✅#سیره_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید سیدعلی حسینی
نمازای مستحبی زیاد میخوند ولی به خوندن دو رکعت خیلی مقید بود. همیشه بعد از نماز صبح با حالِ خاصی 🥲 میخوندش.
میدونستم پشتِ هر کارش حکمت و دلیلی نهفته. برا همین یه بار ازش پرسیدم: این نمازِ دو رکعتی که بعد از نماز صبح میخونی، چیه؟ اول از جواب دادن طفره رفت اما اصرار که کردم، گفت: اگه قول بدی تو هم همیشه بخونی میگم. وقتی قول دادم ✋🏻، گفت: من هر روز این دو رکعت نماز رو برای سلامتی و فرجِ #امام_زمان (عج) 🤲🏻 میخونم 🥰
📚 کتاب ساکنان ملک اعظم۳ / «منزل حسینی» / ص ۴۴
@SHahidSOLEIMANIculturalCenter
✅#خاطرات_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید محمدابراهیم همت
خمپاره ☄ صاف خورد کنار سنگر
حاج همت گفت: بر محمد و آل محمد صلوات
نگاهش کردم
انگار هیچ چیز نمی توانست تکانش بدهد ✊🏻
https://eitaa.com/SHahidSOLEIMANIculturalCenter
✅#سیره_شهدا
✈️⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید عباس بابایی
مدرسه ای که تدریس می کردم نزدیک حرم حضرت عبدالعظیم بود. فشار زیادی 😣 را تحمل می کردم. باید اول صبح بچه ها را آماده می کردم، حسین و محمد را می بردم مهد کودک و سلما را با خود می بردم مدرسه. از خانه تا محل کار ۲۰ کیلومتر می رفتم و ۲۰ کیلومتر می آمدم.
گفتم: عباس! تو رو خدا حداقل یه کاری کن تا مسیرم یه کم کمتر بشه. 😮💨
عباس با اینکه می توانست، این کار را نکرد و گفت: اونایی که پارتی ندارن پس چیکار کنن؟ ما هم مثل بقیه. ✋🏻 ما هم باید مثل مردم این سختی ها رو تحمل کنیم. https://eitaa.com/SHahidSOLEIMANIculturalCenter
✅#سیره_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید حمید باکری
🌀 به روایت: همسر شهید
به حمید التماس می کردم که مرا هم با ماشین اداری ببرد به جایی که محل کار هر دویمان بود. من در بسیج بودم. خانهٔ ما جایی بود که باید ۲۰ دقیقه پیاده می رفتیم تا به جاده 🛣 برسیم!
حمید فقط مرا تا ایستگاه می رساند و خیلی جدی می گفت: پیاده شو فاطمه با ماشین راه بیا!
می گفتم: من که از بسیج حقوق نمی گیرم؛ فکر کن روزی یک تومان به من حقوق می دهی، این یک تومان را بگذار به حساب کرایه ماشین 🚘.
می گفت: ما نباید باعث شویم مردم به غیبت و تهمت بیفتند. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمی دهد کسی به او تهمت بزند. ما هم ناسلامتی انسان عاقليم ديگر، نيستيم؟! 😉
☑️#خاطرات_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🥀🕊 شهید غلامرضا آلویی
پرسید: ناهار چی داریم مادر؟
گفتم: باقالی پلو 🍚 با ماهی 🐟
با خنده گفت: ما امروز این ماهی ها رو می خوریم و یه روزی این ماهی ها ما رو
چند وقت بعد تو عملیات والفجر ۸ درون اروند رود گم شد 😭
مادرش تا آخر عمر لب به ماهی نزد.
☑️#سیره_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🥀🕊 شهید شاهرخ ضرغام
معروف به حر انقلاب اسلامی
فراموش نمی کنم! یکبار زمستون خیلی سردی بود. در حال برگشت به سمت خونه بودیم. پیرمردی مشغول گدایی بود و از سرما می لرزید. ❄️
تا اونو دید، فورا کاپشن گرون قیمتشو درآورد و به اون پیرمرد داد، بعدم یه دسته اسکناس بهش داد!
پیرمرد که از خوشحالی نمیدونست چی بگه، مرتب می گفت: جوون! خدا عاقبتت رو به خیر کنه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️#وصیت_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🥀🕊 شهید حمید باکری
یقین بدانید تنها اعمالی از شما مورد رضایت خداوند متعال قرار خواهد گرفت که تحت ولایت الهی و رسولانش و امامانش باشد. بنابراین در هر زمان و هر موقعیّت، همت به اعمالی بگمارید که مورد تایید رهبری🧡 و امامت باشد
✅#سیره_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید مهدی باکری
برای عروسی هیچ هدیه ای نگرفتیم. فکر کردیم که چرا باید بعضی از وسائل تجملی 💎⛔️ وارد زندگی مون بشه؟
تمام وسایل مون دو تا موکت، یه کمد، یه ضبط صوت، چند تا کتاب 📗📕و یک اجاق گاز دو شعله کوچک بود. با همدیگه قرار گذاشتیم فقط لوازم ضروری مونو بخریم، نه بیشتر...
