وی یادآور شد: مورد دوم، درباره آینده سوریه و محور مقاومت بعد از «حافظ اسد» بود که سید حسن نصرالله فرمود "حافظ اسد حامی محور مقاومت است، اما بهعلت کهولت سن و بیماری روزهای آخرش را میگذراند. ما همه نگران بودیم که بعد از او چه اتفاقی خواهد افتاد. مجدداً برای تحلیل اوضاع سوریه بعد از «حافظ اسد» به ایران آمدیم و این بار نیز دیدارها و جلسات روتین خودم را با شخصیتها و نهادهای ذیربط انجام دادم. همه نگران شرایط مقاومت بعد از «حافظ اسد» بودیم و نگرانی ما هم جدّی بود، چون هم احتمال هرجومرج بود و هم احتمالات دیگر، طوری که در هر ملاقاتی که انجام میدادم اولین سؤال که از من پرسیده میشد اوضاع سوریه و محور مقاومت بعد از «حافظ اسد» بود تا اینکه خدمت رهبر معظم انقلاب مشرف شدم".
بهگفته مشاور دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، "بهخلاف انتظارم، ایشان اصلاً در این مورد از من چیزی نپرسیدند، طوری که برای من خیلی عجیب بود و من نتوانستم این تعجبم را پنهان کنم. به ایشان عرض کردم «در طول این سفر هر کسی را ملاقات کردهام همه اولین سؤالشان در مورد آینده مقاومت بعد از «حافظ اسد» بود، اما شما در این مورد چیزی نفرمودید». ایشان فرمودند «دلیلش این است که من نگران آینده شما بعد از «حافظ اسد» نیستم و شما نیز نگران نباشید، کسی که خواهد آمد بسیار بیشتر از پدرش از شما حمایت خواهد کرد» و این اتفاق در عمل افتاد و امروز «بشار اسد» واقعاً ما را بسیار بیشتر از پدرش حمایت میکند. مواردی را نیز در حمایتهای بیدریغ اسد مطرح کردند، بنده هم در تأیید فرمایشات ایشان عرض کردم که «شنیدهام «بشار اسد» روی میزشان عکس شما را گذاشتهاند»".
حجتالاسلام حسینی درباره فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر تبدیل شدن ایران به یک قدرت در منطقه در دوران جنگ 33روزه، گفت: مورد سوم، درباره جنگ 33روزه بود؛ سید حسن نصرالله فرمود "همان روزهای اولیه حمله اسرائیل پیامی از مرحوم آیتالله بهجت به دستم رسید که در آن فرموده بودند: «نگران نباشید، شما پیروز خواهید شد» و دیگر توضیحی نداده بودند. اما چند روز بعد سردار سلیمانی آمد و پیامی مفصل و کتبی از رهبر معظم انقلاب آورد. رهبر معظم انقلاب در یک صفحه نهتنها بشارت داده بودند ما پیروز میشویم که حتی فرموده بودند ما به یک قدرت نظامی منطقهای تبدیل خواهیم شد. طولی نکشید که دیدیم محور مقاومت پیروز شد و حزبالله پیروزی خودش را جشن گرفت و امروز بهعنوان یک قدرت غیر قابل حذف در منطقه حضور داریم".
ادامه👇👇👇
برای زوال اسرائیل 18 سال هم زیاد است
وی خاطرنشان کرد: "مورد چهارم، درباره زوال اسرائیل است. همه این موارد را گفتم که درمورد کتاب شما و پیشبینی رهبر معظم انقلاب صحبت کنم". سید حسن نصرالله فرمود "ما بعد از جنگ 33روزه پروژۀ نابودی اسرائیل را آغاز و در این رابطه حدود 20 طرح آماده کردیم. مبنای کار ما این بود که اسرائیل 18 سال کشید که از لبنان اخراج شود، بنابراین اخراج اسرائیل از فلسطین اشغالی خیلی بیشتر زمان خواهد برد، لذا طرحهایی را برای زوال اسرائیل در 30 سال آینده آماده کردیم و با این طرحها به ایران آمدیم. دوباره همان ملاقاتهای روتین انجام شد و تقریباً همه اتفاق نظر داشتند که پروژه زوال اسرائیل زمان بیشتری نیاز دارد تا اینکه خدمت رهبر معظم انقلاب مشرف شدیم. در این ملاقات من با آبوتاب در مورد این 20 طرح و تصمیمات اتخاذشده صحبت کردم. رهبر معظم انقلاب بعد از عرایض بنده فرمودند: «خب، این طرحها خیلی خوب است، خیلی خوب است که آمادگی لازم را برای هر کاری داشته باشیم، اما برای زوال اسرائیل 18 سال هم زیاد است» و با قاطعیت فرمودند اسرائیل زودتر از اینها نابود خواهد شد".
