eitaa logo
《 مسجد صنعتگران 》
1.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
819 ویدیو
44 فایل
ا ﷽ ا 🧊 مسجد #صنعتگران مشهدمقدس 💠 انتشار برنامه‌ها و اخبار فعالیت‌ها 💠 نشر بیانات استاد #صرافیان 📌آدرس:خیابان بهار،نرسیده به میدان بسیج 💬 ارتباط: 📍 @Mahdieyar 🔗 لینک پیوستن: 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1316618552C9d5ce918de 📌 آدرس کانال:
مشاهده در ایتا
دانلود
《 مسجد صنعتگران 》
. ا ﷽ ا 🏷 #سفرنامه | #اربعین | #پیاده‌روی 🚩 #گزارش_هفدهم | «من البحر إلی النّحر» ✍ محسن رمضان تا
. ا ﷽ ا 🏷 | | 🚩 | «من البحر إلی النّحر»محسن رمضان تاش 🗓 ۲ صفر ۱۴۴۶ بسم اللّه الرّحمن الرّحیم سلام علیکم ...بعدازظهر با اهالی خانه ابومصطفی و آقای کاظمینی خداحافظی کردیم و در ادامه پیاده‌روی زیارت اربعین امام حسین علیه‌السّلام راهی شهر فاو شدیم یک دشواری در راهپیمایی نوبت بعدازظهر وجود دارد و آن بازتاب گرما توسّط زمین و دیوارها و درختان و...است وقتی در ابتدای صبح حرکت را شروع می کنید همه چیز تقریبا خنک است و این مطلب تا ظهر ادامه دارد به جز تابش مستقیم آفتاب که از حوالی ساعت ۸:۳۰ حسابی داغ می شود که آنهم را می توان با استفاده از چفیه یا کلاه آفتابگیر و... تعدیل کرد به خصوص اینکه معمولا باد تندی از مقابل و خلاف جهت حرکت می وزد که چنانچه سر و صورت خود را با آب خیس کنید، شرائط بهتری به وجود می‌آید امّا گویا تمام محیط قراردادی با خورشید بسته‌اند که تا ظهر نور خورشید را جذب کنند و از بعدازظهر بازتاب دهند. وقتی حرکت بعدازظهر را شروع می‌کنید گمان می‌کنید که از جهات مختلف به سمت شما وسائل گرمایشی گرفته‌اند حتّی بادی که از مقابل می‌وزد با گرمای محیط همراهی می‌کند و این مطلب تا نزدیک غروب آفتاب ادامه دارد. اینجاست که انسان معنایِ فصلِ «خرما پزان» را می‌فهمد و عجیب است که در خوشه های خرما، بیشترِ دانه ها از وسط خوشه‌ها شروع به پختن و رسیدن می کنند (با آنکه تابش مستقیم و حرارت در ظاهر به خرماهای کناری است) از غروب آفتاب تا نزدیکی نیمه‌شب مقداری شرائط بهتر است و تازه از نیمه‌شب به بعد است که یک خنکی خاصّی در هوا حس می کنید البته در این مسیر دولت عراق از زائران خواسته که از حرکت در شب خودداری کنند زیرا بیشترِ طول مسیر روشنایی لازم را ندارد و جادّه‌ها هم از نظر ایمنی و تصادفات شرائط مطلوبی ندارند پس مانند مسیر نجف به کربلاء نیست که امکان تردّد ۲۴ ساعته زائران فراهم باشد هر چند بعضی زائران در ادامه مسیر و بعد از شهر بصره به خصوص در ایّام شلوغ،شب ها هم پیاده‌روی می کنند... تا نزدیک غروب آفتاب راهپیمایی کردیم گاهی فاطمه خسته می شد که ایشان را قلم دوش می‌کردم و بعد از آنکه مقداری خستگی در می‌کرد نوبت بهار می شد... در راهپیمایی صبح، فاطمه خیلی خوشحال بود و گاهی جلوتر از ما می‌دوید که باید به او تذکّر می‌دادیم که خیلی جلو نرود و صبر کند که با هم برویم... می گویند آینده مشخّص نیست ولی اگر نگاهی دقیق به گذشته داشته باشید آینده را می بینید. همان ابتدای حرکت بعدازظهر معلوم شد ما نمی‌توانیم در طول این مسیر، پیمایش زیادی داشته باشیم. دختران و پسرانِ خردسال زیادی در مسیر زائران ایستاده بودند که انواع خوراکی‌ها به زائران می دادند و شرائط به گونه‌ای بود که ردّ دعوت آنان ممکن نبود. در نظر بگیرید که کودکی از ۲۰۰ قدم مانده تا به او برسید، آمدنِ زائران را انتظار می‌کشید و به محض آنکه زائری می‌دید به سمت خانه می‌دوید تا از داخلِ یخچال، آب، دوغ، آبمیوه، شربت، میوه یا خوراکی دیگری را بردارد و بعد با شوق به سمت زائر می‌دوید... حالا دیگر رد کردن دعوت او امکان‌پذیر نبود. بچه‌های ما یک خوراکی را می‌گرفتند، برای خوردن آن مقداری می‌ایستادند و هنوز چند قدم نرفته بودیم که کودک بعدی برای پذیرایی می‌آمد و در نهایت حرکت ما کُند بود. اینجا مثل مسیر نجف به کربلاء نبود که غالبا کودکان در مسیر می‌ایستند و خدماتی را به زائران تعارف می کنند که اگر زائری نگرفت زائر بعدی از آن کودک بگیرد. در قسمتی از مسیر دیدم که پنج کودک به جادّه نگاه می کنند و منتظر آمدن زائران هستند بعد به محض آنکه ما را دیدند اوّل چند مرتبه از خوشحالی به هوا پریدند و دور خودشان چرخیدند و بعد هم به سمت ما دویدند... یکی دستمال کاغذی به زائر می داد و دیگری به لباس زائر عطر می زد و... همان طور آهسته آهسته رفتیم و هنوز به شهر فاو نرسیده بودیم و نزدیک غروب بود که آقای علی مُلّائی در حالیکه پشت موتور دوست خود سوار بود خودش را به ما رساند چند قدمی با هم رفتیم و بعد چون اذان مغرب نزدیک می‌شد خودرویی گرفت و ما را به خانه خودش رساند... 📌 ان شاءالله ادامه دارد... 👈 درباره مسیر پیاده‌روی «من البحر إلی النّحر» ╭─═══════─ 🆔 @Sanatgaraanصنعتگران ╰─════════════─