eitaa logo
سبک شهدا
1.3هزار دنبال‌کننده
15.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
66 فایل
کپی بدون لینک همراه دعای عاقبت بخیری = حلال☆ <تاریخ تاسیس : <۱۳۹۸/۹/۲۴ تقدیم به ساحت مقدس حضرت مادر(س)
مشاهده در ایتا
دانلود
💠حاج هـمت میگوید: هر موقع در مناطق جنگی گم شدید ببینید دشـــمن ڪجا را می ڪوبد؛ هـمانجا خـــــودی‌ست. گم شده‌ای؟! نمیدانی جبهه خودی کجاست؟! دشمن هر روز کجا را میکوبد؟! یک روز با ماهواره📡 یک روز با مصیح پولی‌نژاد 💶💴 یک روز با مدهای عجیب و غریب و... فهمیدی؟! جبهه ی خودی دقیقا در دستان توست ⚠دشمن، و را نشانه گرفته است.... 👌پس زیر این آتش سنگین بیش از پیش مواظب جبهه‌ی خودی باش.... @sabkeShohada
⭕️ ناگفته‌های همسر مدافع حرمی که به دست داعش تکه‌تکه شد 🔰شوهرم در سالروز ازدواجمان به شهادت رسید.💔 🔰«مریم امجدیان» از نحوه شهادت همسر شهید مدافع حرمش توسط داعش سخن گفت. 🔰 شهید از مدافعان حرم در سوریه بود که در صبح روز یکم آبان ماه سال ۱۳۹۴ که مصادف با تاسوعای حسینی (ع) و چهارمین سالروز ازدواجش بود به درجه رفیع شهادت نائل آمد.💔 🔰 با «مریم امجدیان» همسر این شهید به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌آید: چطور با ابوذر آشنا شدید⁉️ و از ویژگی‌های اخلاقی همسر شهیدتان بفرمایید.👇 🔰در رابطه با نحوه آشنایی من با این شهید باید بگویم، چون در یک روستا با هم زندگی می‌کردیم او در یکی از مسیر‌های رفت‌وآمد من را می‌بیند و پس از طرح موضوع با خانواده به خواستگاری آمدند که بنده نیز، چون شناخت کافی از ایشان داشتم در زمان خواستگاری خیلی سریع جواب مثبت به او دادم.😍 🔰اخلاق بسیار خوب، تواضع، مهربانی و شوخ‌طبعی او مرا شیفته خود کرده بود. از ویژگی بارز ابوذر بود و این‌که هر کسی به او بدی می‌کرد هیچ‌گاه به‌دل نمی‌گرفت و فرد بسیار رئوفی بود و علاقه ویژه من به او نیز به‌دلیل همین خصوصیات اخلاقی بود.👌 🔰شما مخالفتی با حضور همسرتان در جبهه‌های نبرد با دشمن تکفیری نداشتید⁉️ 🔰 ابوذر بسیار مطیع ولایت بود و در رابطه با اعزام به سوریه زمانی که من مخالفت کردم گفت "چون رهبر ما و، ولی امر ما امر کرده باید برای دفاع از حرم اهل‌بیت (ع) بروم". 🔰ابوذر در سال ۹۴ خیلی به مأموریت می‌رفت و من به‌دلیل وابستگی شدید به ایشان با اعزام او به مأموریت‌های خارج از کشور مخالفت می‌کردم، زیرا به هیچ وجه تحمل دوری او را نداشتم 🔰و هر روزی که ابوذر را نمی‌دیدم مانند یک بچه که تحمل دوری مادرش را ندارد گریه و زاری به‌راه می‌انداختم، 🔰 اما ابوذر روز خواستگاری یک شرط گذاشت و تأکید کرد که هر چند ماه یک بار به مأموریت اعزام می‌شود و من نیز با مأموریت‌های داخلی او موافقت کردم و زمانی که مخالفت‌ها و گریه‌های من را می‌دید می‌گفت "یادت هست زمان خواستگاری با من تعهد بستی که با مأموریت‌هایم مخالفت نکنی"، 🔰 و من دیگر سکوت می‌کردم و اجازه می‌دادم مأموریت‌های داخل کشور را برود. 🔰ماجرای سوریه رفتنش را چطور با شما در میان گذاشت⁉️ 🔰در روز‌های اول به‌شکل علنی نمی‌گفت که قصد رفتن به سوریه را دارد، ولی کاملاً مشخص بود و متوجه شده بودم که می‌خواهد برود، چون این اواخر مدام پیگیر کارهایش بود، 🔰 اما در اوایل و در زمان اعزام او به سوریه وقتی من مخالفت می‌کردم، می‌گفت "مقام معظم رهبری دستور فرمودند که حرم اهل‌بیت (ع) از وجود داعش باید پاک شود و من یک بچه شیعه کرمانشاهی باغیرت هستم💪 و زمانی که رهبر فرمان دهد نمی‌توانم به این امر بی‌تفاوت باشم". 