مشاور دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تأکید کرد: "تمام این مطالب را گفتم که شما بدانید پیشبینیهای رهبر معظم انقلاب که قبل از این همگی درست بودند، قبل از تاریخی که شما بهدست آوردهاید از زوال اسرائیل حکایت دارد". بنده عرض کردم اتفاقاً خود رهبر معظم انقلاب نیز در ملاقاتی که با ایشان داشتم وقتی کتابم را به ایشان تقدیم کردم پرسیدند: «خب، بالاخره اسرائیل در چهسالی ساقط خواهد شد؟»، عرض کردم بر اساس این محاسبات انشاءالله در سال 1444 هجری قمری مصادف با 2022 میلادی. فرمودند «چه دیر! ما امیدواریم زودتر از اینها اتفاق بیفتد». در ادامه به سید عرض کردم: بر اساس نص قرآن کریم یهودیان بهشدت از نابودی و مرگ میهراسند تا آنجا که قرآن از همین خاصیت آنان استفاده میکند و برای اثبات حقانیت، آنان را به مرگخواهی فرامیخواند ﴿فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقینَ﴾، بنابراین اگر این کتاب در سطح گستردهای در جهان در اختیار یهودیان قرار بگیرد میتواند موج مهاجرت منفی از اسرائیل را کلید بزند. ایشان فرمود "در اینکه اسرائیل نابودشدنی است شکی نیست، اسرائیل همان خانۀ عنکبوت است که من نامگذاری کردهام و تنها کافی است مدتی آمریکا به مسائل خود مشغول باشد و از اسرائیل حمایت نکند، حیات
اسرائیل بدون حمایت آمریکا نمیتواند ادامه داشته باشد".
منبع:تسنیم
✨﷽✨
🔺در یکی از عملیاتهای منطقه غرب، دستور عقبنشینی صادر شد و بچهها سریع آن ارتفاع رو تخلیه کردن و به سمت نیروهای خودی بازگشتن. من هم زودتر از بقیه با یه سری از بچهها بقیه مهماتها رو آوردم عقب و چند روز بعد به مرخصی رفتم.
در مرخصی بودم که یکی از بچههای محل که در آن عملیات مجروح شده بود و پایش قطع شده بود تماس گرفت و گفت: "سید امشب بیا منزل ما شام دور هم باشیم". من هم قبول کردم و ساعت حدود ۹ شب بود که رفتم خانه دوستم، اما مجلس، یک شام معمولی نبود تقریباً همه فامیل او حضور داشتن . سفره مفصلی هم چیده شده بود.
خیلی تعجب کردم که چرا من رو دعوت کرده، اون هم میون این همه غریبه، با اشاره به او گفتم: "خبریه؟"
با دست اشاره كرد: "صبرکن"، پدر دوستم که آدم تحصیلکرده و با شخصیتی بود نگاهی به فامیلها کرد و گفت: "دوستان، منتظر آقا سید بودیم که تشریف آوردن"، بعد مکثی کرد و ادامه داد: "این آقا سید کار بسیار بزرگی کردن که من خیلی مدیون ایشون هستم و این مهمانی رو برای تشکر از ایشون ترتیب دادم".
و بعد ادامه داد: "تنها پسر من توی این عملیات مجروح میشه و همه نیروها با سرعت در حال عقب نشینی بودن، ایشون با بستن پای پسرم جلوی خونریزی اون رو میگیره و حدود ۸ کیلومتر روی دوش خودش اون رو عقب میآره، اون هم در كوهستان، اگر ایشون این کار رو نمیکرد معلوم نبود پسرم الان شهیدِ یا اسیر عراقیها شده . برای همین ما این مجلس رو برای تشکر از این سید اولاد پیغمبر تشکیل دادیم و این هدیه ناقابل رو هم من و همسرم برای ایشون تهیه کردیم".
