eitaa logo
📝 مرثیه
37 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
269 فایل
🗒 متن ذکر مصیبت، روضه، اشعار مداحی و ...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مباحث
4_201676679079264492.mp3
13.23M
* علیه السلام علیهاالسلام 🎵صلابت و مصیبت آل الله بعد از شهادت علیه السلام همراه با روضه حضرت رقیه سلام الله علیها 🗓️ ۱۳۹۵/۸/۱۵
🥀 شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام ▫️ علیه السلام مرکب به سوی میدان راند. ✨ با رسیدن او به میدان رزم، لشکرِ ستمگر دشمن، گویا؛ جمال محمد صلی الله علیه وآله جلال علی علیه السلام عصمت فاطمه علیها السلام کرامت حسن علیه السلام و شجاعت حسین علیه السلام را در برابر خود جلوه گر دید. این جوان رعنا که به گروه دشمن ‌می‌تازد، آیا علی اکبر علیه السلام است، یا جدّش امیرمؤمنان علیه السلام یا چنگال توانمند مرگ که به جان آنان فرو ‌می‌رود، یا صاعقهٔ برق که آنان را ‌می‌سوزاند؟! گروهی از شجاعتش مدهوش و میخ کوب. فریاد تکبیر و تبارک اللَّه بلند بود. به هر سو که ‌می‌تاخت، دشمن ‌می‌گریخت و هیچ کَس توان رویارویی با او را نداشت. ⚔ در میدان نبرد آرام نداشت؛ گاه رجز ‌می‌خواند و خود را معرفی ‌می‌کرد، گاه هدفش را ‌می‌گفت و از دلاوریش سخن ‌می‌گفت. گاه به خیمه حمله ‌می‌کرد و سپاه متجاوز را به میسره ‌می‌کشاند و گاه به قلب دشمن ‌می‌تاخت. هیچ دلاوری با او روبرو نمی‌شد، مگر آنکه کشته می‌شد. هیچ شجاعی پیش نمی‌آمد مگر آنکه کشته ‌می‌شد، تا آنکه یک صد و بیست پهلوان را از دم تیغ گذراند. از انبوه لشکر بیم نداشت و در اوج نبرد، نشانه‌های اجداد طاهرینش از او ‌می‌درخشید. 🩸 امّا افسوس! کثرت زخم و خونریزی فراوان و شدّت تشنگی توانی برایش نگذاشت تا با آن ددمنشان، پیکار را ادامه دهد. در اینجا بود که شوق لقای پروردگارش در او شدّت یافت. خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته باشد. از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود، ضربات تیر و شمشیر، گرما و تشنگی، تاب و توانش را کاسته بود. عرضه داشت: 🔹 سنگینی آهن توانم را برده، آیا آبی هست تا علیه دشمنان نیرو گیرم؟! ▫️ شاید برآورده کردن درخواست حضرت علی اکبر علیه السلام، از ناحیه پدرش علیه السلام از طریقی چون معجزه ممکن و میسر بوده؛ امّا حضرت از این کار امتناع ورزید تا بلکه فرزندش به مقام بالاتری دست یابد و در روز رستاخیز نزد خداوندِ جلیل، به خاطر شهادت مظلومانه اش پاداش بیشتری داشته باشد؛ پس او را بشارت داد که به زودی به دریای بی کران رحمت خداوندی وارد ‌می‌شود و جدّ بزرگوارش آن منجی بزرگ صلی الله علیه وآله او را با جامی سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد، آن گاه انگشترِ خود را به او داد تا در دهان گذارد. 🌟 حضرت علی اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه، سر تا پای او را غرق نشاط و سرور کرده بود؛ دیگر نمی‌دانست دشمن سر یا سینه او را نشانه ‌می‌رود یا به منتهای آرزویش نزدیک ‌می‌شود، تا آن که تعداد کشته گان را به دویست نفر رساند. 🏴 انتظارش سرآمد و شهادت بر فراز سر مطهّر او به پرواز درآمد. شمشیر مرّه بن منقذ عبدی سر آن بزرگوار را نشانه رفت و سپس ضربت نیزه بر پشت وی... بی تاب و توان، گردن اسب را با دستان گرفت، اسب او را میان لشکر برد، دشمنان اهل بیت علیهم السلام پیکرش را قطعه قطعه کردند. ▫️ در آخرین نفس‌ها با سلامی به پدر، آن هم زیر ضربات شمشیر و نیزه، او را وداع گفت؛ امامش را ندا داد: 🔹 این جدّم است که به شما سلام ‌می‌کند، با جام سرشارش، شربت آبی به من نوشانید که هرگز تشنه نخواهم شد. و ‌می‌فرماید: جامی هم برای شما آماده است. ▫️ با شنیدن این پیام، امام حسین علیه السلام با شتاب خود را به جگرگوشه اش رساند تا شاید به دیدار او نایل آید و سخنی دیگر از او بشنود؛ امّا این گمان تحقّق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید. 🩸 پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد، خود را بر روی بدن از هم گسیخته علی افکند، صورت بر صورت گذارد، رایحه جدّش رسول خدا صلی الله علیه وآله و عطر و بوی عصمت را از او استشمام کرد، وقت وداع گذشته بود و نشانه ای از حیات نمانده بود. امام علیه السلام فرمود: بعد از تو خاک بر دنیا! چقدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمتِ پیامبر صلی الله علیه وآله جَریّ شده اند. گاه از فقدان شبه پیامبر صلی الله علیه وآله متأثّر ‌می‌گردید و گاه از اینکه (به ظاهر) نمی‌توانست کاری کند... غصّه‌ها بود که جرعه جرعه فرو ‌می‌خورد و سیمای حضرتش پوشیده از اشک ‌می‌گردید و آنچه را در جانِ سوخته اش از غم و اندوه بود، این چنین بر زبان آورد: 🔸 بر جدّ و عمو و پدرت سخت است آنان را بخوانی، پاسخت نگویند. آنان را به فریادرسی بخواهی، به فریادت نرسند. 🩸 سپس دست مبارک را از خونِ مطهّر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد. 🕯 امام علیه السلام در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند، جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا ببرند. جوانان علی را بردند، پیکری غرق به خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره از ضربات تیر و نیزه و شمشیر.
