خداوندرا شاکریم که به ماتوفیق
ختم صلوات برای این شهيد عزیز رو هم داد
شهید " ستار عباسی "🌹🌹🌹
شهید "خیرالله صمدی "🌹🌹🌹
شهید "محمد جوادقربانی "🌹🌹🌹
وشهید محمدزارع🌹🌹🌹
تشکروسپاس ازهمه دوستان وعزیزانی که دراین ختم صلوات مشارکت کردن.
اجرهمگی ان شاءالله با مادرسادات
وان شاءالله همگی حاجت روابشید
ومورد توجه وشفاعت شهدا قراربگیرید
#مدیون شهداییم
#نسال الله منازل الشهدا 🌹🌹🌹🌹🌹
شهید مدافع امنیت مرتضی ابراهیمی
زندگی نامه
به بهانه نخستین سالگرد تشییع پیکر شهید مدافع امنیت "شهید مرتضی ابراهیمی" در شهرستان شهریار، زندگی و نحوه شهادت شهید را مرور می کنیم.

به گزارش نوید شاهد شهرستانهای استان تهران: شهید مدافع امنیت "مرتضی ابراهیمی" متولد 1363 و فرمانده گردان امام حسین(ع) ملارد بود که در ناآرامیهای منطقه ملارد برای ایجاد امنیت در آبان ماه سال 1398 و در محل اغتشاش حضور داشت و توسط چاقوی اشرار به شهادت رسید.
او یکی از مدافعان حرم اهلبیت(ع) در سوریه نیز بود. شهید ابراهیمی فرمانده شهید مدافع حرم، عباس آبیاری و همرزم شهید مصطفی صدرزاده و شهید محمد آژند بود. این شهید 35ساله ساکن شهریار بود که از او در هنگام شهادت دو فرزند 40روزه و 7ساله بهیادگار مانده است.
اعرابی، مادر شهید مرتضی ابراهیمی از خصوصیات اخلاقی فرزندش میگوید: از بچگی در هیأت امام حسین بزرگ شد، شوخطبع بود و با همه شوخی میکرد، بگو و بخند زیادی داشت، دل هیچ کس را نشکست. هیچ کس از او بدی ندید و همه وقتی خبر شهادتش را میشنوند ناراحت میشوند. خدا را شکر که به بالاترین درجهای که میتوانست یعنی شهادت رسید. لیاقتش شهادت بود، اگر میمرد برای ما تأسف داشت، نوکر و مداح امام حسین(ع) بود، همیشه در هیأت برای امام حسین(ع) میخواند، نمیدانم امسال چهچیزی و چگونه خواند که عین علی اکبر امام حسین(ع) به شهادت رسید و او را اِربا اِربا کردند.
او ادامه میدهد: عازم سوریه بود که گفته بودند "جا پر شده، برگردید و بار دیگر اعزام شوید."، عاشق حضور در میدان سوریه بود، اما در تهران شهید شد فرمانده گردان بود، با سربازانش که داشتند در منطقه گشت میزدند، سربازان گفتند "شما جلو نروید و در منطقه بمانید"، اما او گفته "من جلوتر میروم تا اگر خطری باشد من با آن مواجه شوم."، جانش را در دستش گرفت و رفت تا سربازانش به خطر نیفتند، شجاع بود و راضی نبود به پای کسی سنگ بخورد.
رابطه مرتضی با شهدای مدافع حرم خیلی خوب بود با شهید صدرزاده و آژند و ابیاری اهل یک هیأت بودند و در هیأت با هم دوست شده بودند، همیشه میگفت "مامان، دعا کن برایم. من از رفقایم عقب ماندهام. آنها همه شهید شدند. مصطفی و محمد رفتند اما من ماندهام". در نهایت هم به دوستان شهیدش پیوست.
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
میرزا جواد آقا ملکی تبریزی مثال خوبی زده که یک زنی دارای پسری میشود و شوهرش مرحوم میشود پیش خودش گفته بود که وسایل نان و آب را شوهرم برایم گذارده با این پسر زندگی میکنم وقت پیری هم او بزرگ شده و عزیز و انیس من است.
بچه شش هفت ساله شده بود یکروز زن از خانه رفت بیرون دید پسرش در میان بچهها از همه ضعیفتر است.بچههای کوچکتر او را به زمین میزنند. این زن خیلی غصهدار شد آمد فکر کرد دید این بچه بابا ندارد؛ پدرها میآیند بچههایشان را میبرند و این پسر میبیند فکر کرد که چه کند.
یک نقاش آورد و گفت: عکس یک جوان رشید را بکشد و برای او نشان و شمشیری بگذارد. نقاش عکس را کشید آنرا قاب کرد و پردهای روی آن کشید.
فردا که بچه خواست از خانه بیرون رود گفت: میخواهی پدرت را ببینی؟
گفت: بله. پرده را کم کم کنار زد.
این بچه چشمش را به عکس دوخت.
همانطور که نگاه میکرد دید بازوی بزرگی دارد یک تکان به بازوهایش داد نگاهی به ابرو و صورت پدرش کرد چهرهاش باز شد.
نگاهی به سینه او کرد و سینه را جلو داد.
مادر گفت:هر وقت کسی با پدرت کشتی میگرفت پدرت پای او را میگرفت و به پشت بام میانداخت بعد از این او قوت و قدرت گرفت.وقتی از خانه بیرون میآمد بچهها جرات نمیکردند نزدیک او بروند.
کسیکه یاد ولی خدا میکند قوی میشود. شما هم غصهدار نباشید چون صاحب دارید.خدا و پیامبر و امامان صاحب شما هستند.
در پیشامدها واضطرابها شکست نخورید.
صاحب ما همه ما را یاد میکند ما را رها نمیکند.انسان که یاد #امام_زمان کند اینطور میشود.میرزا جواد آقا برای غیبت حضرت این مثل را زد که مردم سرشکسته نباشند و بدانند صاحبی دارند.
📚طوبیمحبت
🔴خشاب آن مردهایی که در خیابان به مردم سلاح میکشند را که پر میکند؟ این زنهایی که در خیابان #حجاب از سر کشیدهاند...
با شمر و یزید و حرمله همپشتند
با آل سقوط و صهیون از یک مشتند
فریاد بزن: بِأیِ ذَنبٍ قُتِلَت!
یک کودک بیگناه را هم کشتند
✍ حسین زوار
#ایذه
Parhizgar067.mp3
1.01M
صوت سوره ملک ✅✅✅✅✅
پنج شنبه هست و یاد درگذشتگان 👌