توسل به امام زمان(عج) - حجت الاسلام واحدیان .mp3
4.45M
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ
《بِسمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحمَـٰنِ ٱلرَّحِیم》
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الإِْنْسِ مِنَ الأَْوَّلِينَ وَ اﻵْخِرِينَ
🤲 #توسل به ساحت مقدس امام #زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نذر سلامتی و ظهور حضرت
🎙حجت الاسلام #واحدیان
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
سحرگاه ۸ صفر ۱۴۴۶.mp3
38.96M
ا ﷽ ا
🏷 #فیلم | #عزاداری | #محرم
🔰 قرائت جمعی زیارت عاشورای کامل با نوای ادب آموزان عزیز:
🔸دانیال دوستکام
🔸محمد حسن حاجی زاده
🔸موحد مزاری
🔸علی مزاری
🚩 زیارت عاشورا در سیره علما :
یکی از علمای نجف حدود یک صد سال پیش، در خواب حضرت عزراییل را می بیند. پس از سلام می پرسد: از کجا می آیی؟ ملک الموت می فرماید: از شیراز! روح مرحوم میرزا ابراهیم محلاتی را قبض کردم. شیخ می پرسد: روح او در چه حالی است؟ عرزاییل می فرماید: در بهترین حالات و بهترین باغ های عالم برزخ. خداوند هزار ملک را برای انجام دستورات شیخ قرار داده است. آن عالم پرسید: آیا برای مقام علمی و تدریس و تربیت شاگرد به چنین مقامی دست یافته است فرمود:نه! گفتم: آیا برای نماز جماعت وبیان احکام! فرمود: نه گفتم پس برای چه؟ فرمود: برای خواندن زیارت عاشورا.
منبع : داستان های شگفت، حکایت
🗓 ۸ صفر / ۲۳ مرداد ۱۴۰۳
📸 برادر دهقان
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
ا ﷽ ا
🔰 #سئوالات این هفته ( جلسه ۱۳۹ ) حلقه های #معراج برادران و #پدران
🔺لطفا به دقت سئوالات را بررسی نموده و با آمادگی کامل در حلقه های معراج پنجشنبه حضور بهم رسانید.
🔻صوت پاسخ به سئوالات توسط استاد #صرافیان، که در جلسه دیروز معراج برگزار شده بزودی منتشر میشود.
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─
《 مسجد صنعتگران 》
.ا ﷽ ا 🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی 🚩 #گزارش_بیستویکم | «من البحر إلی النّحر» ✍ محسن رمضان
.
ا ﷽ ا
🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیادهروی
🚩 #گزارش_بیستودوم | «من البحر إلی النّحر»
✍ محسن رمضان تاش
🗓 ۸ صفر ۱۴۴۶
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم
سلام علیکم
...لطف پروردگار رحمان، پیادهروی بعدازظهر را شروع کردیم و از سیطره (ایست و بازرسی) شهر فاو گذشتیم و کمی جلوتر وارد مسیر جدیدی که برای پیادهروی زائران در نظر گرفته بودند - و آقای سیّدمحمّد مسئول هماهنگی برای آماده سازی این مسیر بود- شدیم.
جادّه اصلی فاو به بصره تا حدود ۴۵ کیلومترِ اوّل، جادّهای است که فقط یک محور برای رفت و یک محور هم برای برگشت دارد و وسط آن جداکننده هم ندارد و ماشینهای باری مخصوصِ حمل شن و سنگ و خاک (شِن کِش،کُمپرسی) بسیار زیادی هم از آن میگذرند. این خودروها چون اکثر جادّههای نیمهجنوب و جنوب غربی عراق مسطّح هستند و شیب چندانی ندارند یک مخزنِ بار اضافه هم پشت خود وصل میکنند و در حقیقت با دو مخزن حرکت میکنند
زائران باید در شانه خاکی جادّه حرکت کنند (اینجا در ایّام شلوغی هم مسیر جداگانه به زائر اختصاص نمی دهند)
وقتی یک خودروی باری با دو مخزن و با سرعت بیش از ۱۰۰ کیلومتر از کنار شما می گذرد و از آنسو و در جهت مخالف باد نسبتا شدیدی هم معمولا می وزد گویا شما را یک دور میچرخانند و این کار خیلی اتّفاق میافتد.
