eitaa logo
📝 مرثیه
37 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
269 فایل
🗒 متن ذکر مصیبت، روضه، اشعار مداحی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
انسان باید در مقابل عاصیان و گناهکاران غیرت شرعی داشته باشد و نباید نسبت به آنها بی توجّه بود. آن روایت معروف که خداوند عدّه ای از ملائکه را برای عذاب قومی فرستاد، ولی آنها مأموریت خویش را انجام نداده برگشتند و عرض کردند: بارالها، در میان این قوم مردی عابد در دل شب بیدار بود و عبادت می کرد و نخواستیم آنها را نابود کنیم، به آنها وحی شد که دوباره برگردید و آن آبادی را ویران کنید و آن مرد را هم نابود کنید و بعد در روایت علّت چنین ذکر شده که همین پیرمرد عابد که در نیمه های شب عبادت می کند، حتّی یک بار در برابر گناه خشمگین نشده و به رگ غیرتش برنخورده است. بنابراین انسان در جایی که باید امر به معروف و نهی از منکر کند و خشمگین شود باید به وظیفه اش بپردازد و در برابر گناه از پای ننشیند و چنین خشمی ممدوح و واجب است و از نظر اسلام انسان بی توجّه به این امور ارزشی ندارد. البتّه خشم نابجا ناپسند است. 3- طبق این روایت، خداوند برای فروبرندگان خشم (الکاظِمِینَ الغَیظ) دو پاداش در نظر گرفته است: الف) امنیت در روز قیامت. اگر خداوند در روز قیامت که به «یوم الحسرة»، «یوم البروز»، «یوم الخوف»، «یوم الوحشة الاکبر» و «یوم الفزع» معروف است، به انسان امنیت بدهد بالاترین نعمت و موهبت است، زیرا اگر انسان تمام دنیا را داشته باشد ولی آرامش خاطر نداشته باشد گویی هیچ چیز ندارد. ب) ایمان. اگرچه ظاهرش متعلّق به این دنیاست، زیرا درباره برخی گناهان حدیث داریم که اگر انسان آنها را ترک کند خداوند به او ایمانی می دهد که در ذائقه اش نمایان می شود. یعنی این ایمان به صورت اعتقادی خشک نیست، بلکه چون شیرینی در ذائقه می ماند و آن را احساس می کند این را به هر کس نمی دهند، به کسانی می دهند که در مقابل نفس ایستادگی و مقاومت کرده اند. مثلًا در کتاب وسایل الشیعه در باب مقدّمه نگاه در روایتی آمده است که «چنانچه کسی چشمش به زن زیبای نامحرم بیفتد و فوراً چشمش را برگیرد، خداوند به او ایمانی می دهد که مزّه آن را می چشد». خشم در روایات اسلامی امام صادق علیه السلام از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت کرده است که حضرت فرمود: «ألغَضَبُ یفسِدُ الایمانَ کما یفسِدُ الخَلُّ العَسَلَ؛ خشم، ایمان انسان را فاسد می کند چنانکه سرکه عسل را فاسد می سازد».[1] از امیر مؤمنان علی علیه السلام نقل شده است که فرمود: «ایاک وَالغَضَبَ فَأوَّلُهُ جُنونٌ وَآخِرُهُ نَدَمٌ؛ از خشم بپرهیزید که آغازش جنون و پایانش پشیمانی است». در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «لَیسَ الشَّدیدُ بَالصّرعَةِ إنَّما الشَّدیدُ الَّذی یملِک نَفسَهُ عِندَ الغَضَبِ؛ نیرومند و قهرمان کسی نیست که در کشتی رقیب خود را بر زمین زند، بلکه نیرومند کسی است که هنگام خشم مالک نفس خود باشد».