من که بهت زده داشتم صحبتهای پدر دوستم رو گوش میکردم گفتم: "ببخشید، فکر میکنم اشتباه شده. چون من یه سری وسائل همراهم بود و زودتر از بقیه از منطقه خارج شدم. من چنین کاری رو نکردم.
" دوستم برگشت و گفت: "اینجا جای تعارف نیست سید، خودم یادمه اون شب با بند پوتین جلوی خونریزی پامو گرفتی و من رو انداختی روی کولت، خودم مرتب میگفتم: سید محمد از اینجا برو، سید محمد..."
اما من هر چی میگفتم به خدا من نبودم، اونها باور نمیکردن و اصرار داشتن که من هدیه رو بگیرم و با اونها شام بخورم. کمی فکر کردم ، ناگهان چیزی به ذهنم رسید، سریع گفتم: "تلفن دارین ؟"
دوستم گفت: "آره" و بعد گوشی رو پیش من آورد. من هم به شخصی زنگ زدم و در حالی که بیرون میرفتم گفتم: "من سریع برمیگردم " حدود يك ساعت بعد به همراه شخص ديگري برگشتم.
حالا من شروع به صحبت کردم و بقیه گوش میکردن، گفتم: "دوستان کسی رو که باید ازش تشکر کنین رو آوردم، چون من اصلاً آدمی نبودم که بتونم کسی رو ۸ کیلومتر اون هم توی کوه با خودم عقب بیارم، برای همین فهمیدم باید کار چه کسی باشه. یه آدمی که کم حرف میزنه، هم هیکل من باشه و قدرت بدنی بالائی داشته باشه و هر دوی ما رو بشناسه، فهمیدم کار خودشه،آقا ابراهیم هادی".
ابراهیم سرش رو پائین انداخته بود و چیزی نمیگفت، گفتم: "آقا ابرام به جدم اگه حرف نزنی از دستت ناراحت می شم، بگو اون شب چیکار کردی"، ولی ابراهیم چیزی نمیگفت. همه مهمانها ساکت بودن. دوباره قَسَمش دادم، ابراهیم که از دست من خیلی عصبانی شده بود گفت: "سید چی بگم؟!"
بعد مكثي كرد و با آرامش گفت: "من دست خالی داشتم عقب میآمدم که ایشون یه گوشه افتاده بود. پشت سر من هم کسی نبود و من تقریباً آخرین نفر بودم، توی اون تاریکی خونریزی پاش رو با بند پوتین بستم و آوردمش به سمت نیروهای خودی، توی راه به من میگفت سید، من هم فهمیدم که باید از رفقای سید محمد باشه برای همین چیزی نگفتم و رسوندمش به بچههای امدادگر". ابراهیم بعد از آن از دست من خیلی عصبانی شد ... علتش را ميدانستم، او هميشه ميگفت كاري كه براي خداست گفتن نداره.
📚 نرم افزار اندرویدی سلام بر ابراهیم.
📗کتاب سلام بر ابراهیم،ناشر : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی.
@erfanshia
ﻭ ﻣﻦ ﻛﻼﻡ ﻟﻪ ( ﻋﻠﻴﻪ اﻟﺴﻼﻡ )
ﻟﻤﺎ ﺃﻇﻔﺮﻩ اﻟﻠﻪ ﺑﺄﺻﺤﺎﺏ اﻟﺠﻤﻞ ﻭَ ﻗَﺪْ ﻗَﺎﻝَ ﻟَﻪُ ﺑَﻌْﺾُ ﺃَﺻْﺤَﺎﺑِﻪِ ﻭَﺩِﺩْﺕُ ﺃَﻥَّ ﺃَﺧِﻲ ﻓُﻼَﻧﺎً ﻛَﺎﻥَ ﺷَﺎﻫِﺪَﻧَﺎ ﻟِﻴَﺮَﻱ ﻣَﺎ ﻧَﺼَﺮَﻙَ اﻟﻠَّﻪُ ﺑِﻪِ ﻋَﻠَﻲ ﺃَﻋْﺪَاﺋِﻚَ
ﻓَﻘَﺎﻝَ ﻟَﻪُ ( ﻋﻠﻴﻪ اﻟﺴﻼﻡ ) ﺃَ ﻫَﻮَﻱ ﺃَﺧِﻴﻚَ ﻣَﻌَﻨَﺎ ﻓَﻘَﺎﻝَ ﻧَﻌَﻢْ ﻗَﺎﻝَ ﻓَﻘَﺪْ ﺷَﻬِﺪَﻧَﺎ ﻭَ ﻟَﻘَﺪْ ﺷَﻬِﺪَﻧَﺎ ﻓِﻲ ﻋَﺴْﻜَﺮِﻧَﺎ ﻫَﺬَا ﺃَﻗْﻮَاﻡٌ ﻓِﻲ ﺃَﺻْﻼَﺏِ اﻟﺮِّﺟَﺎﻝِ ﻭَ ﺃَﺭْﺣَﺎﻡِ اﻟﻨِّﺴَﺎءِ ﺳَﻴَﺮْﻋَﻒُ ﺑِﻬِﻢُ اﻟﺰَّﻣَﺎﻥُ ﻭَ ﻳَﻘْﻮَﻱ ﺑِﻬِﻢُ اﻹِْﻳﻤَﺎﻥُ
نهج ابلاغ خطبه 12
.
