eitaa logo
کمال الدین
104 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
59 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از به‌سمت آرامش 🌱✨
✨خورشيد نجابت و ادب یا زینب ✨با فضل و وقار، منتجب یا زینب ✨در اوج شکوه مثل کوهی بانو ✨هستی تو عقيلة العرب! یا زینب ✍ @Dastanhaykotah 🌸الهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک به حق حضرت زهرا🌸
هو الهادی در جستجوی خضر فرخ پی ع(40) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀 ادامه ادب جستجوی پیر (استاد) وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا(کهف/ 60) ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺧﻮﺩﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻰ ﺭﻭم ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺮﺳﻢ [ ﭼﻪﺍﻳﻨﻜﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﺳﻢ ] ﻳﺎ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻔﺮم ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻢ دانسته شد چهار ادب اصلی برای یافتن پیر و مرشد لازم است که عبارت بود از شناخت مقصود و شناخت مقصد و شناخت طریق چهارمین ادب شناخت طریقت بود و گفته شد طریقت دارای دو بعد علم و عمل است و این عمل همان آداب طریقت است 🔹آداب طریقت یافتن پیر طریقت رفتاری و اخلاقی یافتن استاد و پیر فرزانه عبارت است از: 1. صبر 2.احسان 3. توکل 4. یقین ✅ در این مقام دو نکته یادآوری میشود 🌷 آدابی که برای یک مسلمان مومن معمولی است برای سالک حتمی فرض شده اما اموری که فراتر از رفتار یک مسلمان اهل عمل معمولی است و در یافتن پیر اثر خاص دارد مورد بحث است 🌷. دوم اینکه رعایت واجبات معمولی که علم شریف فقه عهده دار آن است شریعت نامیده میشود اما اموری که در فن شریف اخلاق مورد بحث قرار میگیرد و روحیات و خلق انسان مؤمن مرتبط است طریقت نامیده میشود این اصلاح برگرفته از حدیث مروی از پیامبر اکرم ص است که فرمود: الشریعه اقوالی و الطریقه افعالی و الحقیقه احوالی.... (موسوی تبریزی، منتخب اسرار ص14 الشریعه نقل از عوالی اللءالی ج 4 ص124) ولی نگاه ما در این رساله مستند به روایت یادشده نیست بلکه در مقابل طریق(راه)، طریقت قرار دادیم که به معنای شیوه رفتار و اخلاق سالک در هنگام طی همان طریق است. پس بدون رعایت شریعت ورود به دالان طریقت بیهوده است 🔹1. صبر اولین و مهمترین ادب وصول به پیر صبر و بردباری است اگرچه معرفت اجمالی جهت جستجو اساس کار است ولی سخن در محور اندیشه و نظر نیست بلکه سخن در مقام عمل است. همان گونه که در آیه شریفه صدر کلام بیان شد موسی کلیم به جناب یوشع فرمود باید به مجمع البحرین بروم حتی اگر 80 سال طول بکشد صبر میکنم اگرچه لفظ صبر در آیه بکار نرفت پس رابطه آیه 60 سوره کهف با ادب طریقت و ادب صبر دانسته میشود همچنین حضرت خضر ع در دیدار با موسی ع به وی یاد آور شد که تو صبر لازم برای فراگیری دانش از من را نداری(لن تستطیع معی صبرا) نه تنها صبر برای فراگیری دانش عجیب خضر لازم است بلکه هر دانشی به آسانی بدست نمی آید و به