[2] امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «ألغَضَبُ نارٌ مُوقَدَةٌ مَن کظَمَهُ أطفَأَها وَمَن أطلَقَهُ کانَ أوَّلَ مُحتَرَقٍ بِها؛ غضب آتشی است مشتعل، کسی که خشم خود را فرو نشاند آن آتش را خاموش کرده است و آن که غضب را به حال خودش آزاد گذارد خود اوّل کسی است که در شعله های آن خواهد سوخت».[3] امام صادق علیه السلام فرمود: «ألغَضَبُ مِفتاحُ کلّ شَرّ؛ خشم، کلید تمام بدی ها و شرور است».[4] حضرت علی علیه السلام در روایتی فرمود: «شِدَّةُ الغَضَبِ تُغَیرُ المَنطِقَ وَتَقطَعُ مادَّةَ الحُجَّةِ وَتُفَرّقُ الفَهمَ؛ خشم شدید چگونگی گفتار را تغییر می دهد و اساس استدلال را به هم می ریزد، تمرکز فکر را از بین می برد و فهم آدمی را پراکنده می سازد».[5] در روایتی دیگر فرمود: «أعدی عَدُوّ لِلمَرءِ غَضَبُهُ وَشَهوَتُهُ فَمَن مَلَکهُما عَظُمَت دَرَجَتُهُ وَبَلَت غایتُهُ؛ دشمن ترین دشمنان آدمی غضب و شهوت اوست. آن که بتواند این دو غریزه سرکش را مهار کند و آنها را به فرمان خود درآورد، مقام عظیمی دارد و می تواند به اوج انسانیت برسد».[6] در حدیثی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «إذا غَضِبتَ فَاسکت؛ هرگاه خشمگین شدی سکوت کن».[7] از امام کاظم علیه السلام روایت شده است که فرمود: «مَن کفَّ غَضَبَهُ عَنِ النّاسِ کفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ یومَ القِیامَةِ؛ هر که خشمش را از مردم بازدارد، خداوند در روز قیامت خشمش را از او باز خواهد داشت».[8] در حدیثی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إذا غَضِبَ أحَدُکم فَلَیتَوَضَّأ بَالماءِ البارِدِ فَانَّ الغَضَبَ مِنَ النّارِ؛ هرگاه یکی از شما خشمگین شد با آب سرد وضو بگیرد، زیرا خشم از آتش است». [9] پی نوشت ها [1] بحارالانوار، ج 73، ص 267. [2] مجموعه ورّام، ج 1، ص 122. [3] عيون الحكم والمواعظ، ص 22. [4] غررالحكم، ص 49. [5] بحارالانوار، ج 71، ص 428. [6] غررالحكم، ص 498. [7] المحجّة البيضاء، ج 5، ص 308. [8] تحف العقول، ص 391. [9] المحجّة البيضاء، ج 5، ص 305. www.shiaquest.net
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای امام کاظم علیه السلام شهادت امام کاظم علیه السلام دعای امام کاظم علیه السلام از روایات استفاده می شود که امام موسی بن جعفر (ع) را درزندان های مخوف ودرمیان سیاه چال های آن شکنجه می دادند وغل وزنجیر آهنین به پای اوبسته بودند؛ به طوری که حلقه های زنجیر ساق پای نازنیش را کوبیده بود . درفرازی ازصلوات نامه ی امام کاظم (ع) می خوانیم :(( اللهم صل علی ...المعذب فی قعر السجون وظلم المطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود»؛1 خدایا! درود بفرست بر آن کسی که در قعر زندان ها وتاریکی چاه ها شکنجه می شد. ساق پای نازنینش بر اثرحلقه های زنجیر کوبیده شده بود.آن بزرگوار در اوائل دوران زندان می فرمود:«خدایا ترا حمد وسپاس که مرا در جای خلوتی قرار دادی که با فراغت بهتر بتوانم تو را عبادت کنم »؛ ولی در اواخر عمرچنین مناجات می کرد:« یا مخلص الشجر من بین رمل وما ئ و طین یا مخلص النار من بین الحدید والحجر یا مخلص البن من بین فرث ودم یا مخلص الولد من بین مشیمه ورحم یا مخلص الروح من الاحشائ والامعائ خلصنی من ید هارون الرشید.»