم خب اگه تصمیمم جدی نبود الان که توی این جلسه نبودم!
💢دیدم واقعا خوشحال شد گفت از اینکه اونجا کنار هم هستیم خیلی خوشحالم و امیدوارم سربلند برگردی!!!!
خب منم تعجب کردم گفتم من برگردم ؟؟؟!!! پس خودت چی ؟
محسن با اون لبخندهای همیشگی نگاهم کرد و گفت '' من ! مطمئن باش شهید میشم ''
منم گفتم هممون آرزوی شهادت داریم ولی همه چیز خواست خداست.
دوباره گفت:
خودم خواب دیدم و میدونم سند شهادتم امضاء شده .
خب توی جلسه موقعیت نشد که خوابشو برام تعریف کنھ ...
🎙راوی:دوستوهمرزمشھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
.
🔴 آنجا فرمانده فاطميون هم بود.
با يكي از نيروهاي تيپ فاطميون كه صحبت ميكردم ميگفت: ايشان مثل افراد ديگر نبود؛ غذايش را با ما ميخورد، با ما زندگي ميكرد و با ما ميخوابيد. ميگفت: بعضي اوقات كه سردش ميشد ما چهار، پنج نفره بغلش ميكرديم تا گرمش كنيم. تا اين اندازه عاشقانه دوستش داشتيم. ميگفت برادرمان بود نه فرماندهمان. همه را جذب خودش كرده بود.
🎙راوی: پدر شهید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️ دو، سه شب اول پس از شھادتش تا صبح مزارش خالي نبوده است. تا صبح دعا و قرآن و مرثيه سر قبرش خواندهاند. الان هم بچهها و دوستانش ميروند.
چند وقت پيش دو طلبه را ديدم كه سر مزارش آمدهاند و ميگويند ما طلبه هستيم و شهيد استاد ما بود.
گفتم مگر محسن چه كار كرده؟
گفتند :نميدانيد كه شهيد با دل ما چه كرده است و دست خودمان نيست و كشان كشان به اينجا میآييم.
🎙 راوی:پدرشھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
💢پختگی صحبتهاي شهيد هيچ نشاني از يك جوان بيست و چند ساله ندارد و انگار ما با يك فرد 40، 50 ساله طرف هستيم
موقع صحبت وقتي به حرفهايش گوش ميدادي خيلي از سن خودش جلوتر بود. آنقدر متين بود که بعضي مواقع من كم ميآوردم.
اگر خانه بود و من از بيرون به خانه ميآمدم مثل فنر از جايش بلند ميشد و تا دست به من نميداد و صورتم را نميبوسيد نمينشست. حتي جلوي من پايش را هم دراز نميكرد تا يك وقت به من بياحترامي نكند.
خيلي دوستم داشت و من هم عاشقانه دوستش داشتم و همه وجودم بود...
🎙راوی:پدر شھــید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
نحوه شهادت 💔
⚫️دوستانش گفتند که یک عملیات سختی بین نیروهای ایرانی و نیروهای جبهه النصره بوجود آمده ، تا رسیدن نیروهای خودی محسن چندساعتی خط را به تنهایی نگهداشته بوده و قهرمانانه در نبردی مستقیم و تن به تن به شهادت رسیده. نیروهای دشمن، بعد از شهادت محسن برای اطمینان از مرگ او، به او تیر خلاص زده بودند. حتی وسائلش را هم با خودشان برده بودند...
🎙راوی: پدر شهید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴دوستانی که با محسن در جبهه بودند میگویند که به محسن گفتهاند برای چند روز به مرخصی برویم اما محسن گفته بود که من آنقدر اینجا میمانم تا شهید شوم. دوستانش که آمده بودند برایمان تعریف میکردند که میتوانست برگردد اما برنگشت.
🎙 راوی:معلم شهید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔹پرسشی از پدر شهید🎤
پدری که هرهفته می آید بهشت زهرا شب را سر مزار پسر شهیدش می خوابد یعنی او را خیلی دوست داشته، چطور این پدر رضایت می دهد به رفتن فرزندش به جایی که پر از آتش گلوله است؟
🔻پدر شهید:
چون خودش دلش با رفتن بود. محسن درست است که پسرم بود، اما پشت و پناهم بود، من خیلی وابسته اش بودم، روزی هم که آمد و گفت می خواهد برود سوریه، من می دانستم که این راه شهادت دارد، خودم هم در دوران مقدس جبهه بودم ، می دانستم شرایط جنگ چطوری است. می دانستم که در این مسیر خیلی ها به شهادت می رسند، البته شهادت نصیب هرکسی نمی شود و اینهایی که امروز می بینید شهید شده اند همه برگزیده هستند...
