🔴 از اول دروغ بود!
✍️ #امیرحسین_ثابتی
🔹 مکانیزم ماشه و بازگشت یا عدم بازگشت تحریمهای شورای امنیت اساسا موضوع مهمی نیست و "سرکاری" است.
🔸 چون از روز اجرای برجام بسیاری از مفاد قطعنامه های قبلی (مثل تحریمهای موشکی) در قطعنامه ۲۲۳۱ تجمیع شده بود و این قطعنامه و آن تحریم ها هنوز هم سرجای خودش هست.
✅ لذا این ادعا که برجام تحریم های شورای امنیت را لغو کرده بود از اول دروغ بود. آن هم یک دروغ بزرگ!
🔹 مساله اصلی که نباید فراموش شود، رویکرد غلط روحانی_ظریف در شرطی کردن بیشتر اقتصاد ایران به تصمیمات دشمن است.
🔸 در هفت سال گذشته همه جوره به دشمن امتیاز دادند، تحریمها را بیشتر کردند، وابستگی روانی و سیاسی جامعه به تصمیمات دشمن را هم شدت بخشیدند، اسمش را هم گذاشته اند پیروزی ملت ایران و تعامل با دنیا!
💢 پیروزی و تعاملی که نتیجه اش دلار ۲۷ هزار تومانی و پراید ۱۰۰ میلیونی است
#برجام_بی_فرجام
#سفیر_روشنگری
@Safir_Roshangari🇮🇷
🔴 توهم و دروغی بزرگ بنام راه حل مذاکره!
✍️ #امیرحسین_ثابتی
🔹 لغو جامع تحریم ها از راه مذاکره، توهم و دروغ بزرگی است که مصداق واقعی ندارد. مثل این است کسی بگوید میخواهم با پای پیاده به فضا بروم!
🔸 طرفداران لغو تحریم از طریق مذاکره یک نمونه نشان دهند که توانسته اند از این روش به طور جامع تحریم ها را لغو کرده باشند. در برجام هم همه جوره امتیاز دادند اما تحریمهای اصلی تکان نخورد؛ حتی در همان حوزه تحریم های هسته ای!
✅ این یک واقعیت راهبردی است که مجموعه تحریم ها امکان ندارد از طریق مذاکره لغو بشود چون ابزار قدرت و زورگویی طرف مقابل است. طرف مقابل نیز هیچگاه بر سر بکارگرفتن یا بکار نگرفتن ابزار اعمال قدرتش مذاکره نمیکند.
🔹 تحریم ممکن است «بی اثر» شود، همانطور که با ساخت پالایشگاه ستاره خلیج فارس در بندر عباس، تحریم بنزین علیه ایران در عمل بی اثر شد اما روی کاغذ لغو نشد و همچنان پابرجاست اما ایران عملا در بنزین خودکفاست و نه تنها از واردات آن بی نیاز شده بلکه بنزین تولیدی اش را صادر هم میکند.
💢 کسانی که هنوز بعد تجربه برجام از امکان لغو تحریم از راه مذاکره حرف میزنند دو دسته هستند؛ یا الفبای روابط بین الملل را نمی دانند یا شیادانی هستند که برای کسب قدرت آگاهانه دروغ میگویند و همچنان به مردم سراب نشان میدهند.
#سیاسی #بین_الملل
➖➖➖➖➖➖➖
#سفیر_روشنگری
@Safir_Roshangari 🇮🇷
برای نسلی که انقلاب اسلامی را ندیده، چیزی از تحولات دهه 60 نمی داند، اطلاعی از اتفاقات دهه 70 ندارد و حتی نمیداند یا به یاد ندارد که در سال 88 چه اتفاقاتی در کشور افتاد و از همه بدتر آنکه اهل «مطالعه کتاب» هم نیست و فکر میکند شعار دادن چند نفر و آتش زدن سطل زباله و اتوبوس اسمش «انقلاب» است، تحولات اخیر یک «کلاس درس» بود تا از این به بعد با تجاوز به کلمه انقلاب، هر شامورتی بازی را انقلاب تلقی نکند.
یک انقلاب برای تغییر یک نظام سیاسی حداقل چند ویژگی مهم دارد که این آشوبها هیچکدام را نداشت. یک رهبر مشخص، دو نظام سیاسی جایگزین، سه همراهی توده های مردم.
آشوبهای اخیر مصداق شورش «بی سر» و بدون رهبر بود و هیچ رهبر مشخصی نداشت. اگر هم کسی برای رهبری آن از علی کریمی و مصی علینژاد و ... نام برد، به سطح نازل هوش و سواد و شعورش پی ببرید.
هیچ جایگزینی هم برای جمهوری اسلامی وجود ندارد، همین چند نفری هم که این روزها در خارج از کشور مشغول تئوری بافی در ذهن شان برای براندازی جمهوری اسلامی هستند با یکدیگر صدها دعوا و تناقض دارند و خودشان هم نمی دانند جایگزین سیستم مقتدری مثل جمهوری اسلامی چیست؟ سلطنت؟ حکومت دموکراتیک سکولار؟ الیگارشی؟ و...
و از همه مهمتر اینکه حتما خیلی از مردم از شرایط اقتصادی، تبعیض و... گلایه دارند اما با براندازی کوچکترین همراهی ندارند، زیرا می دانند با نبود جمهوری اسلامی اول از همه تمامیت ارضی ایران به خطر می افتد و دوم اینکه هیچ فرد، جریان و سیستمی وجود ندارد که بتواند بهتر از همین جمهوری اسلامی کشور را اداره کند. این به معنای ندیدن مشکلات یا بی انگیزگی برای رفع مشکلات نیست، بلکه به معنای فهم عمومی صحیح ملت از شرایط فعلی کشور و جهان است که اگر هم هر مشکلی هست باید در داخل کشور حل و فصل شود نه با دخالت خارجی یا سپردن عنان کشور به مافیاهایی که توان اداره باند خود را هم ندارند.
#امیرحسین_ثابتی
#سفیر_روشنگری
@safir_roshangari🇮🇷
چرا فضای برخی دانشگاه ها شبیه چاله میدان شده؟
برای همه کسانی که در سالهای گذشته عرصه سیاسی ایران را رصد کرده اند، اتفاقات این روزها از یک جهت عجیب است و آن هم «خشونت کلامی» و «فحش های رکیک» کسانی است که به اسم دانشجو، در برخی دانشگاه های مختلف دست به آشوب زده اند. برای فهم این مساله حتما دلایل مختلفی وجود دارد که باید به همه آنها توجه کرد، از جمله گسترش موسیقی های زیرزمینی و فضای بی بند و بار شبکه های اجتماعی در سالهای اخیر؛ اما به نظر می رسد برای تحلیل درست تر این امر در دانشگاه ها باید دلیل مهم دیگری را هم جستجو کرد.
یکی از این دلایل «گسترش بی ضابطه دانشگاه های مختلف» در چند دهه اخیر بوده. در سالهای اول انقلاب به علت کم بودن دانشگاه ها ورود به دانشگاه بسیار سخت تر از امروز بود و به همین خاطر عمده کسانی که وارد دانشگاه ها می شدند باید مسیر سختی را می گذراندند اما به تدریج با تاسیس انواع دانشگاه ها، این روند برعکس شد و ورود به دانشگاه به جایی رسید که اگر امروز در سال 1401 شما برای بسیاری از رشته ها فقط در کنکور فقط شرکت کنید و برگه امتحان خود را «سفید» تحویل دهید، در یکی از دانشگاه های کشور پذیرفته می شوید! پس با این روند بسیاری از کسانی که وارد دانشگاه ها می شوند نه تنها نخبگی خاصی ندارند بلکه بدون هیچ رقابت خاصی و صرفا به خاطر زیاد بودن صندلی های مراکز آموزش عالی توانسته اند وارد دانشگاه شوند. در چنین شرایطی، شنیدن حرفهای چاله میدانی در برخی دانشگاه ها نیز مساله عجیبی نیست زیرا اساسا مسیر «ورود نخبگان» به دانشگاه به مسیر ورود «هرکس» به دانشگاه تبدیل شده است.
البته ممکن است برخی بگویند پس چرا در برخی از دانشگاه های اصلی و درجه یک کشور مثل شریف و خواجه نصیر و بهشتی نیز همان فضای لمپنیسم دیده می شود؟ مگر غیر از این است که کسانی که وارد این دانشگاه ها می شوند در کنکور جزو رتبه های برتر بوده اند و دلیل قبولی شان در دانشگاه صرفا به خاطر زیاد بودن صندلی دانشگاه ها نبوده است؟
پاسخ روشن است؛ در چند دهه گذشته «صنعت کنکور» باعث گسترش و ترویج انواع و اقسام کلاس های خصوصی با هزینه های بسیار گزاف و لاکچری شده که عمده مشتریان آن نیز «طبقات مرفه» هستند. کسانی که صرفا به خاطر داشتن پول زیاد، می توانند از این امکانات استفاده کنند و به پشتوانه همین کلاسها و موسسات مختلف، به نوعی دوپینگ کرده و در کنکور نیز از بسیاری دیگر از اقشار جامعه جلو بزنند. لذا طبیعی است که در میان این قشر نیز بخش قابل توجهی از دانشجویان نه صرفا به خاطر فرهیختگی و نخبگی شان بلکه به پشتوانه پول و سرمایه پدران شان وارد دانشگاه ها می شوند و به همین خاطر باز هم بسیاری از آنها قبل از نخبگی یا استعداد خود، به خاطر رانت موسسات آموزشی و کلاسهای خصوصی در کنکور از دیگران سبقت می گیرند و به همین خاطر وقتی وارد دانشگاه می شوند در بزنگاه ها، نشان می دهند که فاقد حداقل آداب اجتماعی و شعور زیستن در یک محیط نخبگانی هستند.
در واقع وقتی از چند دهه قبل تعداد دانشگاه ها به صورت افراط گونه افزایش یافت تا جایی که «هرکسی» بدون حداقل رقابت بتواند وارد دانشگاه شود و از طرف دیگر صنعت مافیایی کنکور به گسترش موسسات خصوصی با هزینه های بسیار گزاف دامن زد تا جایی که مشتری آنها تنها بخش مرفه جامعه باشند، «توازن در ورودی دانشگاه ها» به هم ریخت، اتفاقی که در شرایط فعلی خود را به خوبی نشان میدهد که برخی از ورودی های دانشگاه ها همانند برخی الواط و اوباش در خیابان هر آنچه می خواهند می گویند و هر آنچه می خواهند انجام می دهند.
✍ #امیرحسین_ثابتی
#سفیر_روشنگری
@safir_roshangari🇮🇷
🚨 علی دایی و امثال او اگر برای مبارزه با جمهوری اسلامی سه روز مغازه هایشان را تعطیل کرده اند، چرا از اینکه جمهوری اسلامی مغازه هایشان را پلمپ می کند، ناراحت میشوند؟
مرد باشید و تا روز سقوط جمهوری اسلامی کاسبی نکنید!
🔻 اگر واقعاً اینقدر سقوط جمهوری اسلامی نزدیک است، هزینه بدهید. اگر هم نزدیک نیست، بیشتر از این خودتان را مسخره نکنید!
نمیشود در سایه امنیتی که این نظام درست کرده، مغازه بزنید و کاسبی کنید بعد در اعتراض به همان نظام، مغازه را تعطیل کنید و وقتی هم که مغازهتان پلمپ شد فریادتان بلند شود. اگر مرد مبارزه هستید چرا سه روز؟ تا روزی که جمهوری اسلامی وجود دارد اعتصاب کنید تا مشخص شود چه کسی ضرر می کند.
#امیرحسین_ثابتی
#لبیک_یا_خامنه_ای
#جهاد_تبیین
#سفیر_روشنگری
@safir_roshangari🇮🇷
🔴 درس مهم کیسینجر به غربگرایان ایرانی
👤 #امیرحسین_ثابتی
🔹هنری کیسینجر استراتژیست مشهور امریکایی اخیرا مصاحبهای با بلومبرگ انجام داده که بخشی از آن بسیار مهم است. او با اشاره به نزدیک بودن انتخابات امریکا، به ترویج تئوری «اول آمریکا» اشاره کرده و گفته: «این دیدگاه تمرکز بسیار زیادی روی منافع آمریکا دارد و توجه چندانی به منافع جهانی ندارد... در این صورت آمریکا منزوی خواهد شد.»
🔸حرف اصلی کیسینجر یک چیز است و آن اینکه اگر دولتهای بعدی امریکا به خاطر مشکلاتی که این کشور در درون دارد، آنقدر به داخل امریکا مشغول شوند که از ایفای نقش امریکا در سطح بین الملل کاسته شود، امریکا منزوی خواهد شد. در واقع منطق کیسینجر این است که امریکا به یک ابرقدرت تبدیل شده، چون در سطح جهان یک بازیگر موثر و فعال بوده و روزی که نقش امریکا در معادلات خارجی و بین المللی کم شود، قدرت امریکا هم کم شده و منزوی خواهد شد.
✅حالا از زوایه نگاه کیسینجر به مساله ایران نگاه کنید. یعنی با این پیشفرض که یک کشور قوی و اثرگذار، کشوری است که بتواند در معادلات منطقه ای و جهانی تاثیر گذار باشد. اما چه کسانی در ایران مخالف نقش آفرینی های ایران در سطح بین الملل هستند؟ کدام افراد و جریان های سیاسی در سالهای گذشته سعی کرده اند نقش و تاثیرگذاری ایران در معادلات جهانی را کمرنگ کنند و کدام به دنبال تقویت و پر رنگ کردن آن بوده اند؟ کدام جریان ها با شعار «نه غزه نه لبنان»، «سوریه را رها کن»، تمسخر اثرگذاری ایران بر معادلات امریکای لاتین و... سعی کرده اند یکی از مهمترین مولفه های قدرت ایران را از بین ببرند؟
💢 چه نتیجه ای می خواهم از این بحث بگیرم؟ کسانی که در این سالها این حرفها را زده اند اگر منطق دینی درستی داشتند هیچ وقت چنین خبطی را مرتکب نمی شدند چون اثرگذاری ایران در سطح منطقه و جبهه مقاومت فقط یک سیاست رئالیستی و معطوف به قدرت نبوده و کاملا ریشه در مبانی دینی دارد، اما اگر از منظر غیر ایدئولوژیک و فقط و فقط بر اساس محاسبات دو دو تا چهارتا نیز به مساله نگاه می کردند، می فهمیدند که اتفاقا تامین قدرت کشور نیز در همین مدل سیاست ورزی در خارج از مرزهای ایران است. این دیگر حرف خودی ها یا سران جمهوری اسلامی نیست؛ این هنری کیسینجر است که نقش افرینی و اثرگذاری خارجی را بخش مهمی از قدرت یک نظام سیاسی می داند و تضعیف این رویکرد را مترادف با منزوی شدن یک کشور قلمداد می کند.
#بین_الملل
#سفیر_روشنگری
@safir_roshangari🇮🇷