eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
67 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 فلانی دوست می‌دارد بدرخشد! 🔹 امام خامنه‌ای: یکی از تعبیرات شهید بهشتی که به عنوان مطرح می‌کرد و به دل انسان می‌نشست این بود، میگفت فلانی «دوست می‌دارد بدرخشد»، این عیب بود. 🔸 آن‌هایی که دوست می‌دارند مورد ستایش این و آن قرار بگیرند، باید بدانند یک عیبی است در خودشان، ولو یک خدمتی را انجام داده باشند... 📚 قرارگاه‌های فرهنگی، صفحه۵۴ @sabkeshohada @sabkeshohada
توصیه های شهید احمد مشلب به دختران: اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم ترین چیز است. در اجتماع ما کسی به فکر رعایت حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به وفکر باشید و زینبی برخورد کنید . سه چهارم دختران در حال حاظر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می پوشند، واقعاً حجاب نیست. ممکن است چادر بپوشند، ولی عبایشان دارای مد و برق است که من برای اوّلین بار است که می بینم و حجابشان حجاب نیست . داریم به سراغ بدعت ها می رویم.یا حجاب می پوشیم ، ولی بدن نما . یا حجاب دارد ولی به مردان نگاه می کند. باید چشم خود را به زمین بدوزد و احترام چادری را که بر سر دارد نگه دارد. ما باید از فاطمه زهرا سلام الله علیها الگو بگیریم. حضرت زینب سلام الله علیها به گونه ای بود که غیر از حضرت علی (علیه السلام) کسی او را نمی دید. الان حجاب بر سر دارد ، ولی همراه با مدل های جدید ، یا صورت آرایش کرده است @sabkeshohada @sabkeshohada
سبک شهدا
توصیه های شهید احمد مشلب به دختران: اینکه مواظب حجاب خود باشید که این مهم ترین چیز است. در اجتماع م
حجاب و عفاف و مسئله ولایت فقیه انقدر مهمه که در اکثر وصیتنامه شهدا ذکر شده . . .
سبک شهدا
#دختر_شینا #قسمت_نهم چند روز بعد، مراسم شیرینی خوران و نامزدی در خانة ما برگزار شد. مردها توی یک اتا
چند روز بعد، مراسم شیرینی خوران و نامزدی در خانة ما برگزار شد. مردها توی یک اتاق نشسته بودند و زن ها توی اتاقی دیگر. من توی انباری گوشة حیاط قایم شده بودم و زارزار گریه می کردم. خدیجه، همه جا را دنبالم گشته بود تا عاقبت پیدایم کرد. وقتی مرا با آن حال زار دید، شروع کرد به نصیحت کردن و گفت: «دختر! این کارها چه معنی دارد؟! مگر بچه شده ای؟! تو دیگر چهارده سالت است. همة دخترهای هم سن و سال تو آرزو دارند پسری مثل صمد به خواستگاری شان بیاید و ازدواج کنند. مگر صمد چه عیبی دارد؟! خانوادة خوب ندارد که دارد. پدر و مادر خوب ندارد که دارد. امسال ازدواج نکنی، سال دیگر باید شوهر کنی. هر دختری دیر یا زود باید برود خانة بخت. چه کسی بهتر از صمد. تو فکر می کنی توی این روستای به این کوچکی شوهری بهتر از صمد گیرت می‌آید؟! نکند منتظری شاهزاده ای از آن طرف دنیا بیاید و دستت را بگیرد و ببردت توی قصر رویاها. دختر دیوانه نشو. لگد به بختت نزن. صمد پسر خوبی است تو را هم دیده و خواسته. از خر شیطان بیا پایین. کاری نکن پشیمان بشوند، بلند شوند و بروند. آن وقت می گویند حتماً دختره عیبی داشته