صبر ویژه لازم است. آیه شریفه ((وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحسِنينَ (عنکبوت /69) )) ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ در راه ﻣﺎ ﻛﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ [ ﺭﺍﻩ ﺭﺷﺪ، هدایت] ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ; ﻭﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ که در فایل قبل بیان شد در این مقام شاهد کافی است بر اینکه برای نیل به اهداف خصوصا هدف هدایت جهاد لازم است و صبر اساس جهاد است 🍁. امروزه بسیاری از جویندگان مرشد یا همان استاد، صبر و حوصله کافی ندارند لذا برای دست رسی سریع به هدف خود پای هر استاد نادان و ناشایسته ای زانو میزنند زیرا استاد شایسته برای هرکسی دهان باز نمیکند به همین دلیل ما هر روز شاهد جریانات انحرافی با نام های متفاوت هستیم مریدبازان شیادی که معمولا بعد از مدتی، مدعی نیابت خاص و اندک اندک مدعی خود امام زمان ع میشوند اما بزرگانی که ما در محضر شریف آنان زانو زدیم هر بیشتر میگذرد ادعای آنان کم میشود و پیوسته اظهار عجز و ناتوانی میکنند ما در آنان هرگز هوای نفس مشاهده نکردیم اگر چه خطا علمی در این اساتید دور از ذهن نیست چون انسان کامل و امام معصوم ع نیستند در باب صبر مطالبی هست در فایل بعدی تقدیم میشود. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺 22 دی ماه 97 سید کمال الدین عمادی http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c
برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته پرسش : فلسفه وجود محلّل پس از طلاق سوم چیست؟ پاسخ اجمالی: پاسخ تفصیلی: همان گونه که ازدواج، یک امر حیاتى و ضرورى است، طلاق هم در شرایط خاصى، ضرورت پیدا مى کند، لذا اسلام بر خلاف مسیحیتِ تحریف یافته، طلاق را مجاز شمرده، ولى از آنجا که از هم پاشیدن خانواده ها زیان هاى جبران ناپذیرى براى فرد و اجتماع دارد، با استفاده از عوامل مختلفى، طلاق را تا آنجا که ممکن است محدود ساخته، و احکامى تشریع نموده که با توجه به آنها طلاق به حداقل مى رسد. موضوع الزام به ازدواج مجدد یا مُحَلِّل که بعد از سه طلاق در آیه 230 سوره «بقره» آمده است، یکى از آن عوامل محسوب مى شود؛ زیرا ازدواج رسمى زن بعد از سه طلاق با مرد دیگر، مخصوصاً با این قید که باید آمیزش جنسى نیز صورت گیرد، سدّ بزرگى براى ادامه طلاق و طلاق کشى است. به کسى که مى خواهد دست به طلاق سوم بزند هشدار مى دهد که راه بازگشت براى او ممکن است براى همیشه بسته شود؛ زیرا راه بازگشت از مسیر یک ازدواج دائم با مرد دیگرى مى گذرد. و همسر دوم ممکن است او را طلاق ندهد، و به فرض که طلاق بدهد این جریان مى تواند وجدان و عواطف مرد را جریحه دار سازد، لذا تا مجبور نشود، دست به چنین کارى نخواهد زد. در حقیقت، موضوع مُحَلِّل و به تعبیر دیگر، ازدواج دائمى مجدد زن با همسر دیگر، مانعى بر سر راه مردان هوسباز و فریبکار است ، تا زن را بازیچه هوا و هوس خود نسازند و به طور نامحدود از قانون طلاق و رجوع استفاده نکنند، و در عین حال راه بازگشت نیز به کلى