#خاطره📎
مدافع حرمی که به زور کچل شد😅
همرزمشهید:
«شب های آخر قبل از شهادت عبدالله باقری، بچه ها خیلی با هم شوخی کرده و سر به سر هم می گذاشتند☺️دوازده نفر بودیم و فرمانده دسته شهید باقری🌱 بود. آقا عبدالله یک لوله پلاستیکی داشت که وقتی بچه ها شلوغ می کردند یا به شوخی به حرفش گوش نمی دادند، از روی مزاح بچه ها رو میزد😄که این کار برای بچه ها، تفریح شده بود. #مسعود هم چون زبر و زرنگ بود😍 ، کنار دست شهید باقری ایستاده و به او، تو این کار کمک می کرد😐بعد از یکی دو روز، شهید باقری تصمیم گرفت موهای سرش را کچل کند✂️ از طرفی بقیه بچه های دسته هم به خاطر علاقه ای که به شهید باقری داشتند، از او تبعیت کرده و نوبتی موهایشان را تراشیده و کچل کردند😇 فقط یک نفر مانده بود که نه تنها موهایش را کوتاه نمی کرد، بلکه بقیه بچه ها را هم مسخره و با آن ها شوخی می کرد و خیلی به موهایش حساس بود😎 . این آقا هم رفیق جودو کار👊 #مسعود بود. مسعود هم دور موهایش را کوتاه کرد☺️ . اما این رفیق جودو کارمان که فیزیک خیلی خوبی ام داشت، گفت که من نمی گذارم موهایم را کوتاه کنید😉 . همه بچه ها دنبالش بودند که او را بگیرند🏃♂️🏃♂️ و سرش را کچل کنند. شهید عسگری به شهید باقری گفت که حاجی من از پشت دو دستی او را می گیرم، تو موهایش را کوتاه کن😅 . همین کار را هم انجام دادند و مسعود، حریف رفیق جودو کارمان شد و حاج عبدالله یک چهار راه قشنگ، وسط سر رفیق مان انداخت😂 که در نهایت ناچار شد کچل کند😅
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌸🌿
میگفت :
همیشه عکس یه شهید تو اتاقتون
داشته باشید..
پرسیدیم چرا؟
گفت :
اینا چشماشون معجزه میکنه!
هر وقت خواستید گناه کنید فقط کافیه
یه نگاهتون بهشون بخوره..
میگفت..
بندهها فراموش کارن..
یادشون میره یکی
اون بالا هست که همه چیزو میبینه..
ولی این شهدا انگار انعکاس ِ نگاه خدان..
انگار با نگاهشون بهت میگن..
ما رفتیم که تو با گناهات ظهور و عقب
بندازی؟
ما رفتیم که تو یادت بره خدایی هست؟
میگی جوونم؛ منم جوون بودم شهید
شدم..
بهتر نیست یه بهونه بهتر بیاری؟!
میگفت :
خیلی جاها جلوتونو میگیرن...
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت♡
داستانِ ماندگاری آنانیست ڪہ دانستند
دنیا جایِ ماندن نیست(:
#شهیدمدافعحرممسعودعسگرے🌿
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ🎥
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری♥️
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
با نعره یا «حسین»جان میگیریم
ما حامی دین و دشمن تکفیریم
سوگند به بانوی دوعالم زینب
#درحالحفاظتازحرممیمیریم
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
شھادت هدف نیسٺ
شھادت پاداش اسٺ؛
پاداشِ گذاشتنِ جوهرهۍِ وجود بھ پایِ اعٺلایِ اسلام🦋•
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
ـــ🇮🇷ـــ
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
#خاطره_دوست_شهید 🎙
هميشه و همه جا گفتم
اگه از مسعود خوب ميگيم يا خوب ميشنويم اين از ذات و حقيقت درونی مسعوده
نه بخواييم ازش بت بسازيم يا خدای ناكرده خلافش رو تعريف كنيم
يا مثلا بگيم الان كه شهيد شده عزيز شده
همه هم شوخياشو ديدن و هم خلوص و خلوت كردناشو
.
بخدا قسم اگه بچه ها فقط از شوخياش ميگن فقط واسه اينه كه اون شوخيا و خنده ها و نشاط و سرزنده بودن يادمون مونده
با مسعود بودن و خنديدن يه مطلوبيت بوده كه هيچ وقت از ياد آدم نميره
.