🔰اما من نیز به ایشان می‌گفتم که "روز خواستگاری فقط با مأموریت‌های داخل کشور شما موافقت کردم" و بعد از اینکه چند بار مأموریت ایشان به سوریه کنسل شد دیگر در مورد اعزام به سوریه با من صحبت نمی‌کرد 🔰تا اینکه روزی برادر شوهرم با من تماس گرفت و گفت "ابوذر رفته مأموریت و به من سپرده که به شما بگویم که به شهرستان بروید"، و من نیز از شدت ناراحتی خانه ماندم و تا غروب گریه کردم 🔰 تا اینکه در موقع غروب صدای آیفون درآمد و فهمیدم که ابوذر است که برگشته، از یک طرف از دستش عصبانی و از طرفی از دیدنش خوشحال بودم، 🔰گفتم "چرا به من نگفتی که به سوریه می‌روی⁉️"، ایشان گفت "این‌قدر تو ناراضی بودی تا فرودگاه رفتم، اما خانم حضرت زینب (س) من را نطلبید".👌 🔰چه شد که شما با اعزام ایشان به سوریه موافقت کردید؟ 🔰چند بار مأموریت ابوذر کنسل شد، ایشان دیگر راستش را به من نمی‌گفت و در موقع اعزام نیز می‌گفت "دارم می‌روم مأموریت داخل شهر"، تا اینکه در روز عید قربان من را به شهرستان برد و گفت "می‌خواهم بروم مأموریت شمال کشور"، و من هم موافقت کردم. 🔰 خلاصه یک روز که خانه خواهرم بودم ابوذر زنگ زد و گفت "برگه‌ای برای یادداشت وصیت‌نامه‌ام بیاور"، و او مرا برای رفتن قانع کرد @sabkeShohada
✨﷽✨ 🔴 یک تقاضای مهم از اعضای گرامی کانال ✍حضرت محمد (ص) سه بار فرمودند: بار خدایا خلیفه های مرا رحم کن. گفتند: یا رسول الله خلیفه های شما چه کسانی هستند؟ فرمودند: آن کسانی که حدیث و سنت مرا تبلیغ کنند و به امت من بیاموزند.  📚 امالی، شیخ صدوق، مجلس ص۱۸۰ 💥درصورتی که اعضای محترم کانال، خودشان را متعهد بدانند که مطالب کانال را « حداقل برای یک گروه یا یک نفر » باز نشر کنند، طیف گسترده‌تری می‌توانند از مطالب کانال {سَبکِ شُهَدا♡} بهره‌مند شوند. از همراهان گرامی تقاضا داریم، در بازنشر مطالب اهتمام بورزند. @sabkeShohada
🔰جمعِ بین کار و زندگی 🔸 جوانانی که مشغول کاری در راه خدا هستند، با گرفتن همسر، با ازدواج، نباید کارشان را متوقف کنند. ما به مردها همیشه سفارش می‌کنیم وقتی کار دارند، اشتغال دارند، از خانه و زندگی قهر نکنند. بعضی ها صبح اول وقت می‌روند بیرون تا ساعت 10 شب. 🔸 نه! ما معمولاً به کسانی که برایشان ممکن است سفارش می‌کنیم حتی ظهرها را بروند با زن و بچه‌شان باشند. در محیطِ خانوادگی، غذایشان را بخورند، یک ساعتی با هم باشند، بعد بیایند دنبال کارشان، باز حتماً در زمان مناسب، اول شب بروند بچه‌ها را ببینند، ملاقات خانوادگیِ حقیقی داشته باشند. 📚مطلع عشق؛ گزیده‌ای از رهنمودهای آیت الله العظمی #امام_خامنه‌_ای به زوج‌های جوان ص۱۴٢ @sabkeShohada
🔴اینم خاطره ای از دوست شهیدمان #ابراهیم_هادی 🌷 شکستن نفس 🌷 یکبار وارد مسجد شدم. می خواستم به دستشویی بروم. دو نفر از زیر زمین آمدند و گفتند به خانه می روند، چون چاه دستشویی گرفته است. 💐 من هم تصمیم گرفتم برای نماز به خانه بروم که ابراهیم وارد شد. ✳️ وقتی ماجرا را فهمید که چاه دستشویی گرفته، آستینش را بالا زد و در را بست و بعد از ربع ساعت بیرون آمد. ✅ بعد دیدیم که توی این ربع ساعت چاه را باز کرده و همه جا را تمیز شسته و... بعد هم مشغول شستن دستان خودش شد. 🌸 ابراهیم برای رضای خدا نفس خودش را می شکست. هیچگاه در این موارد برای خودش شخصیتی قائل نبود. 📚 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 2 @sabkeShohada
