دعای امام کاظم علیه السلام
شهادت امام کاظم علیه السلام
دعای امام کاظم علیه السلام
از روایات استفاده می شود که امام موسی بن جعفر (ع) را درزندان های مخوف ودرمیان سیاه چال های آن شکنجه می دادند وغل وزنجیر آهنین به پای اوبسته بودند؛ به طوری که حلقه های زنجیر ساق پای نازنیش را کوبیده بود .
درفرازی ازصلوات نامه ی امام کاظم (ع) می خوانیم :(( اللهم صل علی ...المعذب فی قعر السجون وظلم المطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود»؛1 خدایا! درود بفرست بر آن کسی که در قعر زندان ها وتاریکی چاه ها شکنجه می شد. ساق پای نازنینش بر اثرحلقه های زنجیر کوبیده شده بود.آن بزرگوار در اوائل دوران زندان می فرمود:«خدایا ترا حمد وسپاس که مرا در جای خلوتی قرار دادی که با فراغت بهتر بتوانم تو را عبادت کنم »؛
ولی در اواخر عمرچنین مناجات می کرد:« یا مخلص الشجر من بین رمل وما ئ و طین یا مخلص النار من بین الحدید والحجر یا مخلص البن من بین فرث ودم یا مخلص الولد من بین مشیمه ورحم یا مخلص الروح من الاحشائ والامعائ خلصنی من ید هارون الرشید.»؛2 ای خداوندی که گیاه را از بین آب وگل و ریگ نجات می دهی . ای خداوندی که آتش را از بین آهن و سنگ رهایی می بخشی، ای خدایی که شیر را از بین فضولات و خون خلاص می کنی ، ای خدایی که بچه را از میان پرده رحم نجات می بخشی ، ای خدایی که روح را از درون حجاب ها خلاص می کنی ! مرا از دست هارون خلاص کن. عرض می کنم: یا امام کاظم! شما بنا به نقلی بعدهفت سال اقامت در سیاه چال ها وزندان های مخوف وعذاب و شکنجه های مختلف چنین دعایی فرمودید که «خلصنی من ید هارون الرشید»؛ خدایا مرا دیگر از دست هارون الرشید خلاص کن»؛
امروز همه با پای دل را به کاظمین، حرم موسی بن جعفر(ع) ببرم. میل دارید برویم؟ « السلام علی المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجونِ. »
در سلامی که به موسی بن جعفر(ع) می کنید، می گویید: سلام ما برآقایی که در آن تاریکیهای زندان، درآن سیاه چالها جایش دادند.
« السلام علی المعذب فی قعر السجون و ظلم الوطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود و الجنازة المنادی علیها بذل الأستخفاف.»
بی تو گلزار جنان ای دوست زندان من است
چون تو باشی در برم زندان گلستان من است
مونسم در کنج زندان چون کسی جز دوست نیست
محبس تاریک هارون باغ رضوان من است
چهارده سال، او را از این زندان به آن زندان می بردن.
زندانیها صبح تا بعد از ظهر دور هم برای همدیگر صحبت می کنند، حرف می زنند.
اما همین که نزدیک غروب آفتاب می شود تمام غمهای عالم می آید روی دل این زندانی را می گیرد. یک دفعه به فکر می فتد: ای خدا! الان بچه هایم چه می کنند؟ یک دفعه فکر می کند، آیا امشب زن و بچه ام چیزی دارند یا نه؟
مسّیب می گوید: یک وقت دیدم آقا دارد ناله می کند. آقا دارد ضجه می زند. خیلی حالش منقلب است. گفتم: آقا جان! چه شده امشب خیلی ناراحتی؟ صدا زد: مسیب! به خدا دلم برای رضایم تنگ شده است. می خواهم بروم مدینه پسرم را ببینم. می خواهم بروم مدینه رضایم را ببینم. اگر ایام وفات و شهادت موسی بن جعفر(ع) نبود این روضه ای که می خواهم بخوانم نمی خواندم، اما امروز می خوانم. همه گریه کنید! ای خدا! پاهایش را میان کُند کردند،زنجیر به گردنش انداختند. آماده اید بخوانم؟ امروز می خواهم برای موسی بن جعفر(ع) عزاداری کنیم. آقا بخوانم؟ امام هفتم(ع) را با چند دانه رطب زهر آلود مسمومش کردند. یک خانه نو و تمیزی نزدیک زندان بود. آقا را از میان زندان بیرون آوردند. کُند از پاهایش باز کردند، زنجیر از گردنش برداشتند. یک بستر تمیز در اتاق پهن کردند و آقا را در بستر خواباندند.بعد فرستادند سراغ یک عده رجال برجسته شیعه بغداد، آنها را اوردند. زندان بان سندی بن شاهک یهودی است. سندی بن شاهک گفت: آقایان! شما رجال برجسته شیعه هستید. ما برای حفظ بعضی از مصالح مملکتی مجبور شدیم چند روزی از آقایتان در اینجا نگه داری کنیم. پشت سر ما می گویند: کند به پایش کردند، زنجیر به گردنش انداخته اند، در زندان مرطوب جایش داده اند. ببینید آیا کند به پایش است؟ ببینید آیا زنجیر به گردنش است؟ ببینید آیا این اتاق، اتاق مرطوبی است؟