هدایت شده از سلامتکده شِفاء(طب اسلامیایرانی)
6.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آفرین به دختران #اکباتان که اینگونه در شب #تاسوعا عزاداری و راهپیمایی می کنند.
👈اینها را #بولد کنید ، نه دو سه تا دختر که در اکباتان چند شب پیش رقاصی کردند!
👌دختران اکباتان این جمعیت عزادار است نه آن افراد معدود هتاک.
#حجاب
#عاشورا
#دختران_زینبی
https://eitaa.com/salamatkade_shefa
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️برای نخستین بار در دنیا، اجرای دقیق و مو به موی تمام وقایع جنگی روز عاشورا در کشور عراق که هر مسلمانی آرزوی دیدنش را دارد!
◼️این صحنه آرایی باشکوه و خارق العاده روز عاشورا که منطبق بر مقاتل معتبر موجود می باشد، توسط هزاران نفر از هنرمندان زن و مرد عرب، طی شش ماه تمرین مداوم و سخت، در خاک کربلا به تصویر کشیده شده است! حتما تماشا کنید و برای تمام عاشقان حضرت ارسال کنید!
#محرم
#تاسوعا
#امام_حسین
#حضور_حماسی
#ایران_قوی
#ملت_ایران_تشکر
مرحوم شیخ جعفر مجتهدی با چندی از
طلاب و شاگردان داخل حجره نشسته
بودند و مشغول کار، شیخ جعفر کاغذ
و قلمی طلب میکنند، چشمانش چند
دقیقه ای بسته میشود و بعد شروع
میکند به گریه شدید، دو بیت شعر
روی کاغذ می نویسند، طلاب سئوال
میکنند آقا یعنی این دوبیت انقدر
تاثیر داشت به روی شما؟
شیخ میفرمایند : این شعر را خود
حضرت صاحب الزمان عجلاللهفرجه
در مورد عمویشان عباس -علیه السلام-
فرمودند و من یادداشت کردم.
آن دو بیت چنین بود:
یادم ز وفای اشجع الناس آید
وز چشم ترم سوده الماس آید
آید به جهان اگر حسین دگری
هیهات برادری چو عباس آید
#محرم #تاسوعا
@tareagheerfan
هدایت شده از نوکران حسین(ع)
#تاسوعا
صحنهای عباس در کرب و بلا تصویر کرد
عشق را فهماند و معنای وفا تغییر کرد
خلق میداند اباالفضل آخر مردانگیست
در ولایت ذوب شد ایثار را تفسیر کرد
او اباالفضل است او را با امان نامه چه کار؟
نفس را قربانیِ پیکار با تزویر کرد
تا قیامت آب از سقا خجالت میکشد
تشنه بود اما نخورد، او نفس را تحقیر کرد
برنگشته ساقی و دلشوره افتاده حسین
یارب این آبآورم از بهر چه تأخیر کرد؟
پیش میآید سکینه کاسهی خالی به دست
«علقمه اینجاست بابا از چه سقا دیر کرد؟»
دورهاش کردند نامردان مگر نه میرسید
راه را گم کرد با چشمش چه کاری تیر کرد
مشک، پاره دست، افتاده علم، نقش زمین!
یک عمود آمد که او را سخت غافلگیر کرد
خورد با صورت زمین زد تیر بیرون از سرش
خون تمام قامت عباس را تسخیر کرد
تا که شد بیدست بر او دست دشمن شد دراز
قوم کفتار آمد و قصد شکار شیر کرد
نیزه و شمشیر و سنگ و خنجر و تیر و عمود
بین صدها اسلحه امید زینب گیر کرد
مادری قامت خمیده میرسد بالا سرش
از ابوفاضل حسابی فاطمه تقدیر کرد
تا حسین انداخت بر نعش علمدارش نگاه
زخم هایی دید از عباس او را پیر کرد
من نمیدانم چه گویم ماندهام حیرت زده
این حکایت را چگونه میتوان تعبیر کرد؟
نه جوانی در حرم مانده نه دیگر یک عبا
کِی توان این مشکل پیچیده را تدبیر کرد؟
ای علمدارم چرا هم قد اصغر گشتهای؟
ای بمیرد هرکه با هرچه تو را تکثیر کرد
لشگرم از هم فروپاشید تا خوردی زمین
زخمهای تو مرا از زنده ماندن سیر کرد
شاعر: #امیرحسین_قربانی
🆔👉 @nokaraan | عضویت