بسته نشده است. شرائطى که در این ازدواج شده، مانند: دائم بودن، مى فهماند هدف ازدواج جدید این نبوده که راه را براى به هم رسیدن زن به شوهر اول، هموار کند؛ زیرا چه بسا شوهر دوم حاضر به طلاق نشود، ازدواج موقت نیست که زمان آن پایان یابد، بنابراین، از این قانون نمى توان سوء استفاده کرد. با توجه به آنچه در بالا آمد، مى توان گفت: هدف این بوده است که مرد و زن بعد از سه مرتبه طلاق، با ازدواج دیگرى از هم جدا شوند تا هر یک زندگى دلخواه خود را پیش گیرد، و مسأله ازدواج که امر مقدسى است دستخوش تمایلات شیطانى همسر اول نشود. ولى در عین حال، اگر زن از همسر دوم هم جدا شد، راه بازگشت به روى آن دو بسته نیست. و نکاح آنها مجدداً حلال مى شود، و لذا نام مُحَلِّل به همسر دوم داده اند. بر اساس آنچه گفته شد این نکته به خوبى روشن مى شود: بحث از ازدواج واقعى و جدى است، و اگر کسى از اول قصد ازدواج دائم نداشته باشد، و تنها صورت سازى کند تا عنوان مُحَلِّل حاصل شود، چنین ازدواجى باطل است و هیچ اثرى براى حلال شدن زن به شوهر اول، نخواهد داشت و حدیث معروفى که از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در بسیارى از کتب تفسیر نقل شده: « لَعَنَ اللّهُ الْمُحَلِّلَ وَ الْمُحَلَّلَ لَهُ»؛ (خداوند لعنت کند محلّل و آن کسى را که محلّل براى او اقدام مى کند)، (1) ممکن است اشاره به همین ازدواج هاى صورى و ساختگى باشد. بعضى گفته اند: اگر ازدواجِ دائمىِ جدى بکند، ولى نیّتش این باشد که راه را براى بازگشت زن، به شوهر اول هموار سازد، ازدواج او باطل است و آن زن به شوهر اول حلال نمى شود. بعضى نیز گفته اند: اگر قصد او ازدواج جدى بوده باشد هر چند هدف نهاییش گشودن راه براى همسر اول باشد، آن ازدواج صحیح است، هر چند مکروه مى باشد، به شرط این که چنین مطلبى جزء شرایط عقد ذکر نشود. و از اینجا روشن مى شود، هیاهوى بعضى از مغرضان و بى خبران که بدون آگاهى از شرایط و ویژگى هاى این مسأله آن را مورد هجوم قرار داده اند و کلماتى از سر اغراض شخصى نسبت به مقدسات اسلام و یا نا آگاهى از احکام آن، به هم بافته اند، (2) کمترین ارزشى ندارد و تنها دلیل بر جهل و کینه توزى آنها نسبت به اسلام است و گرنه، این حکم الهى با شرائطى که ذکر شد، عاملى است براى باز داشتن از طلاق هاى مکرر و پایان دادن به خودکامگى بعضى از مردان، و سامان بخشیدن به نظام نکاح و زناشویى.(3) پی نوشت: (1). «مجمع البيان»، جلد 1 و 2، صفحه 331 (جلد 2، صفحه 107، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات، طبع اول، 1415 ه ق)، ذيل آيه مورد بحث؛ اين حديث را «قرطبى»،«المنار» و «مراغى» نيز، ذيل آيه مورد بحث نقل كرده ‏اند؛ «كافى»، جلد 8، صفحه 71 (دار الكتب الاسلامية)؛ «بحار الانوار»، جلد 22، صفحات 136 و 138. (2). اشاره به فيلم و سريالى است كه به نام«مُحَلِّل» در زمان طاغوت ساخته و پخش شد و در آن به احكام مقدس اسلام توهين گرديد. (3). گرد آوري از کتاب: تفسیر نمونه، آيت الله العظمي مکارم شيرازي، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهل و هفتم، ج 2، ص 208.
هدایت شده از Mahdi Salehi
نسیم پرده ی گهواره را تکان می داد برای عرض ارادت خودی نشان می داد   ستاره های درخشان خوشه ی پروین کنار پنجره مبهوت کودکی شیرین   شمیم قدسی او در مدینه پیچیده بهار آمده, بلبل به غنچه خندیده   چکاوکان به در باغ ریسه می بندند شکوفه ها همه دیوانه وار می خندند   نشانه های ظهور مسیح ظاهر شد مدینه مرکز ثقل خیال شاعر شد   نسیم گرد سر نو رسیده دف می زد بنفشه داخل گلدان مدام کف می زد    صدای خواندن پروانه ها چه زیبا بود تبسم لب شیر خدا چه زیبا بود   ز نور طلعت رویش ستاره حیران شد و ماه با عجله پشت ابر پنهان شد   ستاره گفت به خورشید:- بی خبر ساده - خدا به فاطمه خورشید دیگری داده   زمان سیطره وسلطه گشته طی خورشید  شکسته حرمت پوشالی تو ای خورشید   حریر جذبه ی چشمان او اهورایی ست طلوع خنده ی زینب عجب تماشایی ست   بساط فخر فروشی ز آسمان بر چین بیا زمین به تماشای دخترک بنشین   بیا ببین که ندیدی کسی به این پاکی شدند خادمه اش, حوریان افلاکی   نگاه حیرت خورشید تا بر او افتاد اسیر بند جنون گشت و نعره ها سر داد   هوار می زدومی گفت:وه چه نوری داشت! شبیه مادر خود چهره ی صبوری داشت   بدون شبه وشک از قبیله ی نور است میان هاله ی انوار خویش مستور است   وقار و نور جبینش به مصطفی رفته ولی غرور نگاهش به مرتضی رفته   چه کودکیست ! که خود اشهدین می گوید و گاه خنده کنان یا حسین می گوید   چه کودکیست ! که گوید ثنای رب جلی دوچشم او شده خیره به ذوالفقار علی
کمال الدین
برگرفته از سایت آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته پرسش : فلسفه وجود محلّل پس از طلاق سوم چیست؟ پاسخ
برخی از روحانیون به دلیل عدم اطلاع کافی در مقام بیان احکام گمان کردند در صورت سه طلاق زن و شوهر جدا شده اگر بخواهند مجددا ازدواج کنند باید کسی را به عنوان محلل پیدا کنند تا با ازدواج با آن زن مطلقه او را طلاق دهد تا او بتواند با شوهر قبلی ازدواج کند حال آنکه چنین نیست کسی نمیتواند به قصد محلل بودن ازدواج دایم کند اگر با زن یاد شده ازدواج کرد و منجر به طلاق شد آن در این صورت میتواند با شوهر قبلی خود ازدواج کند لذا دید برخی روحانیون دقت ندارند محترمانه تذکر دهید تا با خودشان موجب وهن دین نشوند اخیر در مسجدی آقای چنین احکامی بیان کرد برخی دوستان مسجدی به من گزارش دادند
هو الهادی در جستجوی خضر فرخ پی ع (41) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀 در ادامه ادب جستجوی پیر وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا(کهف/ 60) ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺧﻮﺩﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻰ ﺭﻭم ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺮﺳﻢ [ ﭼﻪﺍﻳﻨﻜﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﺳﻢ ] ﻳﺎ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻔﺮم ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻢ ، 🔹1.صبر (2) دانسته شد نخستین ادب جستجوی پیر و استاد صبر بر مشکلات راه وصول است برخی مباحث آن بیان شد در این مقام به وعده الهی را در این باره یادآور میشویم یا دلهایمان بیش از پیش زمینه رحمت پیدا کند وَأَن لَّوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُم مَّاءً غَدَقًا(سوره جن /16) ﻭ ﺍﮔﺮ [ ﺍﻧسانهای سالک] ﺑﺮ ﻃﺮﻳﻘﻪ ﺣﻖ ﭘﺎﻳﺪﺍﺭﻱ ﻛﻨﻨﺪ ﺣﺘﻤﺎً ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯﺁﺏ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﻲ ﺳﻴﺮﺍﺏ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﻛﺮﺩ ، افراد بسیاری هدفی را تعقیب میکنند ولی خیلی به دلیل عدم استقامت به مقصد نمیرسد لذا قرآن رسیدن به آب حیات را مشروط به صبر و استقامت میداند صبر کن حافظ به سختی روز و شب عاقبت روزی بیابی کام را دلا در عاشقی ثابت قدم باش که در این ره نباشد کاری بی اجر اما طالب صابر نباشد هرکسی در ادامه نکته ای مهم از استاد علامه حسن زاده آملی دامت برکاته روایت خواهیم کرد 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺 22 دی ماه 97 سید کمال الدین عمادی http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c
هدایت شده از کلاس چرا حجاب
وزیر خارجه و همسرش چند روز پیش رفتن مصر و موقعی که میخواستن از یک بازدید کنن زنش به احترام کلیسا حجاب سرش میکنه اون وقت عمله‌های مسیح‌علینژاد میرن گلزار شهدا حرمت شکنی و کشف حجاب می‌کنن 🌺 eitaa.com/Kelasecherahejab
هدایت شده از بیداری ملت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی صدای سلطنت‌طلبِ معروف هم از بی‌شرفی BBC درمیاد : انگلستان در سال ۱۲۹۶ ، ۹ میلیون ایرانی را به قتل می رساند؛ چرا بی‌بی‌سی درباره هولوکاست ایرانی حرف نمی‌زند؟! چرا باید انگلستان ۱۴ میلیون پوند در سال به بی بی سی بدهد که بیاید برای من و تو تفسیر سیاسی بکند... 🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از شاخص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان عجیب رهبری در مورد اینده انقلاب که از صدا و سیما پخش نشد! ⚠️جمعی از مسئولین از فشارهای بی امان دشمن نگران شده بودند که این موضوع را با رهبر در میان گذاشتند 🔸پاسخ بسیار جالب رهبر
هو الهادی در جستجوی خضر فرخ پی ع (41) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀 ادامه ادب جستجوی پیر 🔹. 1.صبر (3) ✅طالب صابر نباشد هر کسی اهمیت صبر در نیل به هدف دانسته یک نکته مهم جهت تشویق سالکان این است که حضرت استاد علامه حسن زاده آملی دامت برکاته در این مقام فرمود زود زود نمیدهید تا کم کم ظرفیت حاصل شود در این باره شیخ فریدالدین عطار در منطق الطیر نیکو گفته است. شیخ مهنه بود در قبضی عظیم شد به صحرا دیده پر خون، دل دو نیم دید پیری روستایی را ز دور گاو می‌بست و ازو می‌ریخت نور شیخ سوی او شد و کردش سلام شرح دادش حال قبض خود تمام پیر چون بشنید گفت ای بوسعید از فرود فرش تا عرش مجید گر کنند این جمله پر ارزن تمام نه به یک کرت، به صد کرت مدام ور بود مرغی که چیند آشکار دانهٔ ارزن پس از سالی هزار گر ز بعد با چندین زمان مرغ صد باره بپردازد جهان از درش بویی نیابد جان هنوز بو سعیدا زود باشد آن هنوز طالبان را صبر می‌باید بسی طالب صابر نباشد هر کسی تا طلب در اندرون ناید پدید مشک در نافه ز خون ناید پدید از درونی چون طلب بیرون رود گر همه گردون بود در خون رود هرک را نبود طلب، مردار اوست زنده نیست او ، صورت دیوار اوست هرکرا نبود طلب مرد آن بود حاش لله صورتی بی‌جان بود گر به دست آید ترا گنجی گهر در طلب باید که باشی گرم‌تر آنک از گنج گهر خرسند شد هم بدان گنج گهر دربند شد هرک او در ره بچیزی ماند باز شد بتش آن چیز گو با بت بساز چون تنک ظرف آمدی بی‌دل شوی کز شراب مست لایعقل شوی نی مشو آخر به یک جو مست نیز می‌طلب چون بی‌نهایت هست نیز نقل از هزار و یک نکته نکته 537  🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺 24دی ماه 97 سید کمال الدین عمادی http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c
در مصاف گرگ خویشتن 👇👇