اشك های تو روضه و هزار تا كار خير و اخلاق خوب و پسنديده رو هم نميشه نگفت اما اينا تو همه ی شهدا مشتركه
مثلا شهيد نماز اول وقت ميخوند!!!!
خب اگه نميخوند و اهميت نميداد كه شهيد نميشد!!!
.
مسعود رو اخلاق خوب
اخلاق خوب
اخلاق خوب
از بقيه متمايزش ميكرد
.
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
وقتی در غیاب مسعود، دلم تنگ میشد میرفتم به تلفن نگاه میکردم میگفتم بگذار به مغز مسعود پیام بفرستم🙂
میگفتم من یک مادر هستم حتما دلتنگی من به مسعود منتقل میشود و میفهمد.❤️
در دلم میگفتم مسعود زنگ بزن دلم تنگ شده اگر همان روز زنگ نمیزد فردایش زنگ میزد.😍
میگفت مادر ما اینجا تلفن نداریم فقط یک تلفن داریم که گاهی شارژش تمام میشود به خیلیها نمیرسد.
هربار که دلم هوایش را میکرد و با او اینطور ارتباط میگرفتم حتما زنگ میزد.
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
نقل خاطره از #شهيد_مسعود_عسگري👇
مه غليظي منطقه رو گرفته بود...
٣٠-٤٠متر بيشتر ديد نداشتيم،همه بچهها بيرون قرارگاه بودن و از ديدن اين منظره همراه با تنفس هواي دل انگيز لذت ميبردن، درست تو همين زمان نوبت پست مسعود بود...
آخراي پستش، روي يه جعبه راكت كاتيوشا نشسته بود.تو حال خودش سير ميكرد و عميق به فكر فرو رفته بود.
حال و هواي مسعود و منظره مه اطرافش بسيار زيبا ديده ميشد.
از دور صداش كردم و بهش گفتم: وايسا برم يه دوربين پيدا كنم و ازت عكس بگيريم.
گفت: برو بابا چه عكسي!!
گفتم: باشه.
رفتم دوربين و عكاسو پيدا كردم و اومدم.
از دور تا ديد، بلند شد و نذاشت ازش عكس بگيريم.
اين يه عكس رو در حال حركت به سختي ازش انداختيم.
اون موقع گفتم :اي بابا عكس رو خراب كردي و تو نظرم اين عكس،اون عكسي كه دوست داشتم بندازم ازش نبود.
مسعود از ما زميني ها فاصله گرفته و دلتنگيش روز به روز بيشتر ميشه...
هرچي به اين عكس نگاه ميكنم سير نميشم،واقعا اين عكس زيباست و يه دنيا برام ارزش داره ...
(خاطره از همرزم شهيد مسعود عسگري)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
ترمز برای گناه❗️
یه روز با مسعود در مورد گناه کردن افراد و مکروه بودن یا یه سری کارا که وجهه اونا تو جامعه خوب نیست صحبت میکردیم.
مسعود می گفت:
ما نباید به گناه نزدیک بشیم و باید برای خودمون ترمز بذاریم.
اگه بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه ولی حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله ای نداریم.
پس باید برای خودمون چند تا ترمز و عقب گرد موقع نزدیک شدن به گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم....
🎙(نقل از دوست شهید)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔺موضوع : #بیت_المال
بعد از فتح شهر الحاضر بود که به لطف خدا و مدد اهل بیت بدون شهید و مجروح، عملیات تموم شد. رزمنده ها خیلی خوشحال بودن و هر کسی به نحوی شکر گذاری میکرد و درحال شادی بود.
منم اسلحه رو مسلح کردم و دوتا تیر هوایی زدم یه دفعه یه نفر زد رو شونم برگشتم دیدم مسعوده با ناراحتی گفت چیکار میکنی!!؟
گفتم: خب خوشحالم. شهر و فتح کردیم دارم #تیر_هوایی می زنم.
مسعود گفت: بیت الماله برادر بیت المال...
با اینکه من بزرگتر بودم و تقریبا مسعود هم سن بچه من بود، ولی این حرفش تا عمق وجودم رفت و همیشه صداش تو گوشمه و خدارو شکر میکنم که لیاقت همراهی و همرزمی شهدا رو نصیبم کرده(نقل از همرزم شهید)
#شهیدمدافعحرممسعودعسگری🌷
🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR