هدایت شده از اشعار استاد لطیفیان
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#ولادت
اگر چه بال و پَرِ ناتوانمان دادند
ولی برای پَریدن زمانِمان دادند
خبر دهید دوباره به بالِ فطرس ها
مجالِ پر زدن آسمانمان دادند
به احترام ملائك امانت حق را
به دست فاطمه یِ مهربانمان دادند
بدون واسطه امشب كنار سجّاده
تمام حُسن خدا را نشانمان دادند
قسم به بوسه ی لب های سبز پیغمبر
برای بردن نامت زبانمان دادند
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
برای آن كه بیابیم ما خدایت را
گرفته ایم نشانی ردّ پایت را
برای آن كه به سمت خدایشان ببری
گرفته اند ملائك نخِ عبایت را
و جبرئیل دلش تنگ می شد ای آقا
نمی شنید اگر یك شبی صدایت را
فرشتگان مُقرّب هنوز حیرانند
تو را به سجده درآیند یا خدایت را
زمین به دور خودش چرخ می زند تا كه
نشان دهد به سماوات كربلایت را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
به بوم عشق به مژگان تر كشید تو را
به وقت نافله های سحر كشید تو را
نه از برای زمین ها و آسمان ها بود
فقط برای خودش بود اگر كشید تو را
تو را مشاهده كرد و اسیر رویت شد
كه از جمال خودش خوب تر كشید تو را
تو مثل جام پر از عشق و عاشقی بودی
كه زینب آمد و یكباره سَر كشید تو را
برای آن كه نشان زمینیان بدهد
سوار نی شدی و در سفر كشید تو را
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو آسمان بلندی و ما كبوتر ها
نمی رسند به بالای بامِتان پَرها
بدون بردن نام تو بی نتیجه بُوَد
توسّلِ سَرِ سجّاده یِ پیمبرها
شریعت از سخن تو حیات می گیرد
تویی كه جاذبه بخشیده ای به منبرها
تو جای خود، كه قیامت كسی نمی داند
كجاست حدِّ نصاب مقامِ قَنبرها
تو مثل كعبهی سیّار آسمان بودی
كه در طواف تو بودند جمله یِ سرها
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
تو بی كران، تو بلندی، تو آسمان، تو صعود
تو آفتاب، تو دریا، تو آب هستی و رود
حكایت من و چشمم حكایت عَبد است
حكایتِ تو و چشمت حكایتِ معبود
و قبل از آن كه شود جبرئیل حاجیِ عشق
كبوتر حرمت بود و كربلایی بود
یكی زِ گریه كنان مُحَرَّمت موسی
یكی ز مرثیه خوانان ماتمت داود
به نیتِ همه یِ خانواده، پیغمبر
«حسین منی انا من حسین»می فرمود
امام سوم دنیا، امام عاشورا
اگر تویی هدف عشق، خوش به حال خدا
/علی اكبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
هدایت شده از اشعار استاد لطیفیان
#حضرت_صاحب_الزمان_عج
#ولادت
زُلفت اگر نبود، نسیم سحر نبود
گمراه می شدیم نگاهت اگر نبود
مِهر شما به داد تَمَنّای ما رسید
وَرنه پُلِ صراط، چنین بی خطر نبود
تعداد بی نظیریِ تان روی این زمین
از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود
پیراهن، اشتیاق نَسیمانه ای نداشت
تا چشم های حضرتِ یعقوب تَر نبود
بی تو چه گویمت که در این خاک سرزمین
صدها درخت بود ولیکن، ثمر نبود
ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟
این جشن ها برای تو تشکیل می شود
این اشک ها برای تو تنزیل می شود
رفتی، برای آمدنت گریه می کنم
چشمانمان به آینه تبدیل می شود
بوی خزان گرفته یِ پاییز می دهد
سالی که بی نگاه تو تحویل می شود
ایمان ما که اکثراً از ریشه ناقص است
با خطبه های توست که تکمیل می شود
تقویم را ورق بزن و انتخاب کن
این جمعه ها برای تو تعطیل می شود
ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟
ای آخرین توسّل خورشید بام ها
ای نام تو ادامه یِ نام امام ها
می خواستم بخوانمت اما نمی شود
لکنت گرفته اند زبان کلام ها
ما آن سلام اوّلِ ادعیه یِ توییم
چشم انتظار صبحِ جواب سلام ها
آقا چگونه دست توسّل نیاوریم
وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها!
از جا نماز رو به خدا و بهشتی ات
عطری بیاورید برای مشام ها
ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟
آقا بیا که میوه ی ما کال می شود
جبریل مان بدون پَر و بال می شود
در آسمان و در شب شعر خدا هنوز
قافیه های چشم تو دنبال می شود
یعنی تو آمدی و همه گرم دیدن اند
وقتی کنار پنجره جَنجال می شود
روز ظهور نوبت پرواز می رسد
روز ظهور بال همه بال می شود
بیش از تمام بال و پَرِ یا کریم ها
دستِ کبودِ فاطمه خوشحال می شود
ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای!؟
ای مرد با وقار چرا دیر کرده ای!؟
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian
هدایت شده از اشعار استاد لطیفیان
#حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#ولادت
اوّل تو را سرشته و انسان درست کرد
شرحِ تو را نوشته و قرآن درست کرد
بعداً گِلِ اضافیتان را اِفاضه کرد
تا از منِ خراب مسلمان درست کرد
می خواست رحمتش همه جا را بغل کند
با اشک های چشمِ تو باران درست کرد
باید برای بندگیِ سجده هایمان
یک مسجدی به نامِ حسن جان درست کرد
بالم اگر به درد پریدن نمی خورد
یک سایبان که می شود از آن درست کرد
من زنده یِ نسیمِ مسیحا دَمِ تواَم
آدم اگر شدم به خدا آدمِ تواَم
تو ابتدای نسلِ طهورای کوثری
تو رودخانه یِ زهرای اطهری
باید علی و فاطمه ای ظرف هم شوند
تا اینکه آفریده شود چون تو گوهری
کار خداست این که پیمبر پسر نداشت
وقتی توئی نیاز ندارد به دیگری
نسل مطهر نبوی، نسل دختری ست
با این حساب تو حسن اِبن پیمبری
گفتند زاده یِ اسداللّه غالبی
صبح جمل که شد همه دیدند حیدری
می خواستند پیش همه کوچکت کنند
کوریِ چشمِ عایشه ها از همه سَری
یک روز اشک و گریه برای تو میکند....
...با شصت روز اشکِ حسینی برابری
ای ارشدِ تمام پسرهای فاطمه
ای اولین حسینِ سحر های فاطمه
ای آسمان تر از همه بالا تر از همه
ای بی کران تر از همه دریا تر از همه
تو زودتر به دامنِ زهرا نشسته ای
پس این توئی تو ،بچه یِ زهرا تر از همه
ما از تو هیچ وقت نفرما ندیده ایم
ای جمله یِ همیشه بفرما تر از همه
ما سالهاست رهگذر کوچه یِ توایم
مانند یک فقیر سرِکوچه یِ توایم
مهتاب چشمهای تو خورشید پرور است
هرکس که طالعش حسنی نیست کافر است
اصلاً نیاز نیست قیامت به پا کنی
یک قاسمی خدا به تو داده که محشر است
اصلاً شما نیاز نداری به معرکه
وقتی لبِ سکوتِ تو شمشیرِ حیدر است
قسمت نبود تا که ببینند مردمان
بازوی تو ادامه یِ فَتّاح خیبر است
فردا مَلَک به نام تو تکبیر می زند
صاحب زمان به جای تو شمشیر می زند
امشب اگر نگات هوای قَرَن کند
امّید می رود که نگاهی به من کند
زیبنده است بال و پرِ صد فرشته را
زهرا ببافد و تنِ تو پیرهن کند
کُشتی بگیر پیش همه با برادرت
شاید کسی بیاید و جانم حسن کند
بهتر همان که در به در هر گذر شود
بالی که روی بامِ تو فکر چَمن کند
این یا کریم مثل همه قصد کرده است....
...بر روی گنبدی که نداری وطن کند
بعد از تو ای امیرِ کفن پاره ها کسی
لازم نکرده است تنم را کفن کند
/علی اکبر لطیفیان/
👇👇👇👇👇👇👇
@AliakbarLatifian