؛2 ای خداوندی که گیاه را از بین آب وگل و ریگ نجات می دهی . ای خداوندی که آتش را از بین آهن و سنگ رهایی می بخشی، ای خدایی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می کنی ، ای خدایی که بچه را از میان پرده رحم نجات می بخشی ، ای خدایی که روح را از درون حجاب ها خلاص می کنی ! مرا از دست هارون خلاص کن. عرض می کنم: یا امام کاظم! شما بنا به نقلی بعدهفت سال اقامت در سیاه چال ها وزندان های مخوف وعذاب و شکنجه های مختلف چنین دعایی فرمودید که «خلصنی من ید هارون الرشید»؛ خدایا مرا دیگر از دست هارون الرشید خلاص کن»؛
امروز همه با پای دل را به کاظمین، حرم موسی بن جعفر(ع) ببرم. میل دارید برویم؟ « السلام علی المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجونِ. » در سلامی که به موسی بن جعفر(ع) می کنید، می گویید: سلام ما برآقایی که در آن تاریکیهای زندان، درآن سیاه چالها جایش دادند. « السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم الوطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الأستخفاف.» بی تو گلزار جنان ای دوست زندان من است چون تو باشی در برم زندان گلستان من است مونسم در کنج زندان چون کسی جز دوست نیست محبس تاریک هارون باغ رضوان من است چهارده سال، او را از این زندان به آن زندان می بردن. زندانیها صبح تا بعد از ظهر دور هم برای همدیگر صحبت می کنند، حرف می زنند. اما همین که نزدیک غروب آفتاب می شود تمام غمهای عالم می آید روی دل این زندانی را می گیرد. یک دفعه به فکر می فتد: ای خدا! الان بچه هایم چه می کنند؟ یک دفعه فکر می کند، آیا امشب زن و بچه ام چیزی دارند یا نه؟ مسّیب می گوید: یک وقت دیدم آقا دارد ناله می کند. آقا دارد ضجه می زند. خیلی حالش منقلب است. گفتم: آقا جان! چه شده امشب خیلی ناراحتی؟ صدا زد: مسیب! به خدا دلم برای رضایم تنگ شده است. می خواهم بروم مدینه پسرم را ببینم. می خواهم بروم مدینه رضایم را ببینم. اگر ایام وفات و شهادت موسی بن جعفر(ع) نبود این روضه ای که می خواهم بخوانم نمی خواندم، اما امروز می خوانم. همه گریه کنید! ای خدا! پاهایش را میان کُند کردند،زنجیر به گردنش انداختند. آماده اید بخوانم؟ امروز می خواهم برای موسی بن جعفر(ع) عزاداری کنیم. آقا بخوانم؟ امام هفتم(ع) را با چند دانه رطب زهر آلود مسمومش کردند. یک خانه نو و تمیزی نزدیک زندان بود. آقا را از میان زندان بیرون آوردند. کُند از پاهایش باز کردند، زنجیر از گردنش برداشتند. یک بستر تمیز در اتاق پهن کردند و آقا را در بستر خواباندند.بعد فرستادند سراغ یک عده رجال برجسته شیعه بغداد، آنها را اوردند. زندان بان سندی بن شاهک یهودی است. سندی بن شاهک گفت: آقایان! شما رجال برجسته شیعه هستید. ما برای حفظ بعضی از مصالح مملکتی مجبور شدیم چند روزی از آقایتان در اینجا نگه داری کنیم. پشت سر ما می گویند: کند به پایش کردند، زنجیر به گردنش انداخته اند، در زندان مرطوب جایش داده اند. ببینید آیا کند به پایش است؟ ببینید آیا زنجیر به گردنش است؟ ببینید آیا این اتاق، اتاق مرطوبی است؟آقا مریض شده است، می ترسیم فردا بمیرد باز به ما بگویید: آقایمان را کشتید. ببینید آقا حالش خوب نیست. گفتم، شماها بیایید اینجا، زنده ببینیدش بعد هم یک نامه ای بنویسید. همه شهادت بدهید که ما رفتیم آقا را دیدیم، جایش خوب بود، ولی مریض بود. اگر مرد خودش مرده است. شیعه ها کاغذ را گرفتند که امضاء کنند. همین که کاغذ را گرفتند یک وقت آقا سرش را از بستر بلند کرد. صدا زد:آی شیعه ها! ننویسید. آی شیعه ها! امضاء نکنید. به خدا به من زهر داده اند. به خدا جگرم را پاره پاره کردند. آی شیعه ها! تازه کند از پایم برداشته اند. آی شیعه ها! تازه از زنجیر از گردنم برداشته اند. آی شیعه ها! امضاء نکنید. صدای ناله و گریه شیعه ها بلند شد. سندی بن شاهک لامذهب با دست خودش ، خودش و هارون را رسوا کرد. شیعه ها بلند شدند قهر کردند و گریه کنان بیرون رفتند. سندی بن شاهک از پشت سر شیعه ها بیرون آمد. آی کافی! بس است دیگر نخوان! آی کافی! نخوان! همین جا تمامش کن! زبانت لال شود دیگر بس است. شیعه ها! چرا نگویم؟ چرا نگویم سر بچه های فاطمه(س) چه آورده اند؟ آی امام زمان(ع) ! بگویم یا نه؟ آی زهراجان! بگویم یا نه؟ نمی توانم با صراحت بگویم اما با اشاره می گویم: تو را به خدا گوش کن. همین قدر به تو می توانم بگویم. گوش کن! سندی بن شاهک سر شیعه آمد، شیعه ها رفتند این یهودی در خانه را محکم بست. گوشت باز است. بگویم یا نه؟ آی بمیرم همین قدر به تو بگویم وقتی برگشت در دستش یک تازیانه بود. دیگر با این تازیانه با بدن موسی بن جعفر(ع) چه کرده ؟ نمی دانم. خدایا! حاجتهای این مردم را بده! یا باب الوائج! یاموسی بن جعفر(ع)! یا باب الحوائج! یا موسی بن جعفر!... یابن الحسن! یابن الحسن! عجّل علی ظهورک!... اللهم صل علی محمد وآل محمد، بحق الزهراء یا الله!
-1714020605_1082477195.mp3
2.38M
🔸روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام * تاکید بر زیارت حضرت حمزه علیه‌السلام * سیدالشهدای اول * خاندان ابوسفيان؛ مجسمه های شرارت * گردنبندی از قطعات بدن حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام * اولین زنی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را در آغوش کشید * پیکرهای پاره پاره؛ از اُحد تا کربلا * دختری چشم دوخته بر نعش پدر... 🎙️@Aminikhaah_Media
سرزمین ایران میزبان فرزندان شما و در باطن مهمان فضل و کرامت خود شماست بی سبب نیست که باب الحوائجید که ابتلاي زندان سیاه هارون را به جان خریدید تا بلای مقدر، از شیعیانتان برداشته شود ختم صلوات ما هدیه به یک باب از مروت شما به امید عنایتی جهت شرکت در این ختم پر برکت لطفا از طریق لینک زیر اقدام بفرمایید : http://khatmesalawat.ir/100812@Aminikhaah
مدل تربیتی امام کاظم علیه‎السلام.mp3
1.33M
🎙️ ✍️ مدل تربیتی امام کاظم علیه‎السلام * طاعت و معصیت حضور و غیابی است. 📌 برگرفته از جلسات «جهاد با نفس» 🎙️@Aminikhaah_Media