و تا عمر داری باید بمانی کنج خانه.» با حرف های زن برادرم کمی آرام شدم. خدیجه دستم را گرفت و با هم رفتیم توی حیاط. از چاه برایم آب کشید. آب را توی تشتی ریخت و انگار که من بچه ای باشم، دست و صورتم را شست و مرا با خودش به اتاق برد. از خجالت داشتم می مردم. دست و پایم یخ کرده بود و قلبم به تاپ تاپ افتاده بود. خواهرم تا مرا دید، بلند شد و شال قرمزی روی سرم انداخت. همه دست زدند و به ترکی برایم شعر ترانه خواندند. اما من هیچ احساسی نداشتم. انگار نه انگار که داشتم عروس می شدم. توی دلم خداخدا می کردم، هر چه زودتر مهمان ها بروند و پدرم را ببینم. مطمئن بودم همین که پدرم دستی روی سرم بکشد، غصه ها و دلواپسی هایم تمام می شود. چند روز از آن ماجرا گذشت. صبح یک روز بهاری بود. توی حیاط ایستاده بودم. حیاطمان خیلی بزرگ بود. دورتادورش اتاق بود. دو تا در داشت؛ یک درش به کوچه باز می شد و آن یکی درش به باغی که ما به آن می گفتیم باغچه. @sabkeshohada @sabkeshohada ♦️انتشار این مطلب بدون منبع حرام است♦️
بسم الله
سلام امام زمانم(عج)✋🏻🌱
✅به نقل ازخواهر آقاابراهیم هادی: اگر سر راهش تلفن پیدا می‌شد زنگ می‌زد. می‌پرسیدیم کجایی؟ می‌گفت سرزمین خدا. همین قدر. حرف بیشتری نمی‌زد. اصلاً درباره کار‌های بزرگی که می‌کرد با ما حرف نمی‌زد. مرخصی هم هر وقت مجروح و مجبور می‌شد می‌آمد. چند بار زخم‌های آنچنانی برداشت و گرنه نمی‌آمد و آنجا را رها نمی‌کرد. @sabkeshohada @sabkeshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو چنین خوب چرایی؟ . . ‌ @sabkeshohada @sabkeshohada
🌷دانش آموز شهید محمدرضا شمس الدین استان: سمنان محل شهادت: ام الرصاص دلم راضی نمیشد برود. گفتم: اگر بری شیرم را حلالت نمی کنم . گفت:  قبول! یعنی راضی هستی من توی خیابان تصادف کنم و بمیرم ولی در جبهه شهید نشوم؟! اصلاً اگر نگذاری بروم، شکایتت را پیش حضرت زینب سلام الله علیها میکنم. مگر خون من از خون علی اکبر و علی اصغر امام حسین علیه السلام رنگین تر است؟ میدانستم حریفش نمی شوم. گفتم: برو؛ خدا به همراهت... @sabkeshohada @sabkeshohada
💢 میخوام سرباز رهبر باشم 🔹من و نقی دو سال و نیم اختلاف سن داشتیم به همین دلیل در بین اعضای خانواده ما دو تا خیلی با هم صمیمی بودیم . او بچه شلوغ و پرشوری بود و تا قبل از اینکه بخواهد به حوزه علمیه برود روزهایمان به شوخی ها و دعواهایی که بین خواهرها و برادرها رایج است می گذشت . 🔹 نقی که طلبه شد آرام گرفت ، من هم دانشگاه شاهد تهران قبول شدم و از خانه پدری دور شدم .نقی در همان شروع تحصیل در آزمون استخدامی نیروی انتظامی شرکت کرد و این کارش با مخالفت اطرافیان مواجه شد . خیلی ها نظرشان این بود که حوزه علمیه جای بهتری است و نظامی گری کار سخت و پراسترسی است ولی برادرم با همه علاقه ای که به دروس حوزوی داشت گفت : سختی راه برام مهم نیست. می خوام به کشورم خدمت کنم و سرباز رهبر باشم. 🔹“شهید نقی نقی دوست” از کارکنان پلیس پیرانشهر بیست و ششم آبان95 در درگیری با قاچاقچیان به درجه رفیع شهادت نائل گردید. @sabkeshohada @sabkeshohada