eitaa logo
﷽سـبکــ زنـدگـےمهـدوے🇮🇷🏴
176 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
51 فایل
﷽ ●|بِـ‌ســم‌ࢪـب‌الـ‌مـــــ℘ــد؎|● ●امـــام مهــــ𔘓ـدے(عــج): ●هـر یــــــک از شمـا بایـد کارے کـنـد کـه بـا آن به محـــ𔘓ـبت ما نـزدیــــــک شــود. «بحـارالـانوار/ ج/ص۱۷۶» ●خادم: @Yazahra_NP ●ناشناس: https://daigo.ir/secret/7390823665
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ ‍ ▪️به مناسبت سالروز شهادت آیت الله موسوی اصفهانی، صاحب کتاب گران‌سنگ مکیال المکارم (25 ماه مبارک رمضان)؛ از اصفهان آمده بود برای حج. " مرض وبا " شهر مکه را گرفتار کرده بود. ترس و وحشت امانش نمی‌داد. یادش افتاد به خوابی که چند ماه پیش دیده بود. خواب دیده بود. خواب امام زمانش را؛ امام امر کرده بود که کتابی بنویسد. مشغله‌ها ولی توفیق نوشتن را از او گرفته بودند. همانجا عهد جدیدی بست: «هرطور شده این کتاب را خواهم نوشت، اگر از این مهلکه نجات پیدا کنم.» به اصفهان که رسید عهدش را وفا کرد. 👈 نام کتاب را هم همانی گذاشت که امام علیه السلام فرموده بود: «مکیال المکارم فی فوائد الدّعا للقائم: پیمانه خوبی‌ها، پیرامون برکاتِ دعا برای حضرت قیام کننده...» 📚مکیال المکارم، مقدمه جلد اول. 💕
﷽ ‍ ‍ ▪️مهمان خانه امام شده بود. موقع خداحافظی، حرف دلش را گفت: راستش از دست خودم دلگیرم! تا وقتی پیش شما هستم، غصّه‌ی دنیا سراغم نمی‌آید، حسرت مال و منال مردم را نمی‌خورم، اما همین که از پیش شما می‌روم، همین که با مردم و اهل بازار می‌نشینم، دوباره دلم هوای دنیا می‌کند. امام باقر علیه السلام فرمود: بگذار قصه‌ای برایت بگویم. روزی یاران پیامبر به ایشان گفتند: می‌ترسیم ما منافق باشیم! پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: چطور؟! گفتند: هر وقت پای حرف‌های شما می‌نشینیم، جوری دنیا و غم‌هایش فراموشمان می‌شود انگار بهشت و جهنم را می‌بینیم. اما همین که می‌رویم خانه‌هایمان، انگار نه انگار! پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: نه، این نفاق نیست! این‌ها وسوسه‌ی شیطان است. اما این را بدانید: آن حس و حالی که گفتید، اگر برایتان دائمی شود، به جایی می‌رسید که حتی فرشته‌ها با شما دست می‌دهند. آن وقت حتی می‌توانید روی آب‌ها راه بروید. 📚 برگرفته از کافی، ج۲، ص۴۲۳. 👈 انس و توجه نسبت به حجت خدا، خاصیتش اینه که دل آدم رو از محبت دنیا پاک میکنه. پس: ۱. اگه غم‌های دنیا سراغت اومد، با امام زمانت درددل کن تا آروم بشی. ۲. اگه میخوای توی معنویات به جایی برسی و قدرت‌های الهی پیدا کنی، راهش انس و توجه دائمی نسبت به امام زمانه. _زمان
‍ ﷽ ▪️ شیعه شده بود، شیعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی امام هادی علیه السلام. دلیلش را پرسیدند. گفت: از اصفهان آمده بودم بغداد؛ همشهری‌ها می‌دانستند آدم زبان‌داری هستم؛ مرا فرستاده بودند پیش متوکل برای عرض شکایت. پشت دربار منتظر بودم. همان وقت متوکل دستور داد امام هادی علیه‌السلام را بیاورند. از یکی پرسیدم کسی که احضار شده کیست؟ گفت: امام شیعه‌هاست. به نظرم متوکل او را احضار کرده تا بکُشد! لحظه‌ای بعد آمد. با همان نگاه اول، محبّتش به دلم افتاد. در دلم شروع کردم به دعا کردن برایش. از خدا می‌خواستم شرّ متوکل را از سرش کوتاه کند. به من که رسید توقف کرد. نگاهش را دوخت به صورتم. همین قدر شنیدم که فرمود: خدا دعایت را مستجاب، عمرت را طولانی و مال و بچه‌هایت را زیاد کند. از هیبت نگاه و کلامش به لرزه افتادم و زمین خوردم. به هوش که آمدم، مردم قصه را پرسیدند. چیزی نگفتم. به اصفهان که برگشتم زندگیم از این رو به آن رو شد. حالا همه چیز دارم: ثروت، ده تا فرزند، هفتاد و چند سال عمر. همه‌ی این‌ها از برکت دعای امام زمانم است. 📚الخرائج، ج‏۱، ص۳۹۲.