وقتی امام علی ع در جنگ جمل پیروز شد یکی از یاران گفت ای کاش به برادرم حضور داشت و شاهد پیروزی شمابود
امام فرمود آیا میلش با ما بود گفت آری
امام فرمود
به تحقیق او شاهد این پیروزی بود بلکه در این لشگر کسانی بودند که هنوز در صلب پدران و رحم مادران خود هستند زمان در آینده آنان را بروز خواهد داد و ایمان بواسطه آنان نیرومند خواهد شد
در این بیان نورانی امام به قدرت قدسی عشق و ایمان در عبور از مرز زمان و اتصال به اردوگاه اشاره دارد
در سفر روحانی بعد منزل نبود
کمال الدین
خاطرهای از ملاقات سیدحسن نصرالله با رهبر انقلاب دربارۀ زمان نابودی اسرائیل مشاور دبیرکل مجمع جهان
سلام بر مهمانان گرانقدر کمال الدین در باره این خبر اینکه کسی ادعا کند بر اساس محاسبات علمی ریاضی در قرآن دانسته شد در سال 1444 سقوط اسرائیل خواهد بود اساس علمی صحیح ندارد همین نکته موجب تردید اصل مساله است اگر چه سخن حضرت آقا در این باره به نحو امید نه حتمیت
هدایت شده از سیدکمال الدین عمادی
پاسخ آیت اللّه حکیم ره به مفتی عربستان
مرحوم آیه اللّه العظمی سید محسن حکیم علیه الرحمه که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بودند، در سفری که به عربستان داشتند، در جلسه ای با «بن باز» مفتی عربستان «که نابینا بود» مواجه شدند.
«بن باز» ظاهراً به دیدن آقای حکیم رفته بود ولی در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابی گری خود را مطرح نماید. در این جلسه بن باز از آیه اللّه حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمی کنید؟
آیه اللّه حکیم در جواب فرمودند: این دیدار جای چنین صحبت هایی نیست بگذارید به احوالپرسی برگزار شود.
بن باز، سماجت و لجاجت کرد و خواستار دریافت جواب شد.
آیه اللّه حکیم، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنم و همان را معیار فهم قرآن و عمل به آن قرار دهیم، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت.
بن باز با تعجب پرسید: چرا؟ آیه اللّه حکیم فرمودند: چون قرآن می فرماید: «وَ مَنْ کانَ فِی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبِیلاً» [ - سوره اسراء: آیه 72.] .
کسی که در این جهان «از دیدن چهره حق» نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود و شما که از دو چشم نابینا هستید طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنّمند قرار بگیرید، بنابراین ظاهر بسیاری از آیات قرآن مقصود نیست [ - روزنامه جمهوری اسلامی: 30/12/76 - .
برگرفته از نرم افزار جامع گلبرگها
چه بسیار افراد نابینا دارای مقام پارسایی و اهل بهشت بودند همیشه در همه موارد ظاهر آیات اگر ملاک باشد با حقایق سازگاری ندارد
✨﷽✨
#تـلـنـگـر
✨امام الصادق علیه السلام فرمودند:
💠سه چیز نزد خدا شکایت می کنند:
👈مسجد ویرانه ای که
مردم در آن نماز نمی گذارند؛
👈دانشمندی که در
میان مردم نادان قرار دارد؛
👈قرآنی که برای زیبایی در منزل
گذاشته شده که گرد و خاک روی آن
نشسته است و کسی آن را نمی خواند.
