eitaa logo
   ﷽ سلام بر امام زمانم و شهدا
160 دنبال‌کننده
11هزار عکس
8.5هزار ویدیو
75 فایل
این دعاے کوچـک رو بخــونید؛ بخصـوص توے قنــوت هاتـون. ┊💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ لَـیِّـنْ قَـلْـبـیٖ لِـوَلـیِّٖ اَمْـرِک 🆔 @abde_khoda110 ⎇‍‌‌‎‎‌‌‍‌‌‎‎‍‌‌‎‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‎‎‌‌‍‌‌⃢⃢⃢⃢🌴@SalambarEmamZamanam
مشاهده در ایتا
دانلود
نتایج کنکور آمد.رتبه چهارم پزشکی دانشگاه شیراز قبول شد. دعوت‌نامه‌ای هم از فرانسه برایش آمد. لیاقتش را داشت.می‌توانست یک دانشجوی موفق در دانشگاه‌های پاریس باشد. مشورت کرد. گفتند: «نظر امام این است که بچه‌های انقلاب در ایران بمانند؛ احتیاج می‌شود.» ماند و نرفت. 🕊 🕊
💔 یک شب خواب شهید زین‌الدّین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده اند؟ عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. گفت: بنویس: "سلام، ‌من در جمع شما هستم!" همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین. نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: ❓چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! از خواب پریدم. موج صدای آقا مهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!✓ 📚تنها زیر باران راوی: .
ازش گله کردم که چرا دیر به دیر سر میزند! گفت پیش زن های دیگرم هستم.. گفتم: چی ؟!؟! گفت: مگه نمیدونستی؟ من چهار تا زن دارم..دیدم شوخی میکند چیزی نگفتم؛ گفت جدی میگم. من اول با سپاه ازدواج کردم، دوم با جبهه ازدواج کردم؛ و بعد با شهادت ازدواج کردم‌.. و آخرش هم با تو ازدواج کردم.. ®🌸🍃
نتایج کنکور آمد. رتبه چهارم پزشکی دانشگاه شیراز قبول شد. دعوت‌نامه‌ای هم از فرانسه برایش آمد. لیاقتش را داشت. می‌توانست یک دانشجوی موفق در دانشگاه‌های پاریس باشد. مشورت کرد گفتند: «نظر امام این است که بچه‌های انقلاب در ایران بمانند؛ احتیاج می‌شود.» ماند و نرفت. 🕊 🕊