هو الهادی در جستجوی خضر فرخ پی ع(42) 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀❤️🍀🍀🍀🍀🍀 ادامه ادب جستجوی پیر (استاد) وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّىٰ أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا(کهف/ 60) ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﺟﻮﺍﻥ ﺧﻮﺩﮔﻔﺖ : ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻣﻰ ﺭﻭم ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺁﻥ ﺩﻭ ﺩﺭﻳﺎ ﺑﺮﺳﻢ [ ﭼﻪﺍﻳﻨﻜﻪ ﺯﻭﺩ ﺑﺮﺳﻢ ] ﻳﺎ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﻱ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺳﻔﺮم ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﻫﻢ. بر اساس این آیه شریفه موسوی ع دانسته شد آداب چهارگانه طریقت یافتن پیر عبارت است از 1. صبر 2.احسان 3. توکل 4. یقین ادب طریقت صبر بیان شد اکنون سخن در ادب دوم احسان است. 🔹.2. احسان دانسته شد برای نیل به مقصد و مقصود در استاد یابی علاوه بر صبر احسان لازم است ((وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحسِنينَ (عنکبوت /69) )) ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ در راه ﻣﺎ ﻛﻮﺷﻴﺪﻧﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ [ ﺭﺍﻩ ﺭﺷﺪ، هدایت] ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﻳﻲ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ; ﻭﻳﻘﻴﻨﺎً ﺧﺪﺍ ﺑﺎ ﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ در پایان این آیه شریفه مجاهدت و صبر را از صفات ویژه محسنین بر شمرد و فرمود خدا با محسنان است پس صبر محسنان لازم است ✅احسان دارای معانی متفاوت است 🔹اول. احسان به معنای نیکی کردن به دیگران است و محسن یعنی نیکوکار 🔹دوم. احسان مرتبه ای از علم است بَلَىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﺁﺭﻱ ، ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﺴﻠﻴﻢ ﺧﺪﺍ ﻛﻨﻨﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪﻧﻴﻜﻮﻛﺎﺭﻧﺪ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺷﺎﻥ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﻨﺎﺳﺐﺍﺳﺖ ، ﻧﻪ ﺑﻴﻤﻰ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﻰ ﺷﻮﻧﺪ .(سوره بقره /112) در تفسیر این آیه از پیامبر ص پرسیده شد احسان به چه معناست فرمود آن تعبد الله کانک تراه فان لم تراه فانه یراک (میزان الحکمه ج2ص447 چاپ اول) بنابر این روایت، احسان همان یقین به حضور خدای عظیم و نظر او به انسان است. این یقین عبادات و رفتار انسان را متحول میکند انسان پیوسته در حال حیاء و ادب مع الله است این یقین غیر از یقین دیگری است که خواهد آمد 🔹سوم. احسان انجام دادن هر کار به نحو احسن امام صادق ع فرمود اذا احسن المومن عمله ضاعف الله عمله بکل حسنه بکل حسنه سبعماه.. فقلت له و ما الاحسان فقال اذا صلیت فاحسن رکوعک و سجودک و اذا صمت فتوق کل ما فیه فساد صومک.... و کل عمل تعمله لله فلیکن نقیا من الدنس (میزان الحکمه ج 2ص446) فرمود احسان این است که تمام عملی را که برای خدا انجام میدهی منزه از هر گونه آلودگی باشد این معنای سوم در این بحث مقصود این بحث است و يقين به حضور حضرت دوست پشتوانه آن است پس جوینده پیر فرخ پی باید به طریقه احسان تمام امور خود را انجام دهد تا لایق محضر شریفش باشد. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺✅🌺🌺🌺🌺🌺 26 دی ماه 97 سید کمال الدین عمادی http://eitaa.com/joinchat/2718302210C0f9dfd519c