📚:خصال ج1 ص142
h
هدایت شده از سیدکمال الدین عمادی
📚
💐یکی میگفت قبل از انقلاب مردی در شهر خوی بود که به او ترمان (terman) میگفتند. او بسیار شیرینعقل بود و گاهی سخنان حکیمانهی عجیبی میگفت.
روزی از او پرسیدند: «مصدق خوب است یا شاه؟ بگو تا برای تو شامی بخریم.» ترمان گفت: «از 2 تومنی که برای شام من خواهی داد، 2 ریال کنار بگذار و قفلی بخر بر لبت بزن تا سخن خطرناک نزنی!!!»
مرحوم پدرم نقل میکرد، در سال 1345 برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم.
ساعت 10 صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود میکند.
یک اسکناس 5 تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمیگرفت. باید دنبال دلیلی میگشتم تا این پول را از من بگیرد.
💥گفتم: «ترمان، این 5 تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و #دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.»
ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک 10.» گفت: «ببر نیازی نیست.» خیلی تعجب کردم که این سوال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟
پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر میگیرم. الان تازه #صبحانه خوردهام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم میکنم یا #خرج کرده و ناهار گرسنه میمانم. من بارها خودم را# آزمودهام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد# اذان ظهر میدهد.»
واقعا متحیر شدم. رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم: «ناهار کجا خوردی؟» گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند. روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.»
حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه
وانگه با عاشقان هم خانه شو همخانه شو
☝️ زن برای دست دادن دست خود را دراز کرده و امام موسی صدر دستش را روی سینه گذاشت.
زن گفت: ترسیدی نجس شی؟
امام صدر گفت: نه بلکه خواستم طهارت شما حفظ بشه...
@Axezirkhaki
هدایت شده از سیدکمال الدین عمادی
سلام بر ماه رمضان ماه خدا
سلام بر صائمان ماه صیام
سلام بر بیمارانی که در حسرت روزه ماه صیام آه از نهادشان بلند است
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ
ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺑﺮﺩﺑﺎﺭ ﻭ ﺩﻟﺴﻮﺯ ﻭ ﺭﻭﻱ ﺁﻭﺭﻧﺪﻩ [ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ] ﺑﻮﺩ .(٥٧/هود)
ابراهیم بسیار آه کشنده بود
شما برادران با آه حسرت صوم بکوشید تا به مشرب ابراهیم خلیل الله ع نائل شوی
در روایت دارد که شخصی کوشید تا به درک نماز جماعت پیامبر ص نائل شود وقتی رسید نماز تمام شده بود با علی ع مواجه شد پرسید نماز تمام شده است آقا امیر ع فرمود آری آن مرد در این لحظه آهی کشید
امیرمؤمنان علی ع فرمود من حاضرم نمازجماعت خود را با آه تو عوض کنم
آری برادران برای شما بیماران مومن محروم از صیام طریق آه گشوده است
خدا شما را با آواهان این ماه محشور کند
سلامتی کامل را نصیبتان کند
هدایت شده از سیدابوالحسن میرعمادی
امام خمینی رحمت الله علیه
ماه رمضان شد می و میخانه برافتاد
عشق و طرب و باده به وقت سحر افتاد
افطار به می کرد برم پیر خرابات
گفتم که تو را روزه به برگ و ثمر افتاد
با باده وضو گیر که در مذهب رندان
در حضرت حق این عملت بارور افتد
هدایت شده از رساله امام خامنهای
🌹دعای روز اول ماه مبارک رمضان
🌹شادی ارواح مطهر شهدا صلوات
🆔 @resale_ahkam
هدایت شده از سیدحسین شفیعی دارابی
نسیم "رمضانیه" (2)
"بازدهی روزه ماه مبارک رمضان"
بنام پروردگار بصیر و دوستدار اهل بصیرت. روزه داران ارجمند، مهمانان خوب الهی، سلام علیکم؛ توفیق ورود به مهمانی الهی را تبریک می گویم. قطعا قدر و منزلت این مهمانی، بسیار بالا و عظیم است؛ بدین جهت اولیاء الهی کوشیدند تا از طریق بیان فوائد روزه داری، مارا از عظمت انجام این فریضه الهی، مطلع سازند، تا با شوق بیشتری برای انجام آن تلاش نمائیم؛ از باب نمونه:
شیخ صدوق (ره) نقل می کند: رسول مکرم اسلام (صلوات الله و سلامهدعلیه و آله) فرمود:
مَا مِنْ مُؤْمِنٍ يَصُومُ شَهْرَ رَمَضَانَ احْتِسَاباً إِلَّا أَوْجَبَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَهُ سَبْعَ خِصَالٍ :
أَوَّلُهَا : يَذُوبُ الْحَرَامُ فِي جَسَدِهِ .
