🍃🌸🇮🇷ایرانِ‌زیبا🇮🇷🌸🍃 🍃🕊داستان و تمثیل🕊🍃 @SETAREGANEIRAN 🍃🌷روزی استاد و پیر روشن ضمیری از شاگردش خواست کیسه‌ای نمک و مقداری آب را نزد او بیاورد. 🍃🍀سپس مشتی از نمک را داخل لیوان آب ریخت و از او خواست از آن آب را بخورد. !!! 🍃🥀شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی. 🍃🌷💫استاد پرسید: «مزه اش چطور بود؟» 🍃🥀شاگرد پاسخ داد: «خیلی شور و تند است، اصلاً نمی شود آن را خورد.» 🍃🌷💫 پیر روشن ضمیر ازشاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. 🍃⛰☀️ آنها رفتند تا به دریاچه ای با آبِ شیرین رسیدند. 🌷🌷💫استاد از شاگردخواست تا نمکها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. 🍃🥀شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید. 🍃🌷💫استاد از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. 🍃🥀شاگرد پاسخ داد: «کاملا معمولی بود.» 🍃🌷💫استاد گفت: «رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو می شود همچون مشتی نمک است بر روح بزرگ یا کوچکِ ما انسانها؛!!! 🍃🌸💫 هر چه روح بزرگتر و وسیعتر باشد ؛ سختیها و رنج‌های دنیا را بهتر تحمل میکند👌. 🍂🥀🌼و هر چه روح کوچکتر و ضعیفر باشد به همان مقدار رنج ها و سختیها او را می آزارد؛ 🍃🍀⛰💫 بنابراین سعی کن یک دریا باشی تا یک لیوان آب👌. 🍃🇮🇷💚🤍❤️🇮🇷🍃 #ایرانِ‌زیبا