📚 کتاب شام عروسی / ص ۵
هدایت شده از سربازانسردارسلیمانی
☑️#سیره_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🥀🕊 شهید ابراهیم هادی
همراه با ابراهیم به سمت مقر سپاه می رفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم.
صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت. گفتم: آقا ابراهیم! بیا زودتر بریم مقر، همونجا نماز رو میخونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده ها رو انجام میدیم. اینم مثل نمازه. 🤭
با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت:
تموم این کارا بازیه. هدف از جنگ و جبهه و ... اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارای ما اینه که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم.
ان شاءاللّه اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خودت میبینی
📚 کتاب خدای خوب ابراهیم
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#خاطرات_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید محمدرضا کارور
جسم نحیف فرمانده گردان تکه پاره شده بود! مگر نه این که جسم گردان، جسم فرمانده آن است و جان فرمانده جان تک تک بچه های گردان! نیمی از بچه های گردان مقداد در وسط میدان، روی رمل های فکه مانده بودند. حالا فرمانده چگونه می توانست پیر نشود! آن هم فرمانده ای مثل محمدرضا...
عملیات والفجر مقدماتی بود! محمدرضا باقی مانده گردان را زود به عقب انتقال داده و آنگاه خود به معرکه بازگشته و سر و گوشی آب داده بود. میدان مین باز در چنگ دشمن بود. شهیدان در وسط میدان افتاده بودند. محمدرضا انگار فرزندان خود را در وسط نیروهای دشمن جا گذاشته بود.
طاقت نیاورد، همان لحظه به اردوگاه بازگشت و یک دسته نیروی از جان گذشته تجهیز کرد. او خود راهی به قلب دشمن گشود و دسته را تا وسط میدان هدایت کرد. هر رزمنده با دلهره و اضطراب، پیکر شهیدی را به دوش کشیده و به عقب انتقال داد. شب بعد نیروها به نصف تقلیل یافتند و شب های بعد، در آخر محمدرضا تنها ماند. اما تا انتقال آخرین پیکر شهید به عقب، باز نایستاد!
رفیق شفیق شهید همت
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#خاطرات_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید اصغر وصالی
پرنده ای که فقط از دست شهید غذا می خورد
🌀 به روایت: مریم کاظم زاده، همسر شهید
برایتان گفته بودم اصغر وصالی با شنیده ها و دیده ها فرق می کرد. فرماندهٔ سختگیر گردان ۳ سپاه پاسداران، در خانه اش یک شاهین 🦅 داشت. خودش شکارش کرده بود. حیوانک فقط از دست اصغر غذا می خورد. اوایل فکر می کردم اینطور یادش داده، اما بعدها که محبت بینشان را دیدم فهمیدم حیوانک از سر عشق مانده ☺️، نه از سر نیاز.
وقتی اصغر رفت، از دست هیچکس غذا نگرفت تا مُرد 💔
(خانم کاظم زاده همسر شهید و عکاس با سابقه سالهای انقلاب و جنگ تحمیلی، در سن ۶۵ سالگی به همسر شهیدش پیوست)
https://eitaa.com/sarbazan_sardar_soleymani
✅#سیره_شهدا
🌨⚡️#شهید_دفاع_مقدس
🌹🕊 شهید غلامرضا نوروزی نژاد
🌀به روایت: همسر شهید
فرزند خردسالمان از شدت تب 🤒، تشنج کرد. غلامرضا با دستپاچگی او را بغل زد و به خیابان دوید.
ماشین جهاد سازندگی که معمولا برای انجام کارهای اداری در اختیارش بود جلو در خانه پارک بود
گمان کردم از شدت عجله اتومبیل یادش رفته. داد زدم: «ماشین اینجاست. کجا داری میری؟»
همان طور که می دوید تا خود را به خیابان اصلی برساند، گفت: اون بیت الماله. با تاکسی میریم بیمارستان».
از شدت ناراحتی و عصبانیت سرش داد زدم و پرخاش کردم. کمی درنگ کرد تا خشم و خروشم فرو نشست. آن وقت به نرمی و ملاطفت گفت: «من چطور میتونم از همهٔ مردم حلالیت بگیرم؟»
https://eitaa.com/SHahidSOLEIMANIculturalCenter