وَ الثَّانِيَةُ : يَقْرُبُ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ .
وَ الثَّالِثَةُ : يَكُونُ قَدْ كَفَّرَ خَطِيئَةَ آدَمَ أَبِيهِ عليه السلام .
وَ الرَّابِعَةُ : يُهَوِّنُ اللَّهُ عَلَيْهِ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ .
وَ الْخَامِسَةُ : أَمَانٌ مِنَ الْجُوعِ ، وَ الْعَطَشِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ .
وَ السَّادِسَةُ : يُعْطِيهِ اللَّهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ .
وَ السَّابِعَةُ : يُطْعِمُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ طَيِّبَاتِ الْجَنَّةِ ... (1)
#رسول خدا (ص) فرمود: هيچ مؤمنى نيست كه ماه #رمضان را فقط بحساب خدا روزه بگيرد مگر آنكه خداى تبارك و تعالى #هفت صفت را براى او ثابت و لازم فرمايد:
🌺اول: آنكه هر چه #حرام در پيكرش باشد گداخته شود.
🌺دوم: #رحمت خداى عزوجل نزديك مى شود.
🌺سوم: #كفاره گناه ( ترک اولی) پدرش آدم را پرداخت نموده است.
🌳چهارم: خداوند لحظات #جان كندن را بر وى #آسان گرداند.
🌺پنجم: از #گرسنگى و تشنگى روز #قيامت در امان خواهد بود.
🌺ششم: خداى عزوجل از خوراكی هاى لذيذ #بهشتى او را نصيب دهد.
🌺هفتم: خداى عزوجل بيزارى از #آتش دوزخ به او عطا فرمايد.
منبع:
(1) من لا يحضره الفقيه ج :2 ؛ ص :74 .
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
(حوزه علمیه قم: سید حسین شفیعی دارابی// اول ماه رمضان 1438ق= 27 اردیبهشت1397ش).
حضرت خضر از فرزندان سام بن نوح و پسر خاله ی ذوالقرنین است. نامش بلیا بن ملکا و کنیه اش ابوالعباس و لقبش خضر می باشد. در وجه نامگذاری حضرت خضر نوشته اند: هر جا گام می نهاد، زمین از قدومش سر سبز (خضر) می شد; از این رو او را «خضر» نامیدند. بعضی نام او را یسع و برخی الیاس گفته اند و از همین جا این تصور پیدا شده که ممکن است الیاس و خضر نام یک نفر باشد، ولی مشهور و معروف میان مفسران و راویان حدیث همان نام اول (بلیا یا ملکان) است [. ر. ک: بحارالانوار، ج13، ص286 و 303.] .
همه ی مورخان بر این باورند که حضرت خضر آب زندگی (حیات) نوشید و عمری جاودانه یافت. در روایتی از امام رضا(علیه السلام) آمده است که فرمود: «همانا خضر از آب حیات نوشید و تا زمانی که نفخ صور می شود، نخواهد مرد... .» [. کمال الدین، ج2، ص385; بحار الانوار، ج13، ص299.]
نوشته اند که پدرش از پادشاهان عصر بود و جز او فرزندی نداشت. خضر همواره در اتاقی به عبادت مشغول بود; پدر بیم داشت که مبادا نسل او قطع شود; لذا او را به ازدواج زنی در آورد، ولی او همنشینی زن اختیار نکرد. پدرش (ملکان) همسران او را که انتخاب می کرد، به وسیله قابله ها بازرسی نمود; قابله ها دانستند که هیچ گونه توجهی به زنان نکرده است; از این رو در شهر شایع شد که خضر حالت زنانه دارد; پدرش از او بر آشفت و او را زندان کرد، او هم فرار کرده و نزد ذوالقرنین (دانشمند الهی که دارای قدرت و امکانات بود) رفت و یکی از صاحب منصبان و رئیس وسایط نقلیه او شد [. بحارالانوار، ج13، ص302.] .