امسال به این شرائطِ جادّه،عملیات راهسازی هم اضافه شد لذا برای ایمنی زائران از فاو تا شهر السّیبه یک جادّه جایگزین که بیشتر طول مسیر آن از کرانه اروند رود میگذشت در نظر گرفتند و با خاک و شِنریزی نقاطی که نیاز به اصلاح داشت را بهتر کردند.
آماده سازی این جادّه از جهات مختلفی برای آقای سیّدمحمّد تنش داشت...
برخی از محلّیها که قبلا در کنار جادّهی اصلی مواکب و تأسیساتی بنا کرده بودند حالا باید از آنها دست میکشیدند و اگر میخواستند خدماتی به زائران بدهند، امکانات خود را به مسیر جدید میآورند و این کار سادهای نبود.
بعضی هم میگفتند که این راهِ جدید از کنار مناطقِ جنگی (مناطق عملیاتی دفاع مقدّس) می گذرد و هنوز در کنارِ راه، جنگ افزارهای خنثی نشده زیادی هست که ممکن است برای زائرانی که دقّت نکنند و از مسیر خارج شوند یا بخواهند ماجراجویی کنند خطرساز بشود و برخی هم می گفتند که خدمات به اندازه کافی در این مسیر نیست و پاسخ به این نگاهها کار دشواری بود که به هر حال آقای سیّدمحمّد آن را انجام داد.
وارد مسیر جدید شدیم، جادّه به طور متوسّط حدود ۱۰۰ متر با اروند رود فاصله داشت و ما به آبادیهای ایرانِ عزیز نزدیکتر بودیم تا به آبادیهای عراق...
برای ما که شرح دفاع مقدّس و حوادث شگرف آن را در کتابها خوانده یا از راویان عزیز شنیده یا در در برنامههای مستند دیده بودیم، جادّه واقعاً حال و هوای عجیبی داشت چه رسد به اینکه از رزمندگان دفاع مقدّس یا خانوادههای شهداء به این مسیر می آمدند.
نکته جالب این است که در آنسوی رودخانه و ساحل ایران، یادمانهایی ساخته اند و برخی نقاط هم تغییراتی ایجاد شده امّا در این سویِ ساحل، بسیاری نقاط بدون تغییر، از آخرین گلولهای که شلیک شد، باقی مانده بود و فقط طبیعت، غباری از گذر سالها بر آن پاشیده بود که همان هم حال و هوایی مضاعف به آن فضا میداد.
خیلی از سنگرهای بتونی کنار اروند که رزمندگان ما شرح مواجهه با آنها را در خاطرات خود آوردهاند هنوز برپا بود
همان که دریچههای آن را تقریبا همسطح آب ساخته بودند و تیربارهایی از این دریچهها به سمت غوّاصان دلاور ما رگبار گلوله میباراند...
در کنار اروند هر سیصد یا چهارصد متر هم یک برجک نگهبانی در سمت عراق بود و سربازان ارتش در کنار آن مستقر بودند.
برنامه ما از ابتدای روز این بود که قبل از اذان مغرب به روستای البحار برسیم لکن حالا دقایقی از غروب آفتاب گذشته بود و هنوز با روستای البحار فاصله زیادی داشتیم لذا با آقای سیّدمحمّد تماس گرفتیم و موقعیت خودمان را به او گفتیم...
📌 ان شاءالله ادامه دارد...
👈 درباره مسیر پیادهروی «من البحر إلی النّحر»
╭─═══════─
🆔 @Sanatgaraan ❁ صنعتگران
╰─════════════─