🌿 ‍ ▪️چند روزِ تمام، زیر نظرش داشتم. اصلا لب به آب نمی‌زد! خیلی تعجب کردم‌. «آخر این پیرمرد، در این گرمای نجف، چطور تشنه‌اش نمی‌شود؟!» یک روز خواهش کردم رازش را بگوید. اولش طفره رفت. اما بالاخره به زبان آمد. گفت: برای دیدن امام زمان علیه السلام نذری کرده بودم: چهل شب چهارشنبه، مسجد سهله. چهل هفته تمام شد، اما خبری نشد. من ولی از سهله دل نکندم. یک شب، موقع بازگشت از سهله، تشنگی شدیدی سراغم آمد. نه آبِ خوردن داشتم، نه تاب رفتن. تاریکی شب و تشنگی لب امانم را برید. متوسل شدم به صاحب سهله. ناگهان آقایی مقابل چشمم ظاهر شد. سه دانه خرما تعارفم کرد. به خودم گفتم: دارم از تشنگی می‌میرم، حالا خرما هم بخورم؟! اصرار کرد. خرمای اول را که خوردم خنکی همه وجودم را گرفت! خرمای دوم، بیشتر. خرمای سوم، اثری از عطش نگذاشت. با آن آقا راه افتادم. چند قدم بعد، خودم را مقابل مسجد کوفه دیدم. حیرت کردم. «این آقا کیست؟ چطور ظرف چند لحظه مرا به مقصد رساند؟!» نگاه کردم. دیگر آن آقا کنارم نبود. از آن شب، دیگر تشنگی سراغم نیامد. 📚 برگرفته از العبقري الحسان، ج۶، ص۸۰۱. علیه‌السلام سـبکــ زنـدگـےمهـدوے
﷽ ‍ 💐 به مناسبت ایام ولادت امام حسن عسکری علیه‌السلام؛ ▫️آمده بود دیدن امام، امام از فرموده‌های رسول خدا صلی الله علیه وآله برایش می‌گفت؛ ...از اینکه هرکس یتیمی را نگهداری کند خدا حافظش خواهد بود؛ از اینکه هرکس یتیمی را نوازش کند، به تعداد موهای سر آن یتیم، قصرهای بهشتی نصیبش خواهد شد... سپس امام عسکری علیه‌السلام فرمود: اما یتیم‌تر از کودکِ پدر مرده، کسی است که از امامش دور افتاده باشد؛ نه راهی به محضر امامش دارد، نه احکام دینش را می‌داند... هدایت چنین کسی، ثوابش مثل بر دامن نشاندن یتیم است... کسی که او را هدایت کند، در بهشت همنشین ما خواهد بود.✨ 📚تفسیر امام عسکری علیه‌السلام، ص۳۳۸. زمان ↰سـبکــ زنـدگـےمهـدوے🤍↳