قرآن کریم در سوره ی کهف از آیه ی 60 تا 82، داستانی از حضرت موسی(علیه السلام) و همراه (دوست یا استاد) وی نقل می کند که در آن نامی از «خضر» نیامده است، بلکه از هم سفر موسی(علیه السلام) به «بنده ای از بندگان ما که مشمول رحمت الهی گشته و از علمی لدنی برخودار شده است» یاد می کند. در روایات متعددی این دانشمند الهی به نام «خضر» معرفی شده است [. سفینة البحار، ج 2، ص 45 واژه «خضر».] .
بر اساس آیات سوره ی کهف، او به باطن و نظام تکوینی جهان مأمور و از پاره ای از اسرار آگاه بود و سمت استادی حضرت موسی بن عمران را داشت،، هر چند حضرت موسی(علیه السلام) در برخی از جهت ها بر او مقدم بود.
در احادیث معتبر آمده است که پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حضرت خضر به خانه ی امیرالمؤمنین(علیه السلام)آمد و به اهل بیت آن حضرت تسلیت گفت، و همچنین به استقبال پیکر امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) آمد و حسنین(علیهما السلام)را تسلیت گفت و به قبر مهیا شده توسط نوح(علیه السلام)، راهنمایی کرد [. بحار الانوار، ج13، ص303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282.] . و نیز آمده است که او در تنهایی دوران غیبت امام زمان(علیه السلام)، مونس ایشان است. [. همان، ص 299 به نقل از کمال الدین، ص 219.]
نوشته اند که منزل او بیشتر، مسجد صعصعه و مسجد سهله (در کوفه) هست. [. بحارالانوار، ج 13، ص 303; تاریخ انبیا از آدم تا خاتم، ص 282.]
اما در مورد پیامبری او اختلاف است. علامه ی مجلسی از سید مرتضی علم الهدی نقل می کند که ایشان فرموده اند: ممکن نیست معلّم حضرت موسی(علیه السلام) پیامبر نبوده باشد. [. همان، ص 314.] علامه ی طباطبایی نیز از روایات استنباط می کنند که ایشان پیامبر بوده اند; [. تفسیر المیزان، ج 13، ص 339.] لیکن روایات متعددی وجود دارد که این مرد عالم، پیامبر نبوده بلکه دانشمندی همچون ذوالقرنین و آصف بن برخیا بوده است. [. بحارالانوار، ج 13، ص 304.]
منابعی برای آگاهی بیشتر:
1 . تفسیر نمونه، ج 12، ص 509 به بعد.
2. ترجمه ی تفسیر المیزان، ج 13، ص 243 به بعد.
برگرفته از نرم افزار جامع گلبرگها
☝️سلام بر شما روزه داران سال گذشته بحران خشکسالی و کم آبی بهانه ای شد برای ایجاد رعب وحشت مردم و انتشار شایعات اینکه آمریکا با فناوری جدید در اکوسیستم ایران تغییرات ایجاد کرده ولی پیر ما در متن بلاها تنها به منبع لایزال خدایی توجه کرد و به لطف بیکرانش امیدواری داد
به متن پیام نورانی نوروزی رهبری معظم در باب جبران کم آبی در بهار 97 توجه کنید بیانی که زیر آن با رنگ سبز مشخص شد
الان بیش از بیست روز شاهد باران پی در پی و پرشدن سدهایی که از خشکسالی شاهد رویش درختهای در آن بودیم اکنون هر روز شاهد سیلاب های جهت پر شدن سدهایی یادشده هستیم
یکی از آموزه های قرآن امید به لطف حق تعالی یاس از وساوس شیطانی است
خدا را بر این بارانهای بهاری شکر
اصحاب الرّس
قرآن می فرماید: «و عاداً و ثموداً و اصحاب الرّس و قروناً بین ذلک کثیراً» (سوره فرقان، آیه 38)
«و نیز قوم عاد و اصحاب رس و طوایف دیگر، بسیاری بین اینها، همه را به کیفر کردارشان هلاک ساختیم.» خداوند در این آیه، هلاک کردن قوم عاد و ثمود و اصحاب رس را متذکر می شود و درباره اصحاب رس که چه قومی بودند و چرا و چگونه به هلاکت رسیدند و عاقبت آنها چه شد، در میان مورخان و مفسران اقوال فراوانی هست.