  هرکه در دریای بی پایان فتاد همچو ما در بحر بی پایان فتاد عشق جانان آتشی خوش برفروخت شعله ای در جان مشتاقان فتاد رند مستی سر به پای خم نهاد غلغلی در مجلس رندان فتاد آنکه جان بفروخت درد دل خرید نیک سودا کرد و خوش ارزان فتاد یار ما را کار با اغیار نیست کار او ای یار با یاران فتاد از سر کویش کسی کو دور شد بی سر و پا سخت سرگردان فتاد نعمت الله جان به جانان داد و رفت خوش بود جانی که با جانان فتاد شاه نعمت الله ولی ره   غزل شمارهٔ ۷۳۰ »« غزل شمارهٔ ۷۲۸
سلام بر همه ایرانیان آزاده و شریف جرم این جوانان چه بود برای چه این چنین مظلوم در دستان دژخیمان بعثی عراق و منافقان کثیفتر از کفتار باید شکنجه شوند مسئولان حقوق بگیر نجومی و حتی غیر نجومی در دادگاه قیامت چه خواهند کرد
سلام بر مومنان يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (جمعه/9) ﺍﻱ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ! ﭼﻮﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﻭﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻧﺪﺍ ﺩﻫﻨﺪ ، ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺫﻛﺮﺧﺪﺍ ﺑﺸﺘﺎﺑﻴﺪ ، ﻭ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﻨﻴﺪ . ﻛﻪ ﺍﻳﻦ [ ﺍﻗﺎﻣﻪ ﻧﻤﺎﺯﺟﻤﻌﻪ ﻭ ﺗﺮﻙ ﺧﺮﻳﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ] ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ [ ﺑﻪﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ] ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ . نماز جمعه را فراموش نکنید بعدا فرصت جبران نخواهد بود
📌 ماجرای جالب مسلمان شدن مرد هندو پس از تخریب یک مسجد 🔹 «محمد امیر» شهروند هندی که به همراه گروهی از هندوها بیست سال پیش یک مسجد را به هدف ساخت یک معبد به جای آن تخریب کرده بودند، پشیمان شد و برای جبران پشیمانی خود در تعمیر و ساخت حدود ۱۰۰ مسجد مشارکت داشته است. 🔹 رسانه های محلی اعلام کردند: محمد امیر که پیش از این به «پر سینگه» شناخته می شد و یک هندو بود در پی تخریب یک مسجد در سال ۱۹۹۲ میلادی، از کرده خود پشیمان شد و اسلام آورد و نامش را به «محمدامیر» تغییر داد. 🔹 وی در مصاحبه با روزنامه «هند امروز» گفت که اولین نفری بود که برای تخریب مسجد مذکور از گنبد مسجد بالا رفت. این جوان هندی همچنین گفت که بایک دختر مسلمان ازدواج کرده و دین اسلام را تبلیغ و تشریح می کند. https://fa.shafaqna.com/news/694146/ 🔊 @shafaqna_farsi
سلام بر فرزانگان رابطه تهذیب و عقلاتیت وعده کرده بودم نکته ای از علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه در این باب روایت کنم حضرت علامه طباطبایی فرمودند: برادر من در تبریز شاگردی داشت که به او درس فلسفه می گفت و آن شاگرد احضار ارواح می نمود. برادرم توسط آن شاگرد با بسیاری از ارواح تماس پیدا می کرد. اجمال مطلب آنکه آن شاگرد قبل از آنکه با برادر من ربطی داشته باشد؛ میل کرده بود؛ فلسفه بخواند. برای این منظور روح ارسطو را احضار کرده و از او تقاضای تدریس کرده بود. ارسطو در جواب گفته بود: کتاب اسفار ملا صدرا را بگیر و برو نزد آقای حاج سید محمد حسن الاهی بخوان. این شاگرد، کتاب اسفار را خریده و آمد نزد ایشان و پیغام ارسطو را که سه هزار سال قبل زندگی می کرد؛ داد. ایشان در جواب می فرماید: من حاضرم، اشکالی ندارد. روزها شاگرد به خدمت ایشان می آمد و درس می خواند و آن مرحوم می فرمود ما به وسیله این شاگرد با بسیاری از ارواح ارتباط برقرار می کردیم و سؤالاتی می نمودیم. بعضی از سؤالات مشکله حکمت را از خود مؤلفین