eitaa logo
『شھدای‌ِظھور🇵🇸🇮🇷』
8.3هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.4هزار ویدیو
24 فایل
〖مامدعیان‌صف‌اول‌بودیم . . ازآخرمجلــس‌شھــدا راچیدنــد :)💔〗 -- ارتباط با خادم : @HOSEIN_561 💛کپــے: صدقه‌جاریست . . . (: 🔴ناشناس : https://eitaa.com/joinchat/876019840C60f081def8
مشاهده در ایتا
دانلود
📸تصاویر 🔸رزمایش مرزبانی اقتدار 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا پای جان دلداده فرمان مولاییم طوفان اگر باشد چه غم ما مرد دریاییم ✊🏻 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
☑️"الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ 🔹«کسانی که مردم به آنها گفتند: مردم بر شما جمع شده‌اند، پس از آنها بترسید، ایمانشان را زیاد کرد و گفتند: خدا ما را بس است و او بهترین پشتیبان است.» 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 پیام گردان‌های القسام به ارتش اسرائیل: این چیزی است که در هنگام ورود به غزه در انتظار شماست 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ تصاویری از نفوذ و عملیات رزمندگان مقاومت به شهرک های صهیونیستی 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥غواصان حزب‌الله دراعماق دریا منتظر دریافت فرمان 🔹️۱۸ ساعت زیر آب با نماز، تلاوت قرآن و زیارت عاشورا. 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔸حاج احمد متوسلیان از زبان امام خامنه‌ای 🔸این مرد برجسته همین سردار عالی مقام ، جاوید نشان ، آقای حاج احمد متوسلیان ،.که من از نزدیک این مرد برجسته را می شناختم و کار او.، روحيه او و تلاش او را دیده ام. و او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود . به نظر من ، به خصوص شما جوان های عزیز.، شرح حال این برجستگان را.که خیلی درس ها به ما می آموزد ، بخوانید . خصوصا در آن بخشی که مربوط به عملیات این سردار عزیز هست.؛ چه در غرب ، چه در فتح المبين ، چه در بیت المقدس.و نام این شهید محمود شهبازی.که به طور متصل با این مرد بزرگ همراه است.، اینها از افتخارات بزرگ و از متخرجین این دانشگاهند . سال ۵۹ با شروع دفاع مقدس ، حضور دانشجوها در جبهه است.که نمونه های مختلفی از آن وجود دارد.که یکی از آنها همین حاج احمد متوسلیان و امثال اینها بودند.، که بلند شدند رفتند منطقه غرب در کردستان.، در عین غربت – بنده در همان ماه های اول جنگ ، پنج ، شش ماه بعد از اول جنگ.، منطقه کردستان را از نزدیک دیدم . گرد غربت آن جا بر سر همه كأنه پاشیده شده بود . و در تنهایی ، بی سلاحی و با حضور فعال دشمن و بمباران دائمی دشمن ، این مخلص ترین نیروها در آنجا کارهای بزرگی را انجام دادند. 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
‌ 🔸آرزو داشت به دست شقی ترین دشمنان، اسرائیل به شهادت برسد 🍃🍃🍃🍃 به‌یاد مرور می‌کنیم خاطراتی از این شهید عزیز را🍃 🔹فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله 🔹محل تولد : تهران 🔹تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵ 🔹دانشجوی مهندسی برق دانشگاه علم و صنعت 🔹تاریخ ربوده شدن : ۰۴/۱۴ /۱۳۶۱ 🔹نحوه ربوده شدن: توسط صهیونیست ها در ایست بازرسی لبنان 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹مروری‌برزندگانی‌شهیدجاویدالاثر احمد متوسلیان در سال 1332 در تهران متولد شدند. در سال 1354 دستگیری بوسیله ساواک به جرم فعالیت علیه رژیم منحوس پهلوی پنج ماه زندانی انفرادی در فلک الافلاک خرم آباد سال 1365رابط و هماهنگ کننده تظاهرات در محلات جنوبی شهر تهران اعزام به کردستان اسفندماه 1357برای