مرحوم طبرسی در مجمع البیان و فخررازی در تفسیر کبیر و آلوسی در روح المعانی از جمله احتمالاتی که نقل کرده اند این است که آنها مردمی بودند که در انطاکیه شام زندگی می کردند و پیامبرشان «حبیب نجار» بود. [ . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 15، ص 92، به نقل از اعلام قرآن، ص 149.]
در عیون الاخبار الرضا از امام علی بن موسی الرضا از امیرالمؤمنان حدیثی طولانی دربارة اصحاب رس نقل شده که به اختصار بیان می شود. [ . ابن ابی حدید، شرح نهج البلاغه، مطبوعاتی هدف، ج 10، ص 94.]
آنها قومی بودند که درخت صنوبری را می پرستیدند و به آن «شاه درخت» می گفتند و آن درختی بود که «یافث بن نوح» بعد از طوفان کاشت. آنها دوازده قریه آبادی داشتند که در کنار نهری به نام رس بود این شهر بنامهای آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند، فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، که ایرانیان نام ماه های سال خود را از آن گرفته اند.
آنها به خاطر احترام خاصی که به آن درخت می گذاشتند بذر آن را در مناطق دیگر کاشتند و نهری برای آبیاری آن اختصاص دادند به گونه ای که آشامیدن آب آن نهر را بر خود و چهارپایان ممنوع کرده بودند و حتی اگر کسی از آن می خورد او را به قتل می رساندند و می گفتند این مایه حیات خدایان ماست. آنها در هر ماه از سال روزی را در یک شهر که نام همان ماه بود، عید می گرفتند و به کنار درخت صنوبر که بیرون شهر بود می رفتند و حیواناتی را به عنوان قربانی سر می بریدند و به آتش می افکندند وقتی دود از آن بلند می شد سر به سجده برده و گریه و زاری می کردند. عادت و سنت آنها چنین بود که دوازده روز پشت سر هم عید می گرفتند و آنچه در توان داشتند قربانی می کردند و در برابر درخت سجده می کردند، احترام آنها به درخت صنوبر به جایی رسید که آن را به عنوان خدای خود قرار دادند هنگامی که در کفر و بت پرستی فرو رفتند خداوند پیامبری را از بنی اسرائیل به سوی آنها فرستاد تا آنها را به عبادت خداوند یگانه و ترک شرک دعوت کند. اما آنها ایمان نیاوردند.
وقتی پیامبر آن ها ملاحظه کرد که پند و موعظه در آنها اثری نمی کند، از خدا تقاضا کرد که درخت را خشک کند تا آنها مأیوس شوند و دست بردارند. دعای او مستجاب شد. روز عید که همه از خواب برخواستند؛ دیدند درخت خشکیده است. گویا سالهاست که خشک شده است در حالی که شب سرسبز بود. بعضی از روشنفکران گفتند این قدرت خداوند آسمان و زمین است. بعضی گفتند این پیامبر سحر و جادو کرده و درخت ما را خشک کرده است. تصمیم به قتل او گرفتند و او را در جعبه آهنی که سرش گشاد و پایین آن تنگ بود قرار دادند و آزار دادند تا سحر خود را باطل کند (بعضی می گویند که او را در چاهی انداختنتد و سر آن را بستند و سرش نشستند و پیوسته ناله او را شنیدند تا جان داد. آن حضرت در لحظات آخر عمر خود دعا کرد: خدایا خودت می بینی من برای آنها خیر خواهم ولی آنها با من چه کردند خودت انتقام من را از آنها بگیر. دعایش مستجاب شد. در همان روز که عید بزرگ برپا می شد و همه جمع بودند باد تندی شدید و سرخ رنگ شروع به وزیدن گرفت و چنان آنها را بلند می کرد و به یکدیگر می زد که هر دو هلاک می شدند. زمین را زیر پای آنان چنان گرم کرد که مانند آهن سرخ می شده است و این تندباد سخت آتشین مانند قبه حمراء بالای آنها خیمه زده و آنها را فرو گرفت و بدن های آنها مانند آهن در آتش آب شده و بکلی از بین رفتند. [ . عیون اخبار الرضا، طبق نقل و تلخیص: طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسراء، ج 15، ص 237.]
*
برگرفته از نرم افزار جامع گلبرگها