آنها می نمودیم. مثلا اشکالاتی که در عبارات افلاطون حکیم داشتیم از خود او می پرسیدیم و مشکلات اسفار را از ملاصدرا سؤال می کردیم. یک بار افلاطون به ما گفت: شما قدر خودتان را بدانید که در روی زمین می توانید لااله الا الله بگویید. ما در زمانی بودیم که بت پرستی و ثنویت آنقدر غلبه داشت که یک لااله الا الله نمی توانستیم بگوییم. خود آن شاگرد که الان شاگرد مکتب فلسفه است؛ مسائل غامضه ای را که آقای الاهی از زبان شاگرد با معلمین این فن، از ارواح سؤال می کرد و جواب می گرفت؛ نمی فهمید و قوه ادراک نداشت. ولی آقای الاهی کاملا می فهمید که آنها در زبان شاگرد چه می گویند. می فرمود: ما روح بسیاری از علما را حاضر کردیم و سؤالاتی نمودیم مگر روح دو نفر را نتوانستیم احضار کنیم: یکی روح مرحوم سید بن طاوس و دیگری روح مرحوم سید مهدی بحر العلوم رضوان الله علیهما، این دو نفر گفته بودند: ما وقف خدمت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام هستیم و ابدا مجالی برای پایین آمدن نداریم. از عجایب و غرایب این بود که وقتی یک کاغذ از تبریز از ناحیه برادر ما به قم آمد و در آن نوشته بود که با این شاگرد روح پدر مان را احضار کرده و سؤالاتی نموده ایم؛ جواب هایی داده اند. گویا از شما گله داشته اند که در ثواب این تفسیری که نوشته ام پدرم را شریک نکرده ام(مراد تفسیر المیزان است) غیر از من و خدا کسی نمی دانست حتی برادرم هم بی اطلاع بود. چون از امور قلبی من بود که در ثواب آن پدرم را شریک نکرده بودم. نه از جهت آن بود که می خواستم امساک کنم. بلکه من قابلیتی برای خدمت خودم نمی دانستم. فرمودند: نامه برادر که به من رسید من منفعل شدم. گفتم خدایا اگر این تفسیر ما در نزد تو مورد قبول است و ثوابی دارد من ثواب آن را به روح پدرم و مادرم هدیه نمودم. هنوز این مطلب را در پاسخ نامه برادر به تبریز نفرستاده بودم؛ بعد از چند روز نامه ای از برادرم آمد که ما این بار با پدر صحبت کردیم؛ خوشحال بود و گفت خدا عمرش دهد؛ تأییدش کند؛ سید محمد حسین(علامه) هدیه ما را فرستاد. تاریخ انتشار : 1393/6/18 منبع : مردان علم در میدان عمل، جلد 5، اثر سيد نعمت الله حسينی  
سلام جانم .... از عالمی می پرسند: اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟ گفت: 99 صفحه رو خالی میذارم.صفحه آخر، سطر آخر می نویسم: "یادت باشه دنیا گرده، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی" زندگی ساختنی است؛ نه ماندنی.. بمان برای ساختن» نساز برای«ماندن». منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد! خاک را زیر و روکن... بذر را بکار، از آن مراقبت کن، گل خواهد داد.. وقتیکه راه نمی روی! یا نمی دَوی! زمین هم نمی خوری!!! و این " زمین نخوردن" ... محصول سُکون است! نه مَهارت! ... وقتیکه تصمیمی نمی گیری! و کاری نمی کنی! پس اشتباه هم نمی کنی!!! و این " اشتباه نکردن" ... محصول اِنفعال است! نه انتخاب! ... خوب بودن ... به این معنی نیست که ... درهای تجربه را برخود ببندی! و فقط پرهیز کنی، خوب بودن ... در انتخابهای ماست ... که معنا پیدا می کند ... و شکل می گیرد ... چه جالب... ناز را می کشیم؛ آه را می کشیم؛ انتظار را می کشیم؛ فریاد را می کشیم؛ درد را می کشیم؛ ولی بعد از این همه سال آنقدر نقاش خوبی نشده ایم که بتوانیم دست بکشیم! " از هر آنچه آزارمان میدهد" ديروز قصد داشتم دست اتفاق را بگيرم تا نيفتد ! اما امروز فهميدم که اتفاق خواهد افتاد، اين ما هستيم که نبايد با او بيفتيم ...! روزگارتون پر از اتفاقهای قشنگ.....