eitaa logo
محصولات ارگانیک سرای بانو🍃
856 دنبال‌کننده
2هزار عکس
172 ویدیو
35 فایل
•• ﷽ •• 🍃 عرضه محصولات گیاهی و دارویی طب اسلامی و طب سنتی و محصولات طبیعی 🍃 ✅ مشاوره رایگان ✅ برای پاسخگویی و ثبت سفارش به آیدی زیر مراجعه کنید👇🏻 @fatemme_asadi
مشاهده در ایتا
دانلود
خـــــرروشــــــــــــــن‌شــــــــد😳 سال ۱۳۵۹ دسته ای از سپاه زرین شهر به فرماندهی شهید محمدعلی شاهمرادی در گروه ضربت سنندج خدمت می ڪردیم.🙂 روزی برای انجام ماموریت با یڪ ماشین سیمرغ عازم اطراف سنندج بودیم.🚙حین عبور از رودخانه آب سر شمع ماشین رفت و خاموش شد.😒 شهید شاهمرادی به بیسیمچی ڪه تازه ڪار بود گفت به فرمانده اطلاع بده که یواش تر بروند تا ما برسیم اما با رمز بگو!📞 بیسیمچی گفت: نمیدانم چه بگویم!!😶 شهید شاهمرادی بیسیم را گرفت و گفت: حسین حسین شاهمراد... آب تو گوش خر رفته ڪمی یواش تر...😅ڪمی بعد ماشین روشن شد و شاهمراد به بیسیمچی گفت حالا تو اطلاع بده!😁 بیسیمچی تماس گرفت و گفت الو الو... خر روشن شد...😅 شهیدمحمدعلی شاهمرادی ___________________________ 🖇گــــالࢪے ٺصـــاوێࢪ رهبــڕے🖇 @galeri_rahbari313
••✾•• 😅 یکبار سعید خیلے از بچه‌ها ڪار ڪشید. فرمانده دستہ بود. شب برایش جشن پتو گرفتند. حسابے کتکش زدند. من هم ڪه دیدم نمے‌توانم نجاتش دهم، خودم هم زیر پتو رفتم تاشاید کمےڪمتر کتک بخورد! سعید هم نامردے نڪرد، بہ تلافےآن جشن پتو، نیم‌ساعت قبل از وقت نماز صبح، اذان گفت. همہ بیدار شدند نماز خواندند!!!😢 بعد از اذان فرمانده گروهان دید همہ بچه‌ها خوابند. بیدارشان ڪرد و گفت: اذان گفتند چرا خوابید؟ گفتند ما نماز خواندیم!!! گفت الآن اذان گفتند، چطور نماز خواندید؟؟ گفتند سعید شاهدی اذان گفت! سعید هم گفت من براے نمازشب اذان گفتم نه نماز صبح!😂🤣 🕊 (کپی با ذکر صلوات) 🖇گــــالࢪے ٺصـــاوێࢪ رهبــڕے🖇 @galeri_rahbari313
اینطوری لو رفت دو تا از بچه‌های گردان، غولی را همراه خودشان آورده بودند و ‌های های می‌خندیدند.😂😂 گفتم: «این کیه؟» گفتند: «عراقی»👨🏿 گفتم: «چطوری اسیرش کردید؟» می‌خندیدند.😂 گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بود. تشنگی فشار آوردهبنده با لباس بسیجی‌ها آمده ایستگاه صلواتی شربت 🍹گرفته بود. پول داده بود!»💷 اینطوری لو رفته بود. بچه‌ها هنوز می‌خندیدند.😂😂 (کپی با ذکر صلوات) 🖇گــــالࢪے ٺصـــاوێࢪ رهبــڕے🖇 @galeri_rahbari313
😁 . . خيلے از شب ها آدم تو منطقه خوابش نمے برد😴😬 وقتے هم خودمون خواب مون نمے برد دل مون نمے اومد ديگران بخوابن😌 یه شب یکــے از بچه ها سردرد عجيبے داشت و خوابيده بود. تو همين اوضاع یکـــے از بچه ها رفت بالا سرشو گفت: رسووول! رسووول! رسووول!😱😁 رسول با ترس بلند شد و گفت: چي؟؟؟چے شده؟؟😰 گفت: هيچے...محمد مےخواست بيدارت کـــنه من نذاشتم!😐😂 🍃⌛ ______ (کپی با ذکر صلوات) 🖇گــــالࢪے ٺصـــاوێࢪ رهبــڕے🖇 @galeri_rahbari313
😁 رزمنده ای تعریف میکرد،میگفت: تو یکی از عملیاتها بهمون گفته بودن موقع بمب بارون بخوابین زمین و هر آیه ای که بلدین بلند بخونین ... 🗣 منم که چیزی بلد نبودم،از ترس داد میزدم؛ النظافة من الایمان!😂 (کپی با ذکر صلوات) 🖇گــــالࢪے ٺصـــاوێࢪ رهبــڕے🖇 @galeri_rahbari313