سرکوب اشرار آن منطقه 1358ماموریت برای آزادسازی جاده پاوه-کرمانشاه 1359ماموریت برای آزادسازی شهر مریوان دی ماه 1360عملیات سرنوشت ساز محمّد رسول الله (ص) تاسیس تیپ 27 حضرت رسول(ص) ساعت 11 صبح روز سوم خرداد سال 1361تیپ 27 حضرت رسول(ص)به فرماندهی ایشان وارد خرمشهر شد. اواخر خرداد سال 1361ماموریت به لبنان برای سرکوب رژیم غاصب صهیونیستی 14تیرماه 1361اسارت بوسیله مزدوران فالانژ 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔴شهید حاج احمد متوسلیان در  ۱۵ فروردین ۱۳۳۲ در  یکی از محلات جنوب شهر تهران در خانواده ۹ نفره ، دیده به جهان گشود. 🔻دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان رساند و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک می کرد. پس از پایان دوره ابتدایی، وارد هنرستان صنعتی شد و در سال۱۳۵۱ موفق به اخذ دیپلم گردید و به خدمت سربازی اعزام شد. پس از پایان دوره سربازی، در یک شرکت تأسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم‌آباد منتقل گردید و فعالیت‌های سیاسی تبلیغی خود ادامه داد. در سال ۱۳۵۴ توسط ساواک دستگیر شد و پنج ماه در زندان فلک‌الافلاک خرم‌آباد در یک سلول انفرادی زندانی بود. پس از این که از زندان آزاد شد، در قیام‌های خونین قم و تبریز در سال ۱۳۵۶، نقش رابط و هماهنگ‌کننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران برعهده داشت. در همین سال در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه علم و صنعت ایران پذیرفته شد. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهده‌دار شد. پس از شکل‌گیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و به سازماندهی نیروها همت گماشت. حاج احمد متوسلیان نقش مهمی در آرامش و سامان دهی اوضاع کردستان و بوکان در اسفند ۱۳۵۷ و شهرهای سقز و بانه و آزادسازی سنندج و آزادسازی مریوان در خرداد ۱۳۵۹ که در تصرف نیروهای کرد بود، داشته است. 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️وقتی ارتش اسرائیل قصد حمله به سوریه را کرد و سوریه از کشورهای اسلامی تقاضای کمک کرد، رهبر کبیر انقلاب، امام خمینی(ره) با مشورت مقامات عالی رتبه‌ نظامی و جنگی کشور، دستور اعزام بخشی از لشگر ۲۷ محمد رسول الله که از زبده ترین نیروهای رزمنده بودند را به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت ،صادر کرد. اما جنگ نظامی و درگیری نظامی انجام نشد. ۱۴ خرداد ۱۳۶۱ خودرو سیاسی سفارت جمهوری اسلامی ایران که در حمایت پلیس دیپلماتیک لبنان از شهر بندری طرابلس به بیروت باز می‌گشت، برخلاف قوانین بین‌المللی و مصونیت دیپلمات‌ها در منطقه “برباره” توسط نیروهای رژیم صهیونیستی موسوم به “نیروهای لبنانی” متوقف شد و سه دیپلمات ایرانی و خبرنگار همراه آنها ربوده شدند. از آن زمان تاکنون از سرنوشت سیدمحسن موسوی (کاردار سفارت ایران)، حاج احمد متوسلیان (وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت)، تقی رستگارمقدم (کارمند سفارت) و کاظم اخوان (خبرنگار و عکاس ایرنا) خبری در دست نیست. در زمان بازگشت به کشور نیروها از سوریه، به حاج احمد خبر آمد سفارت ایران در بیروت در خطر محاصره صهیونیست‌ها و فالانژهای لبنانی قرار دارد، حاج احمد هم بعد از راهی کردن تمامی پاسدارها به ایران، با کاردار وقت ایران در سفارت لبنان،”سید محسن موسوی” و دو تن دیگر به نام‌های “تقی رستگار” و “کاظم اخوان” با ماشین پلاک سیاسی سفارت و اکیپ‌های حفاظت دیپلماتیک ژاندارمری لبنان عازم بیروت شدند. اما در میانه‌ راه در یک ایست بازرسی به اسارت فالانژهای لبنانی و در واقع به اسارت صهیونیست‌ها در آمدند. بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام می‌کند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. این نشان می‌دهد که او را خوب می‌شناختند. 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