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴یک عکس خیلی معروف از حضور حضرت آیت الله خامنه ای برسر مزار اولین شهید مدافع حرم ارتش
پدر شهید :🎤
محسن خیلی دوست داشت حضرت آقا را از نزدیک ببیند، حتی در وصیت نامه اش هم نوشته بود که آرزو دارم آقا دست متبرکشان را به روی سرم بکشد. که البته قسمتش نشد اما بعد از شهادتش ، حضرت آقا همینجا سر مزار محسن آمد و چند دقیقه ای ایستاد. همین عکس است که خیلی معروف شده...✨
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
تواضع🖐🏻
🔴یکی از خصلتهای زیبای حاج محسن تواضع بی نظیر ایشون بود که همیشه زبون زد همه بچه ها چه تو بسیج و چه توهیئت بود؛ برای مثال همیشه برای
ماها که افتخار رفاقت باهاش رو داشـتیم
باعث غرور بود که رفیقمون و بچـه محلمون از تکاورای تیپ ۶۵ هست؛ اما آقا محسن هم با اینکه غرور خاصی رو نسبت به ارتش داشت هر وقت که تو جمع بسیجیا بود خودشو بسیجی می دونست .
اگه کسی تو جمعی که بچه بسیجی ها بودن ،ایشون رو با القاب نظامیش خطاب می کرد شدیدا ناراحت می شد و مـی گفت من اگرم الان تو ارتشم به برکت حضورم تو بسیج و دستگاه اهل بیته....
🍃روحش شاد و یادش گرامی
🎙راوی :یکی از شاگردان شهید در پایگاه بسیج حبیب ابن مظاهر
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴تفاوت جهاد وجنگ مدافعان حرم در سوریه با جهاد و جنگ رزمندگان در دفاع مقدس از نگاه پدر شهید :🎤
من خودم زمان جنگ در منطقه بودهام و ميدانم منطقه چيست. اما منطقهاي كه اينها ميجنگند با منطقهاي كه ما زمان جنگ تجربه كرديم تفاوتهاي زيادي دارد. زمان جنگ، جنگيدن در جبهه راحتتر از جنگي است كه امروز جوانانمان دارند. آن زمان روبهرويمان خاكريز بود اما در سوريه ناگهان 2 هزار نفر در يك منطقه شهري ميريزند. بعد ما خاكمان بود و منطقه را ميشناختيم ولي مدافعان حرم به زمين و منطقه خيلي آشنايي ندارند. خدا به تمام بچههاي مدافع حرم عمر و عزت بدهد . . .✨
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
نگهبان حضرت زینب سلام الله علیها 🌷
در این مدتی که شهید شده چندباری پسرم را در خواب دیدم.
دیدم بیرون در ایستاده.
تعارف کردم که محسن جان بیا داخل خانه. چرا نمی آیی؟
محسن هم هربار گفته: بابا آخر من نگهبان بی بی هستم. نمی توانم اینجا را ترک کنم!
🎙راوی: پدر شهید
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
وعده خداوند به مادر شهید !
🎙مادر شهید:💔
به من از سوی خدا قولی داده شدهاست که فرزندم با ظهور امام زمان(عج الله) رجعت میکند. از خدا خواستهام که هر سه پسرم از لشکریان امام زمان(عج الله) باشند و برای نشر اسلام در سراسر دنیا مشارکت داشته باشند...
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴شهید قوطاسلو با قد بلند ، فیزیک خاص و چهره ای جذاب ، مربی آموزش های نظامی و تاکتیکی بود . او اولین شهید ارتش جمهوری اسلامی در دفاع از حرم اهلبیت (علیهم السلام) است .
او در یک محور عملیاتی یک تنه در مقابل تروریست های سفاک ایستاد تا بقیه گروه بتوانند در محل مناسب تری موضع بگیرند .
- او به علی اکبر حسین اقتدا کرد و سربلند شد . مصاحبه کوتاهش قبل از اعزام به منطقه ، یک دنیا آرمان خواهی و باور به ارزش های الهی و ولائی است .
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
✨تولدی دوباره:
روز تشییع شهید مدافع حرم محسن قوطاسلو من بهشت زهرا بودم..
ایشون رو اصلا نمیشناختم،از دور داشتم مراسم رو نگاه میکردم ناخودآگاه شروع کردم به صحبت با شهید قوطاسلو.
گفتم من 28سالمه واز حجاب هیچ درکی ندارم!هیچوقتم تلاش نکردم حتی1بار امتحانش کنم..
اگر تو واقعا شهیدی وحرفت پیش خدا حقه برام یکاری کن..!
که اول حجاب به قلب من بیاد و بعد حجاب ظاهرم همونجوری حفظ بشه که خدا گفته..!
اون روز گذشت و فرداکه میخواستم از خونه برم بیرون احساس کردم شهید قوطاسلو جلوی در ایستاده بهم خندید وگفت امروز رو با چادر شروع کن..
از اون روز من شدم یه خانم چادری و محجبه..
خداروشاهد میگیرم که این شهید درمن تولدی دوباره ایجاد کرد
🌸من حجابم رو مدیون
شهید محسن قوطاسلو
هستم..
💟الان شهید بزرگوار بهترین دوست آسمانی منه..
#شهید_محسن_قوطاسلو🌷
.