آقا مریض شده است، می ترسیم فردا بمیرد باز به ما بگویید: آقایمان را کشتید. ببینید آقا حالش خوب نیست. گفتم، شماها بیایید اینجا، زنده ببینیدش بعد هم یک نامه ای بنویسید. همه شهادت بدهید که ما رفتیم آقا را دیدیم، جایش خوب بود، ولی مریض بود. اگر مرد خودش مرده است. شیعه ها کاغذ را گرفتند که امضاء کنند. همین که کاغذ را گرفتند یک وقت آقا سرش را از بستر بلند کرد. صدا زد:آی شیعه ها! ننویسید. آی شیعه ها! امضاء نکنید. به خدا به من زهر داده اند. به خدا جگرم را پاره پاره کردند. آی شیعه ها! تازه کند از پایم برداشته اند. آی شیعه ها! تازه از زنجیر از گردنم برداشته اند. آی شیعه ها! امضاء نکنید. صدای ناله و گریه شیعه ها بلند شد. سندی بن شاهک لامذهب با دست خودش ، خودش و هارون را رسوا کرد. شیعه ها بلند شدند قهر کردند و گریه کنان بیرون رفتند. سندی بن شاهک از پشت سر شیعه ها بیرون آمد. آی کافی! بس است دیگر نخوان! آی کافی! نخوان! همین جا تمامش کن! زبانت لال شود دیگر بس است. شیعه ها! چرا نگویم؟ چرا نگویم سر بچه های فاطمه(س) چه آورده اند؟ آی امام زمان(ع) ! بگویم یا نه؟ آی زهراجان! بگویم یا نه؟ نمی توانم با صراحت بگویم اما با اشاره می گویم: تو را به خدا گوش کن. همین قدر به تو می توانم بگویم. گوش کن! سندی بن شاهک سر شیعه آمد، شیعه ها رفتند این یهودی در خانه را محکم بست. گوشت باز است. بگویم یا نه؟ آی بمیرم همین قدر به تو بگویم وقتی برگشت در دستش یک تازیانه بود. دیگر با این تازیانه با بدن موسی بن جعفر(ع) چه کرده ؟ نمی دانم.
خدایا! حاجتهای این مردم را بده! یا باب الوائج! یاموسی بن جعفر(ع)! یا باب الحوائج! یا موسی بن جعفر!...
یابن الحسن! یابن الحسن! عجّل علی ظهورک!...
اللهم صل علی محمد وآل محمد، بحق الزهراء یا الله!
-1714020605_1082477195.mp3
2.38M
🔸روضه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
* تاکید بر زیارت حضرت حمزه علیهالسلام
* سیدالشهدای اول
* خاندان ابوسفيان؛ مجسمه های شرارت
* گردنبندی از قطعات بدن حضرت حمزه سیدالشهداء علیه السلام
* اولین زنی که امیرالمؤمنین علیهالسلام را در آغوش کشید
* پیکرهای پاره پاره؛ از اُحد تا کربلا
* دختری چشم دوخته بر نعش پدر...
#امام_حسین #کربلا
🎙️@Aminikhaah_Media
#ختم_صلوات
سرزمین ایران میزبان فرزندان شما و در باطن مهمان فضل و کرامت خود شماست
بی سبب نیست که باب الحوائجید که ابتلاي زندان سیاه هارون را به جان خریدید تا بلای مقدر، از شیعیانتان برداشته شود
ختم صلوات ما هدیه به یک باب از مروت شما
به امید عنایتی
جهت شرکت در این ختم پر برکت لطفا از طریق لینک زیر اقدام بفرمایید :
http://khatmesalawat.ir/100812
✅ @Aminikhaah
مدل تربیتی امام کاظم علیهالسلام.mp3
1.33M
🎙️#پادکست
✍️ مدل تربیتی امام کاظم علیهالسلام
* طاعت و معصیت حضور و غیابی است.
📌 برگرفته از جلسات «جهاد با نفس»
🎙️@Aminikhaah_Media
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #تصویری ؛ #کلیپ
🔻 مبارزهی سیاسی تا لحظهی آخر
#امام_کاظم #سواد_رسانه
#کاظمین #یا_باب_الحوائج_ع #ماه_رجب
✅ @Aminikhaah_Media
606543616_1198205743.mp3
22.68M
🔈#از_جنس_موسی
* فراقی جانکاه تر از عذاب جهنم از نگاه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام [01:50]
* تحلیل مرحوم حاجی سبزواری از سنخیت و عدم سنخیت در مضامین ادعیه[06:33]
* امام واسطه سنخیت انسان با خداست.[07:00]
* راز پیوندها و جداییها؛ دلها به شبیه خود متمایلند.[09:30]
* آیه مباهله؛ تجلی وحدت دراوج سنخیت[11:42]
* سنخیت، کلید درک روابط انسانیست.[16:00]
* در نگاه مولانا، ماندگاری تنها در نزدیکی سنخهاست.[17:13]
* سنخیتها و دوگانگیها در تاریخ زندگی امام موسی کاظم علیهالسلام، از عظمت نور ولایت تا لهو و لعب بنی عباس[25:08]
* چهره واقعی خلافت عباسیان در سایه ساز و شراب[27:24]
* حسین بن علی( از نوادگان امام مجتبی علیه السلام و هادی عباسی؛ دو رویکرد متفاوت در مقابل فساد[28:10]
* مقایسه زندگی هارون الرشید، پیشوای ظلم و فساد با زندگی توأم با تهدید و تحقیر نوادگان پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله[29:30]
* یک گام با پای برهنه از فرش تا عرش، نگاهی به تغییر روحی بُشر حافی در مواجهه با امام موسی بن جعفر علیه السلام[41:15]
* حکایت یک درهم بی بی شطیطه و حضور امام موسی بن جعفر علیه السلام در تشییع جنازه او [44:48]
⏰مدت زمان:۵۴:٣٣
📆1403/11/06
#تهران؛ حسینیه سادات
#شهادت_امام_کاظم
🎙️@Aminikhaah_Media