هدایت شده از سوزستان
✨دلنوشتهای برای #منصور
نشستهام پای رایانه و دارم فیلمی را اکران میکنم که از توانستن میگوید.
باید جای من باشی تا بدانی حال این لحظهام را.
باید جای من دیده باشی عظمت لحظه ی پرواز جنگده را.
باید جای من تمام عمرت عاشق پرواز بوده باشی.
باید جای من پوزخنده زده باشی در نمایشگاههای نیروی هوایی، در کنار F5 های آمریکایی، هیکل ظریف آذرخش ایرانی را.
باید اشک ریخته باشی خبر سقوط هواپیمایی را که تیمسار ستاری سرنشینش بود.
باید زندگی کرده باشی شهادت ستاری را تا حالا بفهمی حال شرم و بغض و شور و طغیان مرا.
شرمندهام که پیشتر نمیدانستم با چه چنگ و دندانی آن آذرخش، آذرخش شده بود تا مثل پروانه دورش بگردم.
بغض دارم که چه زجرهایی در سکوتی کشیدی و ما نمیدانستیم.
سرشار طغیانم بر آنانی که اختاپوسآسا دست و پا کشانده اند بر دور و نزدیک صنعت و اقتصاد و امنیت ایرانم و ترویج میکنند ما نمیتوانیم را.
امیر از شما چه پنهان، آن جمله آخر فیلم که نوشته بود بعد از شهادت شما دم و دستگاه اوج به وزارت دفاع منتقل شد هنوز دارد میسوزاندم!
شاید اشتباه میکنم و خدا کند اشتباه کنم اما هرجور حساب میکنم آن دیالوگِ «اینها مال نیروی هوایی ست و در نیروی هوایی هم میماند» با این جمله پایانی نمیخواند!
عیب ندارد! بگذار ناخواهها نخواهند! بگذار بدبینها بد ببینند! بگذار دلالها چوب لای چرخ توانستنمان بگذارند!
ما هنوز هم مافوقمان امام است و فرزندان روح اللهی سید علی هستیم و مثل تو فریاد میزنیم و نشان میدهیم: #ما_میتوانیم
✍ زهرا آراستهنیا
@arastehnia
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c