🔹تندیس شهید متوسلیان در مارون‌الرأس در مرز فلسطین نصب شد تا یادبودی از ربوده شدن این فرمانده ایرانی باشد. انگشت اشاره شهید احمد متوسلیان در تندیس ساخته شده به سمت اسرائیل است 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
‌🍃دلش مي‌خواست برود قم يا نجف درس طلبگي بخواند.حتی توي خانه صدايش مي‌کردند«آشيخ احمد.» ولي نرفت.مي‌گفت«کار بابا تو مغازه زياده.» هنرستان فني درس مي‌خواند. برايم يک گردن بند درست کرده بود. ورقه هاي فلزي را شکل لوزي و دايره بريده بود و کرده بود توي زنجير.يک قلب هم وسطش که رويش اسمم را نوشته بود.❤️ ديپلم فني گرفته بود و آزمون داده بود که برود و در يک شرکت تأسيساتي کار کند. يک روز من را کشيد کنار و گفت«خواهر جون،فريده،من يه امتحاني داده‌م. برام دعا کن. اگه قبول شم هرچي بخواي برات مي‌خرم.» يادم افتاد که يک بار برادر بزرگترم براي همه همبرگر خريده بود و براي من،چون خواب بودم، نخريده بود. تند گفتم«داداش،همبرگر برام بخر.» امتحان شرکت را که قبول شد،آمد خانه با يک پاکت دستش.همبرگر خريده بود؛براي همه. 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
⭕️بچه بود که انقلاب را ديد.نوجوانيش را در آن گذراند.شاگردي پدر را کرد؛عاشق کارهاي فني بود. وقتي مطهري را شناخت،دلش خواست برود سراغ طلبگي که نرفت. دانشگاه علم و صنعت،دو سال برق خواند؛آن قدر تودار بود که خانواده‌اش نمي‌دانست دانشجو است.حتی وقتي خبر دستگيريش را شنيدند،باورشان نمي‌شد.دوستانش شايد جسارتش را در کوچه و خيابان ديده بودند، ولي در خانه،داداش احمد مهربان و سخاوت مند بود. حبس کشيد.رنج ديد،آن قدر که توانست پشت و پناه آدم ها باشد.جنگيدن برايش درس بود. مي‌آموخت و آموزش مي‌داد.و تربيت مي‌کرد.به همان راحتي که توبيخ و تنبيه مي‌کرد،گريه مي‌کرد و حلاليت مي‌طلبيد. آن قدر به افق هاي دور چشم مي‌دوخت که روزي در پس آن ناپديد شد. 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
هم دانشگاه مي‌رفت،هم کار مي‌کرد؛ توي يک شرکت تأسيساتي. اوايل کارش بود که گفت:«براي مأموريت بايد برم خرم آباد.» خبر آوردند دستگير شده.با دو نفر ديگر اعلاميه پخش مي‌کردند. آن دوتا زن و بچه داشتند.احمد همه چيز را گردن گرفته بود تا آن ها را خلاص کند. مادر رفته بود ملاقات.ديده بود ضعيف شده.کبودي دست هايش را هم ديده بود. ـ احمد جان،دستات چي شده؟ خنديده بود. ـ تو رو خدا بگو. احمد: جاي دستبنده. ميبندن دو طرف تخت، شلاق مي‌زنن.تقلا مي‌کنم که طاقت بيارم. ساکت شده بود.بعد باز گفته بود«نگران نباش،خوب مي‌شن.» 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
‌ 🔹قضیه چی بود ؟ يک بار ازش پرسيدم«قضيه‌ي زندان رفتنت چي بوده،حاجي؟» جواب نداد.خودش را به کاري مشغول کرد. ـ حاجي،هيفده شهريور چي کار مي‌کردي؟وقتي امام اومد،توي کميته استقبال بودي؟ اخم هايش رفت توي هم. ـ تو با قبل چي کار داري؟ببين الآن دارم چي کار مي کنم. 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR
دور هم نشسته بوديم و از سال چهل و دو مي‌گفتيم. حرف پانزده خرداد که شد،احمدگفت:«اون روزها ده سالم بيش تر نبود. از سياست هم سر در نمي‌آوردم. ولي وقتي ديدم مردم رو تو خيابون مي‌کشن،فهميدم که ديگه بچه نيستم؛بايد يه کاري کنم.» 🌷 🌹 شھداۍظھور ؛ @SHOHADAYEZOHOOR