📖 صاحب مکیال المکارم می‌نویسد: یکی از دوستان صالح من در عالم خواب مولا صاحب الزمان سلام الله علیه را دید که فرمود: من دعاگوی هر مؤمنی هستم كه پس از ذكر مصائب سلام الله علیه برای تعجیل فرج و تأیید من دعا كند! 📓 مکیال المکارم بخش۶ ذیل قسمت۲۹ 🤲 🏴 ╭────๛- - 🚩 - - ┅╮ │📱 @Mabaheeth ╰───────────
هدایت شده از مباحث
140 - فرنگی روضه خوانی می کند جناب شیخ محمد حسن مولوی قندهاری که داستانهایی از ایشان ذکر شد نقل می فرماید که : پنجاه سال قبل 14 محرم منزل آقای ضابط آستان مقدس رضوی علیه السّلام در عیدگاه مشهد، مرحوم مغفور شیخ محمد باقر واعظ حکایت نمود که در ماه محرمی از جانب تاجرهای ایرانی مقیم پاریس برای خواندن روضه و اقامه عزاداری دعوت شدم و رفتم. شب اول محرم یک نفر جواهرفروش فرانسوی با زوجه و پسر خود در مرکز ایرانی ها که من آنجا بودم آمد و از آنها تمنّا کرد که من نذری دارم! شیخ روضه خوان خود را به این آدرس، ده شب بیاورید که برای من روضه بخواند. حاضرین از من اجازه گرفتند، قبول نمودم؛ چون از روضه ایرانیها فارغ بودم حاضرین مرا برداشته با فرانسوی به خانه اش بردند. یک مجلس، روضه خواندم هموطنان استفاده نموده و گریه کردند. فرانسوی و فامیلش مغموم و مهموم گوش می دادند، فارسی نمی فهمیدند و تقاضای ترجمه را نمی نمودند تا به همین منوال بود. به واسطه اعمال مستحبه و خواندن دعاهای وارده و ، منزل فرانسوی نرفتیم. فردا آمد و ملول بود. عذر آوردیم که ما در شب عاشورا اعمال ویژه مذهبی داشتیم قانع شد و تقاضا کرد پس برای شب یازدهم به جای شب گذشته بیایید تا ده شب نذر من کامل شود. روضه که تمام شد یکصد لیره طلا برایم آورد، گفتم قبول نمی کنم تا سبب نذر خود را نگویید. گفت : محرم سال گذشته در بمبئی صندوقچه جواهراتم را که تمام سرمایه ام بود دزد برد، از غصه به حد مرگ رسیدم، بیم سکته داشتم ، در زیر غرفه من جاده وسیع بود و مسلمانان ذوالجناح بیرون کرده سر و پای برهنه سینه و زنجیر زده عبور می کردند، من هم از پله فرود آمده بین عزاداران مشغول عزاداری شدم، با صاحب عزا نذر کردم که اگر به کرامت خود جواهرات سرقت شده ام را به من برساند سال آینده هرجا باشم صد لیره طلا نذر روضه خوانی را می پردازم. چند قدمی پیمودم شخصی پهلویم آمد با نفس تنگ و رنگ پریده، صندوقچه را به دستم داد و گریخت حالم خوش شد، مقداری راه رفتن را ادامه دادم و به خانه ام وارد شدم ، صندوقچه را باز کردم و شمردم، یک دانه را هم دزد تصرف نکرده بود بأبی أنت و امی یا اباعبداللّه ! دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمنان نظر داری قبلاً گفته شد که افراد غیرمسلمانی که در اثر به علیه السّلام مشکلشان حل و حاجتشان روا شده فراوانند تا جایی که در هند از طایفه بت پرستها افرادی هستند که با آن حضرت در منافع سالیانه شرکت دارند و آنچه سهم آن حضرت می شود تسلیم شیعیان می کنند تا در عزاداری محرم و صفر مصرف نمایند و این شرکت را موجب شناخته اند. آری هرکَس به آن حضرت متوسل شود برای رسیدن به حاجتهای دنیوی، به آن می رسد چنانچه هرکَس از او و و رحمت و و نجات از سختیهای برزخ و قیامت و دوزخ و رسیدن به درجات سعادت و بهشت را خواهد قطعاً به او داده خواهد شد چنانچه در زیارت آن حضرت رسیده کسی که به دامن لطف تو چسبید محروم نشد و هرکه به تو پناهنده شد در امان است¹. ---------------------------------------------- 1- ما خابَ مَنْ تَمَسَّکَ بِکَ وَ أَمِنَ مَنْ لَجَاءَ اِلَیْکَ