°• #فرماندهۍڪل‌قوا •° از عمر من آنچه هست برجاۍ بستان و به عمر دوست افزاۍ #حضرت‌آقا #جان‌من‌است‌او♥️ °•ســایه‌ات‌تا‌ظهــورمنجــۍ مستــدام‌سایه‌ۍســـر•° @sabkeShohada
🌷 شهید مهدی باکری🌷 🔰خواهرش بهش گفته بود «آخه دختر رو که تا حالا قیافه ش رو ندیده ای ، چه جوری می خوای بگیری⁉️ شاید کچل باشه.»😄 گفته بود « اون کچله رو هم بالاخره یکی باید بگیره دیگه !»😍   🔰 یک جلد قرآن 📖و یک اسلحه .😍 را بعنوان مهریه قرار دادند این هم که چه جور اسلحه ای باشد، برایم فرقی نداشت. اقا مهدی پرسید « نظرتون راجع به مهریه چیه ⁉️» گفتم « هرچی شما بگین.» گفت « یک جلد قرآن و یک کلت کمری. چه طوره؟» گفتم « قبول.» هیچ کس بهش نگفته بود. نظر خودش را گفته بود. قبلا به دوست هایش گفت بود« دوست دارم زنم اسلحه به دوش باشد.»👩‍🏭   🔰روز عقد کنان بود.🎊 زن های فامیل منتظر بودند داماد را بینند. وقتی آمد، گفتم « اینم آقا داماد. کت و شلوار پوشیده و کراواتش رو هم زده، داره می آد.💞» مرتب وتمیز بود. با همان لباس سپاه . فقط پوتین هایش کمی خاکی بود.😄   🔰 هرچه به عنوان هدیه ی عروسی به مان دادند، جمع کردیم کنار هم بهم گفت « ما که اینا رو لازم نداریم. حاضری یه کار خیر باهاش بکنی⁉️» گفتم « مثلا چی ؟» 🔰گفت « کمک کنیم به جبهه .» گفتم « قبول ! » ☺️بردمشان در مغازه ی لوازم منزل فروشی . همه شان رادادم، ده – پانزده تا کلمن گرفتم #راوی_همسر_مهدی_باکری @sabkeShohada
🔰 روی مزار #شهید_تورجی_زاده اولین جمله زیبایی که نوشته شده کلمه #یا_زهرا است کلمه ای که خودش سفارش کرده بود. 🔰اون عاشق #حضرت_زهرا بود و نحوه شهادتش هم همچون حضرت زهرا بود حراحتی بر پهلو و بازو و ترکش هایی مانند تازیانه بر کمر وی . 🔰و حالا مزار او محل زیارت همه کسانی است که عاشق شهدا و شهادتند و به حالشان غبطه می‌خورند. محل زیارت کسانی است که دلشان از دنیا گرفته😔 و هیچ گوش شنوایی هم جز همین شهدای بی ادعا پیدا نکرده اند.👌 🔰یکی از بچه‌های مسجد گفت: هر وقت بیاییم سر مزارش شلوغ است. خیلی از مردم در گرفتاری‌ها و مشکلاتشان به سراغ این شهید می‌آیند. خدا را به حق این شهید قسم می‌دهند و برای او نذر می‌کنند، قرآن می‌خوانند و خیرات می‌دهند. 🔰شهدایی که قبل از ایشون به شهادت رسیدند وصیت می‌کردند #شهید_تورجی‌زاده برایشان دعای کمیل بخواند 🔰 مداحی و نوحه سرایی اون به گونه ای بود که بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می‌شدند و در وصیت نامه‌های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته آنها محمدرضا دعای کمیل را بخواند.🌹 🔰شهید تورجی‌زاده به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می‌داد و قرآن کریم را بسیار تلاوت می‌کرد؛ و سفارش زیادی به نماز شب داشت. @sabkeShohada
🕊🍃🕊🍃 #کلام_بزرگان_درمورد_شهدا 💥 #امام‌خمینی_ره:💥 🕊برنامه اسلام از عصر وحی تا کنون بر #شهادت توام با شهامت بوده است. قتال در راه خدا و در راه مستضعفین در راس برنامه ها... @sabkeShohada